بدترین بی سواد، بی سواد سیاسی است...
سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۵۹ ب.ظ
بدترین بی سواد، بی سواد سیاسی است. او کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمی داند که هزینه های زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو می اندازد و میگوید: از سیاست بیزار است. چنین آدم سبک مغزی نمیفهمد بیتوجهی به سیاست زنان فاحشه و کودکان خیابانی میسازد، قتل و غارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می افزاید.
(برتولت برشت)
Join us 🔜 @GHASRDANESH
سواد سیاسی چیست؟
تعریف واژهها و اصطلاحات
علومسیاسی: آشنایی با سواد سیاسی بعد از سواد زندگی، از ضروریات زندگی
امروزی است و منجربه انتخاب سیاستمداران حرفهای برای اداره حکومت توسط
شهروندان میشود. در صورت نا آشنایی شهروندان با دانش سیاسی، پوپولیستها
بر عرصه قدرت رسوب میکنند و فقر و فساد را در جامعه حاکم مینمایند.
بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است: بیسواد سیاسی کور و کر است، درک زندگی
ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، آزادی، مسکن، دارو
و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود
افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و میگوید که……….. «از سیاست بیزار است،
من سیاسی نیستم.» چنین آدم عوام و بیمسئولیتی نمیفهمد که بیتوجهی به
سیاست است که زنان فاحشه و کودکان خیابانی میسازد، قتل و غارت را زیاد
میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت میافزاید و استبداد را دامنگیر
میکند. برتولت برشت اندیشمند آلمانی، این نوع از بیسوادی نه سن
میشناسد، نه جنس، نه تحصیلات، میتوان تحصیل کردگانی بیشماری یافت که
دچار شکل حاد بیسوادی سیاسی هستند و فقدان دادههای سیاسی در ذهنشان تمام
قوای آنان را متمرکز بر تزاید منافع فردی کرده و بیگانه با منفعت جمعی
نموده. شعور سیاسی حس مالکیت اجتماعی میآفریند و نبودش فرد را محصور در
دایره تنگ منافع شخصی میکند.
سواد و شعور سیاسی مدیریت کلان را برای دولتمردان و حاکمان پوپولیست سخت
مینماید. از اینرو در حکومتهای مستبد از رشد سواد سیاسی در جامعه
جلوگیری میکنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند ولی بیشعوری
سیاسی کار دولتمردان را سهل و بالطبع زندگی شهروندان را مشکل و طاقتفرسا
مینماید.
شعور سیاسی در دنیا امروز نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است،
برای راحت نفسکشیدن، در رفاه زندگیکردن و احساس شهروند حق مدارکردن،
قدمگذاشتن به میدان سیاست عاری از دغلبازی و فریب و کاسبکاری معمولاً کار
انسانهای از خودگذشته و بزرگ است که تنها به منافع و بهروزی جمع و به
مردم و وطن خود میاندیشند. یک ملت غیرسیاسی و ناآگاه را به آسانی میتوان
فریب داده، به هر راهی که سود طبقات ستمگر و مستبد در آن مثمر باشد،
کشانید. فرد غیرسیاسی قادر نیست که رویدادهای جامعه را تحلیل نموده، عوامل
پنهان در پس تبلیغات جاری را دریابد، با یک ساندیس و یک کیلو سیبزمینی رأی
میدهد و…
«کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه میدارند، توسط احمقها اداره میشوند.»
عَوامگرایی یا پوپولیسم (به فرانسوی: Populisme)
آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه. در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آوردهاست.
بزرگداشت مفهوم مردم (یا توده) تا حد مفهومی مقدس، و باور به اینکه هدفهای سیاسی را میباید به خواست و نیروی مردم جدا از حزبها و نهادهای موجود پیش برد. عوامگرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق میداند و بر آن است که میباید میان مردم و حکومت رابطهٔ مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقهٔ حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید. یکی از ویژگیهای عوامگرایی یافتن «توطئههای ضد مردمی» در هر جاست و این برداشت معمولاً به دشمنیهای نژادی و قومی دامن میزند.
۹۷/۰۹/۱۳