ماده مخدر (Narcotic) یا سرخوش نما
مقدمه
ماده مخدر (Narcotic) یا سرخوش نما، نامی عمومی برای انواع مختلفی از داروها و ترکیبات طبیعی، شیمیایی است که اغلب به دلیل احتمال ایجاد وابستگی به مصرف جزو مواد اعتیادآور طبقهبندی شده و معمولاً خرید و فروش آنها ممنوع است.
انواع مختلفی از مواد مخدر و اعتیاد آور وجود دارند و به همین دلیل، فرد معتاد در طول زمان، برای ارضا و احیای حس نئشگی، معمولاً از مادهی مخدر به مخدری قویتر نیازمند میشود. بنابر آمار سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ میلادی، از میان ۲۲۰ میلیون مصرفکننده مواد مخدر اعتیاد آور در جهان، بیش از ۱۶۰ میلیون نفر (افزون بر ۷۰ درصد) حشیش و فرآوردههای گیاه شاهدانه هندی (کانابیس) استفاده میکنند.
تعریف مواد مخدر
مخدر: تخدیر کننده، هرآنچه که باعث ایجاد تغییر غیرطبیعی در عملکرد دستگاه عصبی مرکزی شود
مواد مخدر به آن دسته از ترکیبات شیمیایی گفته میشود که مصرف آنها باعث دگرگونی در سطح هوشیاری و عملکرد مغز شود.
مواد مخدر و اعتیاد
اعتیاد نوعی بیماری مغزی مزمن، پیشرونده و عود کننده است که باعث میشود با وجود پی آمدهای ناگوار مصرف مواد، فرد معتاد باز هم برای به دست آوردن یا مصرف مواد مخدر خود را به هر دری بزند. اعتیاد از آن جهت بیماری محسوب میشود که مصرف مواد مخدر، ساختار مغز و نحوه فعالیت آن را تغییر میدهد. تغییراتی که بر اثر مصرف مواد مخدر در مغز انسان به وجود میآید ممکن است پایدار و بلند مدت باشد و به ایجاد رفتارهایی زیانبار در کسانی که مواد مخدر مصرف میکنند منجر شود. اعتیاد کاملاً شبیه به سایر بیماریهای مزمن همچون بیماری قلبی یا دیابت است. چراکه در هر دوی این بیماری ها فعالیت عادی و سالم یکی از اندامهای بدن مختل شده و پیامدهای زیانباری به همراه میآورد. باید توجه داشت که این بیماریها قابل پیشگیری و قابل درمان هستند، ولی چنانچه اقدامی هر چه سریع تر در مورد آنها صورت نگیرد تا پایان عمر ادامه پیدا خواهند کرد.
آثار مواد مخدر بر مغز
مهمترین محل تأثیر مواد مخدر بر مغز است. در مغز گیرندههایی وجود دارد که این مواد بر آنها اثر میکنند. این گیرندهها به ۳ گروه تقسیم میشوند:
1. اثر بر گروه اول سبب تنظیم و کاهش احساس درد، کاهش فعالیت مرکز تنفس، یبوست و اعتیاد میشود.
2. اثر برگیرندههای دوم سبب کاهش احساس درد و افزایش حجم ادرار میشود.
3. اثر مواد مخدر بر گیرندهای گروه سوم سبب کاهش احساس درد میشود.
مواد مخدر پس از مصرف وارد سیستم ارتباطی مغز شده و فرایند عادی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات از سوی سلولهای عصبی را مختل میکنند. ساختار شیمیائی برخی از مواد مخدر از جمله ماریجوانا و هروئین شبیه نورونهای فرستنده طبیعی مغز است و در نتیجه نورونها را تحریک میکند. شباهت ساختار شیمیائی این گونه مواد مخدر به نورونهای فرستنده طبیعی سبب میشود تا سلولهای گیرنده مغز فریب خورده و اجازه دهند تا مواد مخدر وارد سلولهای عصبی شده و آنها را تحریک کنند. گرچه ساختار شیمیائی این گونه مواد مخدر شبیه ساختار مواد شیمیائی مغز است اما سلولهای عصبی مغز را به طور طبیعی تحریک و فعال نمیکنند و سبب میشوند تا پیامهای غیرعادی در شبکه عصبی مغز جریان پیدا کنند. برخی دیگر از مواد مخدر همچون آمفتامین و کوکائین باعث میشوند تا سلولهای عصبی مغز به مقدار بسیار زیادی نورونهای فرستنده طبیعی ایجاد کند یا از گردش عادی این مواد شیمیائی در مغز جلوگیری میکنند. ایجاد چنین اختلالی سبب میشود تا یک پیام بسیار قوی در مغز ایجاد شده و کانالهای ارتباطی مغز مختل شود. تفاوت میان طنین پیام طبیعی و پیامی که بر اثر مصرف این گونه مواد مخدر در مغز ایجاد میشوند شبیه تفاوت میان سخنانی است که کسی در گوش شما زمزمه کند و صدایی که با فریاد کشیدن در برابر میکروفون ایجاد میشود.
سرعت مسمومیت توسط مواد مخدر
1. خوردن: بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه
2. تزریق کردن در رگ:بین ۱۵ تا ۳۰ ثانیه
3. تزریق کردن در ماهیچه: بین ۳ تا ۵ دقیقه
4. استنشاق: بین ۵ تا ۸ ثانیه
5. ریختن در چشم: بین ۳ تا ۵ دقیقه
دستهبندی
مواد مخدر را به چهار گروه اصلی تقسیم میکنند
۱) depressant
مواد مخدری که واکنشهای مغز را آهسته میکند.
اثرات: کم شدن سرعت تنفس و ضربان قلب - کم شدن فشار خون - خوابآور
(هروئین، تریاک، مورفین)
۲) محرک stimulant
مواد مخدری که به سیستم عصبی بدن سرعت میبخشد.
اثرات: بیشتر شدن سرعت تنفس و ضربان قلب، بیشتر شدن فشار خون، جلوگیری از خواب
(کوکائین- نیکوتین)
۳) توهمزا hallucinogen
مواد مخدری که باعث حالتهایی مثل هذیان میشود.
اثرات: از دست دادن حافظه؛ لرزش؛ حالت استفراغ و عوض شدن اخلاق
(PCP- LSD)
۴) استنشاقی inhalant
مواد مخدری که از طریق استنشاق استفاده میشود.
اثرات: آهسته شدن فرایند مغز، بیشتر شدن ضربان قلب و سردرد
(ماریجوانا - چسب)
انواع مواد مخدر
حشیش (CANNABIS) بهصورت تکههای جامد، از رزین گیاه شاهدانه میباشد، قهوهای یا مشکی است. خطرات کوتاه مدت: احساس سردرگمی، اضطراب، هراس، بدگمانی، توانایی یادگیری کاهش مییابد، هماهنگی حرکات مختل میشود.
خطرات دراز مدت: پارانوئید، اسکیزوفرنی، جنون، روانپریشی، افسردگی و اضطراب، استعمال آن همراه با سیگار سبب آسیب جدی به ریهها میگردد.
ماریجوانا (MARIJUANA) از گل گیاه شاهدانه (ماده) بدست میآید. خطرات: پارانوئید، سرگیجه، خشکی ملتحمه چشم، افزایش فشار خون.
هروئین (HEROIN) از خشخاش بدست میآید، شکل تغییر یافته مورفین است. خطرات: بسیار اعتیاد آور است، هپاتیت، استعمال بیش از حد تنفس را متوقف کرده و سبب مرگ میشود. چون با موادی همچون گچ، آرد، تالک و غیره ترکیب میگردد استعمال تزریقی آن سبب ایجاد حساسیت در بدن و خارش شدید میشود. صدمه به قلب و عروق خونی، عفونت، هموروئید و سوء تغذیه، آسیب به کبد و کلیه.
مرفین (MORPHINE) که از تریاک گرفته میشود و بدو صورت مایع و پودر مصرف میگردد، مصرف این مواد در بین جوانان زیاد است و مادهای خوابآور و اثرات تریاک را دارد.
کوکائین (COCAIN) گرد سفید رنگی که از برگهای خشک شده گیاه کوکا بهدست میآید. خطرات: استنشاق آن از راه بینی سبب آسیب به پره میانی بینی شده و در آن ایجاد حفره میکند. آنقدر خطرناک است که با اولین مصرف میتواند سبب سکته قلبی شود. مشکلات تنفسی، آسیب به ریه، تشنج و مرگ ناگهانی. در دراز مدت نیز سبب پارانوئید، توهم، خشونت و کاهش وزن میگردد. به مغز و قلب نیز آسیب جدی میرساند.
ال اس دی (LSD) مخفف LYSERGIC-ACID-DIETHYLAMIDE است. خطرات: افسردگی، روانپریشی، پرخاشگری، جنون، تشنج، مرگ، خودکشی از عواقب مصرف آن بشمار میرود.
اکستازی (ECSTASY) خطرات: گرمازدگی، افزایش شدید گرمای بدن که بسیار خطرناک است، فرد برای رفع تشنگی ممکن است آب فراوان بنوشد که این خود سبب رقیق شدن بیش از حد خون و از میان رفتن تعادل سدیم خون شده و سبب تورم اعضاء بدن همچون مغز و در نهایت مرگ فرد میشود، پس از یکی دو روز بعد فرد احساس افسردگی و خستگی میکند، سبب آسیب به کبد، کلیه و مغز میشود، توهم گویی، استفراغ، تشنج.
کتامین (KETAMIN) خطرات: در کوتاه مدت سبب مشکلات بینایی، عدم تعادل و هماهنگی، توهمات وحشتناک و در دراز مدت سبب احساس گمگشتگی و جدایی از واقعیت میگردد.
متادون (METHADONE) خطرات: سبب کما و مرگ میگردد.
آمفتامین (AMPHETAMINES) خطرات: درکوتاه مدت سبب احساس اضطراب، افسردگی و خستگی میشود، افزایش ضربان قلب و تنفس، اختلال در دید، خشکی دهان، سرگیجه و خشونت، مرگ ناگهانی و سکته قلبی شده و در دراز مدت سبب توهم، وحشتزدگی، کاهش وزن، آسیب به مغز و حافظه، تشنج و مرگ میشود.
قارچ (MAGIC MUSHROOMS) خطرات: درد شکم، اسهال، تهوع و مرگ در پی مصرف قارچهای سمی. قارچ مقدس یا همان قارچ سیلوسایبین ،مخدر محسوب میشود.
جی اچ بی (GHB) مخفف GAMMA HYDROXYBUTYRATE است. خطرات: تهوع، خواب آلودگی، احساس گمگشتگی، تشنج و مشکلات تنفسی.
حلالها (INHALANTS) خطرات: کوتاه مدت سبب تهوع، سرفه شدید، لکه اطراف دهان، خفگی و در دراز مدت سبب سر درد، خونریزی بینی، کاهش حس بویایی، کاهش اکسیژن به مغز و آسیب به مغز، آسیب به کلیهها، کبد و سیستم عصبی و ششها میشود.
استروئیدها (STEROIDS) خطرات: افزایش فشار خون، کلسترول بالا، بیماری کلیه و کبد، صدمه به قلب، دیابت، یرقان، افسردگی، رفتارهای خشونتآمیز. در مردان: رشد سینه، تحلیل بیضه، کاهش اسپرم، ناباروری، آکنه، سکته.
سرکوبگرها و مسکنها (TRANQUILIZERS= DEPRRESSANT) خطرات: اعتیاد آور، کاهش انرژی، کاهش حافظه، افسردگی، بیخوابی و حملات هراسی.
پی سی پی (PCP) اثرات: عدم تمرکز، اضطراب، افسردگی.
اکسی کنتین (OXYCONTIN) خطرات: مانند مسکنها.
تریاک (OPIUM) خصوصیاتی شبیه هروئین دارد. تریاک از گیاهی به نام کوکنار یا خشخاش گرفته میشود. با مصرف تریاک ابتدا نوعی خوشحالی زودگذر به شخص دست میدهد. پس از آن مرحله منفی آغاز میشود که فرد را به مصرف مجدد تریاک وامیدارد. حرکات ارادی معتاد پس از مرحله اول کند میشود و شخص نسبت به امور بیتفاوت میشود. مصرف تریاک میتواند باعث مسمومیت حاد و مزمن شود.
مواد روانگردان
مواد روانگردان به ۴ گروه اصلی تقسیمبندی میشوند:
* STIMULANT (محرکها): افزایش انرژی، هوشیاری ذهنی و فعالیت جسمانی، کاهش خستگی، سرکوب گرسنگی، افزایش ضربان قبل و فشار خون. مثال: کوکائین و کافئین.
* DEPRESSAN (سرکوبگرها): کاهش انرژی، هوشیاری ذهنی، ضربان قلب، فعالیت جسمانی و سرعت تنفس، کاهش سرعت عکس العمل، خوابآور و القاء حالت رؤیا. مثال: الکل، مرفین و هروئین.
* HALLUCINOGENS (توهم زاها): تغییر و اختلال در خلق و خو، ادراک و حواس بینایی، شنوایی و احساسات، اختلال در درک زمان و مکان، در بعضی موارد همراه با ترس و وحشت، القاء حالت رؤیا. مثال: ماری جوآنا و ال اس دی.
* NARCOTICS (مخدرها): القاء بیحسی، کرختی، رخوت و خواب شدید.
انواع گیاهان روانگردان
* OPIUM POPPY (خشخاش)
* داروهای استخراجی: هروئین، مورفین، کدئین، تریاک...
* CANNABIS SATIVA (شاهدانه)
داروهای استخراجی: RAHYDROCANNABINOL که مادهای مسکن، شل کننده عضلات، خوابآور و آنتـی بیوتیک است.
COCA از آن کوکائین استخراج میشود که یک آلکالوئید بیحس کننده موضعی است.
اعتیادآورترین مواد جهان
از دیدگاه پژوهشگران مختلف، پتانسیل اعتیادآور بودن یک ماده مخدر میتواند از جنبههای مختلف مانند میزان آسیبی که وارد میکند، ارزش خیابانی ماده مخدر، مقداری از ماده مخدر که سیستم دوپامین مغز را فعال میکند و… مورد قضاوت قرار بگیرد.[۲]
هروئین
هروئین ماده مخدری است که سطح دوپامین در سیستم پاداش مغز را در آزمایشهای صورت گرفته روی حیوانات تا ۲۰۰ درصد افزایش میدهد. برخی از کارشناسان هروئین را اعتیادآورترین ماده مخدر جهان میدانند و جدا از این ویژگی آن را به عنوان مادهای خطرناک نیز طبقهبندی میکنند زیرا دوزی که میتواند موجب مرگ فرد شود تنها پنج برابر بیشتر از دوزی است که نشئگی را موجب میشود. هروئین به عنوان دومین ماده مخدر مضر از نظر آسیب هم به مصرفکنندگان و هم به جامعه ردهبندی شده است.
الکل
اگرچه مصرف الکل در بسیاری از کشورهای جهان قانونی است اما یکی دیگر از اعتیادآورترین مواد در جهان شناخته میشود. الکل آثار بسیاری روی مغز میگذارد. آزمایشهای صورت گرفته روی حیوانات از افزایش سطح دوپامین در سیستم پاداش مغز بین ۴۰ تا ۳۶۰ درصد حکایت دارند و هرچه میزان مصرف الکل افزایش یابد، سطح دوپامین نیز افزایش مییابد. برخی از کارشناسان الکل را مخربترین ماده مخدر میدانند که آسیبهای ناشی از مصرف آن بر بدن انسان میتواند به مرگ نیز منجر شود.
کوکائین
کوکائین به صورت مستقیم در میزان دوپامین مورد استفاده مغز برای انتقال پیام از یک نورون به نورون دیگر اختلال ایجاد میکند. در اصل، کوکائین نورونها را از غیرفعال کردن سیگنال دوپامین بازمیدارد که به فعال سازی غیرطبیعی مسیرهای پاداش مغز منجر میشود. آزمایشهای صورت گرفته روی حیوانات نشان دادهاند کوکائین افزایش سطح دوپامین به میزان سه برابر بیشتر از سطح عادی را موجب میشود. کراک کوکائین توسط کارشناسان به عنوان سومین ماده مخدر مخرب و پودر کوکائین که نشئگی خفیف را موجب میشود به عنوان پنجمین ماده مخدر مخرب ردهبندی شده است. حدود۲۱ درصد از افرادی که کوکائین را امتحان میکنند در زندگی خود به آن اعتیاد پیدا خواهند کرد. کوکائین همانند دیگر محرکهای اعتیادآور مانند متامفتامین و آمفتامین میتواند مشکل آفرین باشد.
باربیتورات ها
باربیتوراتها گروهی از مواد مخدر هستند که در ابتدا برای درمان اضطراب و به عنوان ماده خوابآور استفاده میشدند. این مواد در پیام رسانی شیمیایی مغز اختلال ایجاد میکنند و غیرفعال شدن بخشهای مختلف مغز را موجب میشوند. در دوزهای پایین، باربیتوراتها موجب شادی و سرخوشی میشوند اما در دوزهای بالاتر میتوانند مرگبار باشند زیرا موجب قطع تنفس میشوند. اعتیاد به باربیتورات در گذشته به واسطه تجویز پزشکان و در دسترس بودن رایج بود اما این شرایط به طور قابل توجهی کاهش یافته است زیرا مواد مخدر دیگر جایگزین آن شدهاند.
نیکوتین
نیکوتین ماده اصلی اعتیادآور موجود در تنباکو است. هنگامی که فردی سیگار میکشد نیکوتین به سرعت توسط ریهها جذب شده و به مغز ارسال میشود. نیکوتین ماده مخدر اعتیادآور قدرتمندی محسوب میشود و عوارض ناشی از آن سالانه مرگ افراد بسیاری را در پی دارد. بنابر ارزیابی صورت گرفته توسط سازمان جهانی بهداشت، تنباکو تا سال ۲۰۳۰ موجب مرگ سالانه بیش از هشت میلیون نفر میشود. آزمایشهای صورت گرفته روی حیوانات نشان دادهاند نیکوتین افزایش سطح دوپامین در سیستم پاداش مغز به میزان حدود ۲۵ تا ۴۰ درصد را موجب میشود.
داروهای ترک اعتیاد به مواد مخدر
* بوپرنورفین (به عنوان ضددرد، مسکن قوی و جایگزین مواد مخدر و اعتیاد آور)
* شربت تریاک (یک ماده مخدر و مسکن درد و اعتیاد آور)
* متادون (داروی نگهدارنده برای مهار اعتیاد به هروئین و مواد مخدر و اعتیاد آور)
* حب جدوار (داروی ترک اعتیاد، مسکن قوی و ضد درد با اثرات تقویتی بدون ایجاد وابستگی و اعتیاد)
* نالوکسان (برای تشخیص و درمان مسمومیتها با مواد مخدر یا کمای ناشی از آن مصرف میشود)
* نالتروکسان (به عنوان داروی کمکی برای درمان اعتیاد به کار میرود)
افزایش گرایش مصرف مواد مخدر در بین جوانان
پرویز افشار به تجارت جهانی مواد مخدر اشاره کرد و جمهوری اسلامی ایران را با توجه به موقعیت استراتژیک خود یکی از مسیرهای مهم تراتزیت مواد مخدر دانست.
وی تصریح کرد: کشور ما در همسایگی بزرگترین تولید کننده مواد مخدر سنتی در دنیا، یعنی افغانستان است و یکی از راههای ترانزیت مواد مخدر که قاچاقچیان انتخاب می کنند، به دلیل کوتاهی مسیر به سمت غرب و اروپا، کشور جمهوری اسلامی ایران است. معاون کاهش تقاضا با بیان اینکه کشور ایران در طول ۲ دهه گذشته با تقدیم چندین هزار شهید و جانباز همچنین کشفیات قابل توجه موادمخدر، مبارزه سنگینی با گسترش قاچاق مواد مخدر داشته است، اضافه کرد: هدف ما در این راستا، کاهش تقاضا، پیشگیری، درمان و حمایت اجتماعی است و سیاست محوری ستاد هم به سمت مبارزه همه جانبه، بدون غفلت از عرضه است.
افشار به آمار معتادان در جهان هم اشاره ای کرد و افزود: بر اساس گزارش سازمان ملل در سال گذشته حدود ۲۵۰ میلیون نفر حداقل یک مرتبه موادمخدر را مصرف کردهاند.
وی بیان داشت: مصرف مواد مخدر علاوه بر تاثرات منفی بر اقتصاد، سیاست و فرهنگ یک جامعه، هدف اصلی شان تخریب نسل جوان است که بر جنبه های اجتماعی کشورها تاثیر می گذارند.
معاون کاهش تقاضا به ارزشها و تلاشهای جوانان در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: جوانان درآن دوران با روحیه ایثار و شهادت در یادگیری و علم آموزی تلاش های زیادی انجام دادند.
افشار اظهار کرد: اکنون که آزادانه نفس می کشیم و به عنوان قدرت منطقه شناخته شده ایم تمامی اینها مرهون رشادت ها و مجاهدت های جوانان و نوجوانان در دفاع مقدس است.
سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر با اشاره به همجواری جمهوری اسلامی با مرزهای برخی از کشورهای همسایه که بزرگترین تولید کننده مواد مخدر دنیا هستند افزود: وضعیت اعتیاد در کشور متوسط رو به پایین است اما همین متوسط برای کشورما زیاد است.
افشار به اولویت مبارزه با مواد مخدر در کشور اشاره کرد و افزود:امام راحل در دوران جنگ تحمیلی نیز فرمودند مساله اول کشور جنگ و اولویت بعدی مواد مخدر و اعتیاد است زیرا اعتیاد نه تنها کشور بلکه جامعه بشریت را با مشکلی بزرگ مواجه خواهد کرد که باید برای آن برنامه ریزی دقیقی انجام شود.
وی اظهار داشت : رهبر معظم انقلاب نیز همه ابعاد اجتماعی را در ۱۱ بند در سیاست های کلان ابلاغ کرده اند .
معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری گفت: دشمنان با اعمال تحریم های ظالمانه ، محاصره اقتصادی و نظامی تلاش کردند تا کشور را به سمت فروپاشی ببرند اما به جایی نرسیدند.
افشار تصریح کرد: دشمنان زمانی که در جنگ سخت به موفقیت نرسیدند رویکرد جدیدی علیه کشور را پیش گرفتند و جوانان این سرمایه های اصلی کشور را مورد هدف قرار دادند چرا که می دانند، تزلزل جوانان در یک کشور آن را به سر منزل تعالی و ترقی نمی رساند.
سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر مقابله با این معضل را نیازمند مشارکت همگانی دانست و گفت :همه اقشار جامعه باید در این زمینه ورود کنند.
معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر نهاد ریاست جمهوری در ادامه به مباحث پیشگیرانه در محیط های آموزشی اشاره کرد و گفت: در محیط های آموزشی پس از آموزش و پرورش، دانشگاه های کشور مطرح است که این همایش نمادی از اقدامات پیشگیرانه در سطح دانشگاه هاست که جا دارد از مسئولان و روسای دانشگاه های این جزیره برای برپایی این همایش دانشجویی تقدیر گردد .
افشار با اشاره به اینکه دولت با ساز و کار و بودجه مشخص به تنهایی نمی تواند با اعتیاد مبارزه کند، بیان داشت: باید مقابله با اعتیاد را به درون جامعه برد و از یک مساله اجتماعی به یک دغدغه و مساله جمعی تبدیل کرد.
وی، افزایش سطح آگاهی و استمرار آموزشهای پیشگیری از اعتیاد را مهم برشمرد و گفت: یکی از راهبردهای مهم در مبارزه همه جانبه با مواد مخدر، توسعه دانش پیشگیری از اعتیاد بمنظور برنامهریزی در کانونهای هدف و همچنین ارتقای دانش تخصصی و سطح آموزشی نیروهای انسانی در سطح جامعه است.
افشار همچنین به تغییر الگوی مصرف موادمخدر در جامعه اشاره کرد و یادآور شد: در حال حاضر با تغییرات شتابان مانند تغییر الگوی مصرف، تغییرات جنسیتی و سنی در زمینه مصرف موادمخدر مواجه هستیم.
وی تصریح کرد: متاسفانه در ایران الگوی مصرف به سوی مواد صنعتی تغییر پیدا کرده است و زنان بیشتر گرایش به مصرف مواد مخدر دارند.
این مقام مسئول در ستاد مبارزه با موادمخدر ادامه داد: طی یک دهه گذشته میران مصرف مواد مخدر صنعتی از ۳ درصد به ۲۵ درصد رسیده که در این میان تمایل زنان به ۲ برابر رسیده است.
وی تاکید کرد: زنانه شدن اعتیاد یک فاجعه جدی است چرا که آنها ستون خانواده و از نظر فیزیولوژیک آسیبپذیرتر بوده و این خطر وجود دارد که به طور همزمان چند ماده مخدر مصرف کنند.
افشار با بیان اینکه هیچ یک از مواد محرک را پس از مصرف نمی توان به راحتی کنار گذاشت افزود : پس از کنارگذاشتن مواد در کوتاه مدت و میان مدت فرد در حالت عادی قرار نخواهد گرفت.
وی به استفاده از توان مردم در اجتماع اشاره کرد و گفت: وقتی جامعه ای در یک نقطه بلغزد دشمن از همان ناحیه نفوذ خواهد کرد اما اگر همه مردم در صحنه حضور داشته باشند دشمن نا امید خواهد شد چرا که همدلی و اتحاد سدی بنیادین و فولادی است که سیلاب و طوفان نیز نمی تواند در آن نفوذ کند.
معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با موادمخدر با اشاره بر لزوم اطلاع رسانی در این مورد، گفت: اعتیاد زنان بیشتر از طریق آرایشگاههای زنانه، سالنهای زنان و غیره ایجاد می شود به طوریکه با استفاده از داروهای کاهش وزن یا داروهایی دیگر آنها را به سمت اعتیاد سوق داده و بعد به سمت سوء مصرف می روند بنابراین این سوء مصرف در زنان ناشی از مصرف چند دارویی است.
پرویز افشار ادامه داد: در گذشته این تلقی وجود داشت که اعتیاد خاص بیکاران، مجردها و افراد منزوی است، اما امروز این باورها در حال تغییر هستند و بخش قابل توجهی از معتادان شاغلند.
معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: بر اساس آمارها بیش از ۵۰ درصد معتادان در کشور متاهل هستند.
افشار با بیان اینکه در وضعیت ویژهای قرار داریم که همه را نگران کرده است، اظهار داشت: مقام معظم رهبری چند جلسه با مسئولان نظام داشتهاند و مطرح کردهاند که ۲۰ سال عقب ماندگی در این حوزه داریم و باید برای جبران آن کار کنیم.
افشار با بیان اینکه نخستین اولویت ما اولویت پیشگیری است، ادامه داد: در ابتدا بر روی مراکزی متمرکز میشویم که بیشترین اثربخشی را دارند؛ به عنوان مثال فضاهای آموزشی دارای بیشترین اثربخشی در اجرای برنامههای پیشگیرانه هستند.
وی خوشبختانه وضعیت اعتیاد در مراکز آموزشی و دانشگاه ها را نگران کننده نداست اما اعتیاد یک دانشجو را هم از نظر ستاد مبارزه با موادمخدر زیاد دانست و از مسئولان دانشگاه ها خواست در راستای اقدامات پیشگیرانه مثل همیشه در کنار شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر باشند.
وی عامل مهم گرفتار شدن برخی جوانان در دام اعتیاد را عدم آگاهی و باورهای غلط مصرف موادمخدر دانست و گفت: فقر آگاهی و آموزش مهارت در جوانان و نوجوانان سبب کاهش سن اعتیاد و افزایش گرایش دختران و افراد تحصیلکرده به اعتیاد شده است .
افشار خاطر نشان کرد: هیچ یک از افراد جامعه در برابر مصرف مواد مخدر مصونیت ندارد و اعتماد به نفس کاذب باعث می شود تا برخی افراد تصور کنند مصرف تفریحی مواد مخدر اعتیادآور نیست، در حالی که هر فرد در هر سن و موقعیت اجتماعی که باشد در خطر اعتیاد قرار دارد و تنها مسئله ای که مانع از اعتیاد می شود مهارت نه گفتن به مواد مخدر است.
علل گرایش به مواد مخدر در بین نوجوانان وجوانان و راههای پیشگیری
نتایج اغلب پژوهشها در سطح کشورهای مختلف حاکی از آن است که میزان مصرف مواد در جوامع مختلف به ویژه در میان نوجوانان و جوانان در حال افزایش است. سوءمصرف مواد در میان جوانان مشکلاتی نظیر خطر آسیب و مرگ از طریق خشونت بین فردی، تصادفات جادهای، رفتارهای پرخطر جنسی، ابتلا به بیماریهایی چون ایدز و مشکلات تحصیلی را افزایش میدهد.
مسأله مصرف و سوءمصرف مواد در میان نوجوانان و جوانان به دلیل حساسیت این دوره از زندگی و نقش آن در زندگی آینده افراد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مسأله وقتی مهمتر میشود که شیوع مصرف مواد در میان جوانان دانشجو مطرح میشود. بنابراین توجه به این موضوع در بین دانشجویان از موضوعات اساسی نظامهای آموزشی بوده و میتواند گام مؤثری در شناسایی عوامل مرتبط با سوءمصرف مواد و ارائه راهکارهای مؤثر در جهت پیشگیری و درمان اختلالات سوءمصرف مواد و اعتیاد باشد.
با توجه به هزینههای بسیار بالای مبارزه با موادمخدر، درمان و نگهداری معتادان و همچنین معایب مربوط به روشهای درمان و سمزدایی، به نظر میرسد پیشگیری از سوءمصرف مواد بسیار مقرون به صرفه و کاراتر باشد. از اینرو یکی از زمینههای مهم پژوهش در زمینه سوءمصرف مواد، شناسایی عوامل خطر و محافظتکننده گرایش به مصرف مواد است.
از نظر بوتوین (2000) احتمال مصرف و گرایش به مواد در افرادی که نگرش مثبت یا خنثی نسبت به مواد دارند به مراتب بیشتر است. شروع مصرف هر نوع مادهای متعاقب نظر و باور مثبت در رابطه با مصرف آن روی میدهد. در واقع نگرشها و باورهای مثبت نسبت به مواد، تسهیلکننده شروع مصرف هستند. تیلدسلی (2000) در مطالعهای نشان داد که نگرش مثبت و استفاده همسالان از مواد غیرمجاز در تقویت گرایش دانشآموزان مدرسه به سمت مواد تأثیر داشته است.
هانسن (1992) نیز با بررسی متغیرهای واسطهای 45 مطالعه که در بین سالهای 1980 و 1990 صورت گرفت و از نظر محتوا، روش و اثربخشی ارزیابی شده بودند دوازده عامل را به عنوان متغیرهای واسطهای در مصرف مواد مخدر پیشنهاد کرده است. این عوامل عبارتند از:
1- دسترسی به مواد مخدر؛
2- عدم تناسب مصرف مواد با ارزشها و سبک زندگی؛
3- باورهای (درست یا نادرست)رباره پیامدهای مصرف مواد؛
4- مقید بودن به عدم مصرف مواد؛
5- کنترل استرس؛
6- سطح عزت نفس؛
7- مهارتهای مقابلهای در مقابل فشار اجتماعی؛
8- فعالیتهای جایگزین؛
9- مهارتهای هدفگزینی؛
10- مهارتهای تصمیمگیری؛
11- مهارتهای کمک به دیگران؛
12- مهارتهای اجتماعی (ابراز وجود ارتباط و حل مسائل بین فردی.)
از میان عوامل فردی میتوان به سن و جنس اشاره نمود؛ نوجوانی و جوانانی را میتوان یکی از عوامل خطرزای مصرف و سوءمصرف مواد قلمداد نمود. آمارها نشان میدهد سن شروع اعتیاد بین 16 تا 20 سالگی و دامنه سنی در معرض خطر را جوانان بین 18 تا 31 سال تشکیل میدهند. در بعضی پژوهشها ارتباط قوی بین سن نوجوانان و سوءمصرف مواد وجود دارد. اغلب پژوهشها نشان دادهاند که پسرها به احتمال بیشتری مواد را به صورت مکرر مصرف میکنند تا دخترها. محمدی در پژوهش خود (1384) نشان داد که دختران بیشتر از پسران مصرف مواد را عملی نادرست تلقی میکنند.
در سطح فردی صفات شخصیت، ویژگیهای روانی و آمادگیهای زیستی که فراتر از کنترل نوجوانان هستند، ممکن است میل به مصرف مواد را برانگیزد و آنها را در برابر آثار فیزیولوژیک مواد مستعد سازد. از دیگر عوامل فردی میتوان به عواملی چون عزت نفس پایین، اضطراب و تنش، تکانشگری، خلق افسرده، مهارتهای سازشی ضعیف، مهارتهای اجتماعی ناکارآمد و مهارتهای تحصیلی ضعیف اشاره نمود.
اعتیاد با چگونگی ادراک فرد از خود نیز رابطه دارد. معلوم شده است که افراد مبتلا، اعتماد به نفس پایینتری دارند، در رفتارهای خود، تکانشی عمل میکنند و به هنگام روبرو شدن با مشکلات، به جای برخورد مسئلهمدار و ریشهای، از آنها اجتناب میکنند، چرا که تواناییهای خود را دست کم میگیرند و خود را از پیش شکست خورده میدانند. میتوان گفت که این افراد، خودکارآمدی پایینی دارند.
خودکارآمدی به عنوان سازهای شخصیتی، قضاوتی است از جانب فرد درباره توانایی خود در بروز رفتارهای مشخصی که به اهداف معینی منجر شده یا آنکه به وی در مقابله با موقعیتهای استرسزا کمککننده باشد. به عبارت دیگر، خودکارآمدی باز نماینده حس خوشبینی نسبت به تواناییهای شخصی است، و سازهای جهان شمول است که به نظر میرسد در انگیزش انسان نقش داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند که خودکارآمدی بالا با کیفیت زندگی بهتر، اعتماد به نفس بالاتر، اعتیاد کمتر و نتایج درمانی بهتر رابطه دارد.
نگرش منفی و تعهد اندک نسبت به مدرسه و دانشگاه عامل خطری است که اغلب با شکست تحصیلی همراه میشود، زیرا فرد نمیتواند نقش یک دانشآموز یا دانشجو را نقشی کارآمد و پایدار ببیند. بر همین اساس غیبت، سابقه ترک تحصیل یا قصد ترک تحصیل، مصرف مواد را پیشبینی میکند (سهرابی و همکاران، 1387). در نقطه مقابل، برقراری پیوند و احساس تعلق به مدرسه، نوجوان را در برابر مصرف موادمخدر و سایر مشکلات رفتاری محافظت میکند. براساس یافتههای پژوهش محمدخانی (1385) عامل پیوند با مدرسه قویترین عامل اجتماعی است که به صورت مستقیم بر مصرف مواد اثر میگذارد. بنابراین با قویتر شدن احساس تعلق دانشآموزان نسبت به مدرسه، میزان مصرف مواد کاهش مییابد.
از دیگر عوامل گرایش به مصرف مواد، عدم آشنایی جوانان با مهارتهای زندگی است. بوتوین و همکاران (2001، 2004) از مهارتهای تصمیمگیری، مقابله با اضطراب، مهارتهای ارتباطی و جرأتآموزی یاد میکنند. نوجوانانی که قابلیتهای اجتماعی ضعیفی دارند، ممکن است به دلیل سودمندیهای اجتماعی به مصرف سیگار و الکل رو آورند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افراد با شایستگی و مهارت اجتماعی پایین، بدترین پیش آگهی و بالاترین نرخ مصرف مواد را نشان میدهند. محیط دانشگاه با استرسهای درسی و عدم مهارت برای سازگاری با همسالان در خوابگاهها به همراه احساس رهایی از کنترل و نظارت والدین میتواند یکی از عوامل خطرآفرین برای گرایش به مصرف موادمخدر باشند.
خانواده یکی از بنیادیترین عوامل مؤثر در مصرف یا عدم مصرف مواد فرزندان به شمار میرود؛ سابقه مصرف مواد یکی از عوامل خطر مهم است، در رابطه با مصرف مواد توسط اعضای خانواده، وست و پرینز (1987، نقل از میلر، لستنیگ و اسمیت، 2001)، بیان کردهاند که در مقایسه با کودکان والدین غیرالکلی، کودکان والدین الکلی چهار برابر بیشتر در معرض خطر الکلی شدن قرار دارند. کودکان دارای والدین مصرفکننده الکل نسبت به سایر کودکان به صورت معناداری در عوامل روانی اجتماعی، توانمندیهای خانوادگی/ شخصی و پیوند با مدرسه، پایینتر و از نظر عوامل خطرزا در حوزههای خلق و خو، احساسات و افکار و رفتار، بالاتر بودند. از سوی دیگر نگرش مثبت والدین به مصرف مواد، احتمال اینکه نوجوانان به سوءمصرف مواد روی بیاورند را بیشتر میکند و اعتقاد به ضدارزش بودن مصرف مواد در خانواده از احتمال گرایش فرزندان به مصرف مواد میکاهد.
عقاید مذهبی معمولاً عامل بازدارنده سوءمصرف موادمخدر محسوب میشوند. مذهبی بودن علاوه بر اینکه نوجوان را در برابر مشکلات مصرف مواد حفاظت میکند، کودکان معتادان به تریاک را نیز که به شدت در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند حفاظت میکند (کوئینگ، 1998). افرادی که از دینداری بالایی برخوردارند سازگاری بهتری با موقعیتهای استرسزا دارند، میزان پایینتری از هیجانات منفی و افسردگی را تجربه میکنند، اضطراب کمتری دارند، از مصرف مواد روانگردان و الکل پرهیز میکنند و از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند. آنها به دلیل اتخاذ شیوههای سالم در زندگی امید به زندگی بهتری نیز نسبت به افراد عادی دارند.
با توجه به آنچه که ذکر شد، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که از میان عوامل مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی، کدام یک از عوامل نقش بیشتری در پیشبینی گرایش یا عدم گرایش به مواد دارند؟ برای بررسی این مساله براساس ادبیات موجود، عواملی چون دسترسی به مواد، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، عزت نفس، خودکارآمدی، مهارتهای زندگی، پرخاشگری، نگرش والدین نسبت به مواد و رابطه خانوادگی مدنظر قرار گرفت.
روش پژوهش
این پژوهش از حیث هدف یک پژوهش بنیادی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است.
جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد بندرعباس در سال تحصیلی 89-1388 است. از میان افراد جامعه فوق با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و براساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر انتخاب شدند. از مجموع پرسشنامههای تکمیلی 40 پرسشنامه به دلیل نقص اطلاعات کنار گذاشته شده و 310 پرسشنامه (150 نفر مرد و 160 نفر زن) مورد تحلیل قرار گرفت. 4/57 درصد از افراد مجرد و 6/42 درصد متأهل بودند. حدود 57 درصد از گروه نمونه در دامنه سنی 18 تا 25 سال و 40 درصد نیز در دامنه سنی 25 تا 35 سال قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و محافظتکننده گرایش به مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه آزاد بندرعباس انجام گرفت. نخستین عواملی که مورد بحث قرار میگیرند، سه عامل جمعیتشناختی مطرح در این حوزه یعنی جنسیت، سن و وضعیت تأهل هستند.
در مورد جنسیت یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین گرایش به مصرف مواد در بین دانشجویان دختر و پسر به طور معناداری متفاوت است و این میانگین در دانشجویان پسر بیشتر از دختران است. این یافته با یافتههای پژوهشهای محمدی (1384)، ملچیور، چستانگ و گولدبرگ (2007) همسو شده است. همانگونه که در مقدمه نیز اشاره شد، در تبیین این موضوع محمدی (1384) نشان داد که دختران بیشتر از پسران مصرف مواد را عملی نادرست تلقی میکنند. البته برخی از پژوهشهای اخیر نشان داده است که میزان مصرف مواد در میان زنان نیز افزایش قابل توجهی داشته و در برخی پژوهشها با میزان مصرف مواد در مردان تفاوت معنیداری ندارد (وارنر- اسمیت و همکاران، 2001)
در مورد تأثیر طبقه سنی بر گرایش به مصرف مواد، نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین طبقات مختلف سنی از نظر گرایش به مصرف مواد وجود ندارد. این یافته با یافتههای اغلب پژوهشهای پیشین ناهمسو است. چرا که بر اساس یافتههای پیشین میزان شیوع مصرف مواد در طبقات سنی جوان تر بیشتر است (زرانی، 1385؛ سهرابی و همکاران، 1387)، که این موضوع حاکی از میل به مصرف بیشتر در این سنین است. در این خصوص میتوان یک تبیین احتمالی ارایه نمود و آن اینکه، ممکن است متأهل بودن به عنوان یک عامل محافظتکننده در این بین دخیل باشد، چرا که تعداد قابل توجهی از دانشجویان گروه نمونه (حدود 43 درصد) متأهل بودند و تحلیلها نشان داد که میزان گزایش به مصرف مواد در میان متأهلها به شکل معناداری پایینتر از مجردها است. در ادبیات مربوط به آسیبشناسی روانی از تأهل به عنوان یکی از عوامل پیشگیریکننده یاد میشود (سلیگمن و روزنهان، 1995). همسو با این موضوع نتیجه این پژوهش نشان داد که میانگین نمره گرایش به مصرف مواد مجردها به شکل معنیداری بالاتر از متأهلها است.
براساس یافتههای پژوهش، نگرش مذهبی یکی از همبستههای منفی معنیدار با گرایش به مصرف مواد است. نگرش مذهبی و عامل دینداری امروزه در اغلب پژوهشهای حوزه سلامت روان مشاهده میشود. محققان سلامت روانی و جسمی، یافتههای رو به رشدی پیدا کردهاند که حاکی از این است که زندگی معنوی انسان با بهزیستی جسمی و روانی وی رابطه دارد. افرادی که از دینداری بالایی برخوردارند سازگاری بهتری با موقعیتهای استرسزا دارند، میزان پایینتری از هیجانات منفی و افسردگی را تجربه میکنند، اضطراب کمتری دارند، از مصرف مواد روانگردان و الکل پرهیز میکنند و از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند. آنها به دلیل اتخاذ شیوههای سالم در زندگی امید به زندگی بالاتری نیز نسبت به افراد عادی دارند (کوئنیگ و کوهن، 2002)
از دیگر همبستههای منفی گرایش به مصرف مواد، عزت نفس و خودکارآمدی است. این یافته با یافتههای وارن، استین و گرلا (2007) و پتریاتیس و همکاران (1995) همسو شده است. این یافته بر اساس نظریه تحقیر خود، قابل تبیین است. این نظریه، عامل اصلی در سوءمصرف مواد را به عزت نفس عمومی فرد مربوط می داند. قرار داشتن مکرر در معرض ارزیابیهای منفی و انتقادات دیگران باعث افت عزت نفس، تحقیر خود و احساس عدم کفایت در برخی صفات مورد پذیرش میشود. این امر میتواند زمینهساز ارتباط نوجوان با آن دسته از همسالان منحرفی شود که احساس ارزش خود را در وی تقویت میکنند (کاپلان، مارتین، رابینز، 1984).
براساس پژوهش ها، عامل پیوند با مدرسه قوی ترین عامل اجتماعی است که به صورت مستقیم بر مصرف مواد اثر میگذارد. بنابراین با قویتر شدن احساس تعلق دانشآموزان نسبت به مدرسه، میزان مصرف مواد کاهش مییابد. بر اساس نظریههای تعلق اجتماعی و الگوی بومشناسی اجتماعی روی آوردن به همسالان مصرفکننده مواد در نوجوانانی که نسبت به مدرسه احساس تعلق ندارند و آن را محیطی منفی میبینند، بیشتر است (طارمیان، 1378، کامپفر و ترنر، 1991). از سوی دیگر نگرش منفی به محیط تحصیلی موجب افت تحصیلی شده و بر اساس مطالعات طولی سوءمصرف مواد در میان نوجوانانی که وضعیت تحصیلی ضعیفی دارند، شایعتر است (پترتیس، فلی و میلر، 1995)
نگرش مثبت والدین به مواد نیز از عواملی است که همبستگی مثبت معناداری با گرایش به مصرف مواد دارد. این یافته مؤید یافته سهرابی و همکاران (1387) است مبنی بر اینکه نگرش مثبت والدین به مصرف مواد، احتمال اینکه نوجوانان به سوءمصرف مواد روی بیاورند را بیشتر میکند و اعتقاد به ضدارزش بودن مصرف مواد در خانواده از احتمال گرایش فرزندان به مصرف مواد میکاهد. یافته فوق با بخشی از نظریه عمل متکی بر استدلال (آجزن و فیش بین، 1980؛ آجزن، 1985) قابل تبیین است. این نظریه به ارتباط میان اطلاعات و نگرشها و نگرشها و رفتار تأکید میکند و بر دو فرض مهم مبتنی است. فرض اول آنکه رفتارهای انسان تحت کنترل اراده اوست و توسط مقاصد و کلام فرد پیشبینی میشود. و فرض دوم آنکه انسانها معقول عمل کرده و قبل از اقدام به عمل، نتایج عمل خود را در نظر میگیرند. براساس این نظریه تصمیمگیری نوجوان تحت تأثیر دو متغیر شناختی است؛ اول تصمیم نوجوان برای مصرف که متأثر از نگرش وی در مورد مصرف مواد است. آجزن و فیش بین، با تکیه بر رویکرد «انتظار- ارزش» معتقدند که نگرشهای مربوط به مواد مخدر، هم تابع آثار و عوارض شخصی است که نوجوان از مصرف آزمایشی ماده انتظار دارد و هم تابع ارزشهای عاطفیای است که نوجوان برای پیامدهای رفتار خود قائل میشود. اگر منفعتی که نوجوان از مصرف مواد انتظار دارد بیش از انرژی و هزینهای باشد که صرف آن میکند، نگرش مثبتی به مصرف مواد پیدا میکند.
متغیر دوم مؤید این مطلب است که اگر دوستان نزدیک و اعضای خانواده نوجوان مصرف آزمایشی مواد را تأیید کنند، تمایل نوجوان به مصرف ماده بیشتر میشود. این تمایل با مصرف آزمایشی ماده در همسالان و بزرگسالان، بیشتر میشود. نظریه یادگیری اجتماعی نیز با تأکید بر نقش الگوگیری کودکان از والدین در رفتار آنها، میتواند در تبیین تأثیر نگرش مثبت والدین به مواد بر گرایش کودکان به مصرف مواد، راهگشا باشد.
بالاترین میزان همبستگی بین گرایش به مصرف مواد و عوامل خطر و محافظتکننده، مربوط به ارتباط گرایش به مواد با مهارتهای اجتماعی است. این یافته با یافتههای بوتوین و همکاران (2001؛ 2004) و سهرابی و همکاران (1387) همسو شده است. همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، نوجوانانی که قابلیتهای اجتماعی ضعیفی دارند، ممکن است به دلیل سودمندیهای اجتماعی به مصرف سیگار و الکل رو آورند. از نظر شدلر و بلاک (1990) بعید نیست که نوجوانان و جوانان از موادمخدر به منزله راهی برای مقابله با مشکلات، احساسات منفی و موقعیتهای فشارزا استفاده نمایند. بر همین اساس هدف از ارتقاء مهارتهای اجتماعی و فردی در قالب مهارتهای زندگی، غلبه یافتن بر ضعف هایی است که گمان میرود خطر سوءمصرف مواد را افزایش میدهند.
علیرغم اینکه در پژوهشهای پیشین بر نقش عواملی مانند اوقات فراغت، رابطه خانوادگی، دسترسی به مواد و وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده، در مصرف مواد توسط نوجوانان تأکید شده است، همبستگی این عوامل با گرایش به مصرف مواد در پژوهش حاضر معنیدار نشد. به نظر میرسد این موضوع نیازمند بررسیهای بیشتری است.
برای بررسی اینکه از مجموعه عوامل خطرزا و محافظتکننده مصرف مواد کدام یک توان پیشبینی یا محافظتکنندگی بیشتری دارند از تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج تحلیل حاکی از این بود که مهارتهای اجتماعی، نگرش مذهبی و پرخاشگری عمدهترین پیشبینیکنندههای گرایش به مصرف مواد هستند.
یافتههای پژوهش حاضر به شکل مطلوبی بر اساس الگوی یادگیری اجتماعی چند مرحلهای قابل تبیین است. این الگو فرایندهای یادگیری اجتماعی را با یک سری ویژگیهای درون فردی مانند اعتماد به نفس پایین، مهارتهای ضعیف مقابلهای و مهارتهای اجتماعی ضعیف ترکیب میکند و در قالب یک الگوی سه مرحلهای به توجیه سوءمصرف مواد میپردازد. اولین مرحله مربوط به نخستین تجربیات نوجوان در ارتباط با مواد است. در این مرحله نوجوان از چند راه به سمت مصرف مواد کشیده میشود. اول سیستم ارزشهای فردی که به جای هدفهای بلند مدت معمول در خانواده، تحصیل و مذهب به هدفهای فعلی و کوتاه مدت توجه دارد؛ دوم والدینی که نمیتوانند حمایت، نظارت، گرمی و انضباط را به نوجوان انتقال دهند؛ سوم مشاهده والدینی که در برابر دیدگان نوجوان مواد مصرف میکنند. دومین مرحله مربوط به اولین تجربه آزمایشی و ناشی از نقایص و کاستیهای مهارتهای اجتماعی در نوجوان است. وجود سابقه مصرف در گذشته، عدم جرأتورزی، ناتوانی در همدلی و سازگاری مطلوب با اطرافیان وی را به سوی همسالان منحرف میکشد. سومین مرحله مربوط به حرکت نوجوان به سمت مصرف دائمی مواد است که تحت تأثیر چند عامل است. اول مصرف مواد توسط والدینش را مشاهده کند؛ دوم همسالانی داشته باشد که مصرف آزمایشی مواد را تأیید کنند؛ سوم از نظر هیجانی آشفته و تحت فشار باشد؛ چهارم مهارتهای سازشی و مقابلهای ضعیفی داشته باشد (سیمونز و همکاران، 1988)
مدل تلفیقی مصرف مواد بوتوین (2000) نیز، عوامل کلیدی مرتبط با شروع مصرف مواد را به گونهای منسجم با یکدیگر تلفیق کرده است. بر اساس این مدل افرادی که باورهای هنجاری درباره الکل، سیگار و سایر مواد دارند، و از مهارتهای اجتماعی و فردی و مهارتهای جرأتمندی ضعیفی برای مقاومت در برابر مصرف مواد، برخوردار هستند، بیشتر تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار میگیرند. همچنین عوامل اجتماعی ترویجکننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد احتمالاً در مورد افرادی که از نظر روانشناختی آسیبپذیر هستند، به عنوان مثال دچار اضطراب اجتماعی، عزت نفس پایین، خودکارآمدی ضعیف و ناراحتی روانی هستند، بیشتر تأثیرگذار میباشند.
در پایان ذکر دو نکته ضروری است: نخست اینکه پژوهش حاضر همسو با پژوهشهای پیشین جمعیت جوان دانشجو را از جمعیتهای در معرض خطر میداند و بر این اساس به مسئولین امر این نکته را یادآوری میکند که به مسایل جوانان توجه ویژهای داشته باشند؛ دوم اینکه با توجه به پیشبینی واریانس قابل توجهی از گرایش به مصرف مواد توسط مهارتهای زندگی و باورهای مذهبی، پیشنهاد میگردد برنامه آموزش مهارتهای زندگی و نهادینه کردن باورهای دینی در فرزندان این مرز و بوم مد نظر مسئولین امر قرار گیرد. بدیهی است که اگر این آموزشها از دوران ابتدایی آغاز گردد و تداوم داشته باشد، نتایج مطلوبی در دوران نوجوانی و جوانی خواهد داشت.
افزایش تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان
مدیرکل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: بنابر تحقیقات انجام شده مشخص شد که امروزه تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان و مخدر افزایش یافته که این امر برای جامعه ما جای نگرانی دارد.
حمید صرامی در حاشیه برگزاری دوره آموزشی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در جمع خبرنگاران با اشاره به دلایل افزایش گرایش افراد به مواد مخدر اظهار داشت: افزایش گرایش افراد به مواد مخدر دلایل گستردهای را شامل میشود که از جمله آنها رشد اختلالات اخلاقی مانند اضطراب و استرس در جامعه بهویژه در بین زنان است.
او افزود: باتوجه به تحقیقاتی که در سال 92 انجام شد، 23.6 درصد از جمعیت 15 تا 64 سال دارای اختلالات اخلاقی هستند که آمار زنان مبتلا به این اختلالات بیش از مردان است و به همین دلیل نیز شیب گرایش به مواد مخدر در دختران و زنان چند برابر بیشتر از مردان است.
مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور تصریح کرد: یکی دیگر از دلایل گرایش زنان و دختران به مصرف مواد، فقدان و فقر اطلاعات در زمینه گرایش به مصرف مواد در راستای یافتن آرامش، لذت کاذب و رهایی از اضطرابها و افسردگیها در بین زنان است. زمینههای گسترش اعتیاد شناسایی و رفع شود.
صرامی خاطرنشان کرد: دلایل دیگر نیز در این زمینه دخیل هستند که یکی از آنها کمبود تفریحات کافی برای نوجوانان و جوانان است که این امر در تمام استانها و استان مرکزی الگوی یکسانی دارد و سبب ایجاد زمینهای برای گرایش جوانان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر شده است.
او با اشاره به وضعیت اعتیاد زنان در کشور گفت: سال 86 ارزیابی در رابطه با سوءمصرف مواد در سطح کشور انجام شد که در این ارزیابی مشخص شد حدود 5 درصد از دختران و زنان در جامعه به مصرف مواد گرایش پیدا کردهاند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور بیان داشت: این رقم در ارزیابی سال 90 حدود دو برابر رشد داشته و به 9.3 درصد رسیده است که این امر برای جامعه ما جای تاسف دارد. انتقال آموزش و مهارت به دانشجویان در زمینه مواد مخدر گسترش یابد
صرامی ادامه داد: بنابر تحقیقات انجام شده مشخص شد که امروزه تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان و مخدر افزایش یافته که این امر برای جامعه ما جای نگرانی دارد و امید ما بر این است که باتوجه به آغاز سال تحصیلی، حوزه فرهنگی دانشگاهها در زمینه انتقال آموزش و مهارت به دانشجویان با جدیت و حساسیت بیشتری کار کرده و تلاش خود را در این رابطه مضاعف کنند.
او عنوان کرد: در حال حاضر الگوی مصرف غالب مواد مخدر در کشور به ترتیب تریاک، شیشه، مواد توهمزای حشیش، گل، ماریجوانا و هروئین است که با توجه به مضرات بسیار زیادی که ماده گل و ماریجوانا دارند دستگاههای فرهنگی باید در رابطه با این دو ماده تلاش بیشتری داشته باشند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور افزود: امروزه مصرف مواد از جامعه مردان فراتر رفته و در جامعه زنان نیز تسری یافته و زنان نیز برای مصرف مواد مخدر از الگوی مردان تبعیت میکنند که باید در این زمینه اطلاعات کافی به زنان داده شده و آنها را از مضرات این مواد مطلع کرد.
21 درصد از کارگران صنعت،اعتیاد دارند !!!
صرامی با اشاره به وضعیت استان مرکزی در حوزه مواد مخدر گفت: استان مرکزی یکی از استانهایی است که رتبه قابل قبولی در حوزه اعتیاد در کشور را به خود اختصاص داده است.
او ادامه داد: طبق تحقیق ملی انجام شده در سال 93، حدود 21 درصد از کارگران صنایع کشور گرفتار مصرف مواد هستند و به همین منظور انتظار ما از مدیران صنایع استان مرکزی تلاش مضاعف در راستای ایمنسازی کارگران در حوزه اعتیاد است و در این زمینه دستگاههای فرهنگی باید فعالیت خود را بیشتر کرده و به معضل اعتیاد توجه بیستری داشته باشند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور افزود: در جامعه امروز اعتیاد هر روز بیش از روز گذشته گسترش مییابد و به همین دلیل باید در این حوزه به توانمندسازی و ایمنسازی نوجوانان و جوانان توجه ویژه شده و اقدامات لازم در این راستا انجام شود.