کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

از لحظات لذت ببریم. لحظه لحظه ها، دقایق و ساعت زندگی مان را می سازند
زندگی را زیبا نقاشی کنیم
راه های ارتباطی با ما
Telegram: @CnHamid
Instagram: mddrngiprnd
Www.CnHamid.ir

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

عاشقانه ای در روزهای بی آینه

گفتم: «آشپزی بلد نیستم. توی خونه، پدرم همیشه می‏گه به دخترا سخت نگیرید. دختر باید خونة پدرش پادشاهی کنه. کارگرا بیشتر کارها رو انجام می‏دن. می‏خوام اینا رو بدونید.» روزهای بی آینه خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری است که توسط گلستان جعفریان گردآوری شده. بخشی از کتاب را می خوانیم:

با موهای باز و آرایش کم چادر سپید را انداختند روی سرم و نشستم کنار حسین سر سفرة عقد.
دیگ‏های غذا توی حیاط برپا بود. آشپزهایی که پدرم آورده بود مشغول کار بودند. آن موقع گاز نبود و باید با هیزم غذا را می‏پختند. باران هم می‏بارید و کار برای آشپزها سخت شده بود. حداقل صدنفر مهمان توی خانه بالا و پایین می‏رفتند. بیچاره حسین یک دقیقه فراغت نداشت بتوانیم دو کلمه با هم حرف بزنیم. توی آن شلوغی و باران سیل‏آسا عاقد آمد و سه بار خطبه را خواند و یک بله از من گرفت و یک بله از حسین. حلقه دست هم کردیم. عسل دهان هم گذاشتیم، عکس گرفتند، و تمام شد.

حدود ساعت دوازده شب بود و هنوز داشتند توی حیاط ظرف می‏شستند. می‏خواستم به آن‌ها کمک کنم، اما مادر گفت: «خسته‏ای، برو بگیر بخواب.» واقعاً داشتم از خستگی غش می‏کردم. تا رفتم توی رختخواب خوابم برد. کلة صبح مادر آمد بالای سرم و گفت: «بلند شو منیژه. حسین آقا اومده توی اتاق تنها نشسته. زود پا شو.»
ناله‏کنان برخاستم. گفتم: «ای بابا! این حسین آقا ولم نمی‏کنه... خوابم می‌آد.»

تا چشم حسین به من افتاد، گل از گلش شکفت و گفت: «اومدم ببرمت بیرون.»

گفتم: «کجا؟»

گفت: «فقط تا مهمونا بیدار نشده‌ان بیا بریم...»

زود آماده شدم. اول رفتیم صبحانه خوردیم. بعد که مغازه‏ها باز شد، من را برد بازار. گفتم: «حسین، ما دیروز خرید کردیم؛ چرا بریم بازار؟»

خندید و گفت: «دیروز این ایلی که دنبالمون بودند نذاشتن اون چیزایی رو که دلم می‏خواد برات بخرم. امروز با سلیقة خودمون خرید می‏کنیم.» چند تا پیراهن و چند جفت کفش امتحان کردم. دو دست لباس برایم خرید با یک جفت کفش و یک کیف. ظهر رفتیم رستوران ناهار خوردیم و بعدازظهر رفتیم پارک و سینما....
حسین راحت حرف می‏زد؛ انگار چند سال بود که من زنش بودم. وقتی می‏گفتم «شما»، می‏گفت: «ای بابا! وقتی می‏گی شما، من قاطی می‏کنم.»

از این لحن صمیمی و راحتش کمی غافلگیر شده بودم. پرسید: «تو چه انتظاراتی از من داری؟»

گفتم: «آشپزی بلد نیستم. توی خونه، پدرم همیشه می‏گه به دخترا سخت نگیرید. دختر باید خونة پدرش پادشاهی کنه. کارگرا بیشتر کارها رو انجام می‏دن. می‏خوام اینا رو بدونید.»

گفت: «این مهم نیست، کم‏کم یاد می‏گیری. خودم بهت یاد می‏دم. مهم اینه که ذاتاً تمیزی و نظم خونه برات مهم باشه. من از خونة بی‏نظم و کثیف بَدَم می‏‌آد.»

لبخند زدم و گفتم: «نگران نباشید! حتماً توی جهیزیه‌م یه جاروبرقی می‏آرم، چون نمی‏تونم خم بشم و هر روز خونه رو با جارودستی جارو کنم.

هر دو خندیدیم. گفت: «خُب، دیگه چی هست که می‌خوای بگی؟»

گفتم: «اگه من رو برای زندگی به شهرهای دور بُردید، خیلی زود برای دیدن مادر و خانواده‌م به تهران بیارید، دوری برام سخته.»

با مهربانی سر تکان داد و گفت: «حتماً. از این لحاظ‏ها خیالت راحت باشه.»

دو ساعت حرف زدیم، بعد بلند شد. تازه توجهم به لباسش جلب شد. برخلاف همیشه، لباس اسپرت نپوشیده بود؛ یک کت و شلوار طوسی تنش بود با پیراهن آبی روشن.

آن شب سرم پُر بود از حرف‏هایی که با حسین زده بودیم. ده بار آن‌ها را مرور کرده بودم، باز خوابم نمی‏برد و دوباره و دوباره در مغزم تکرار می‏شد.

به نظرم، حسین خوش‏صحبت، ساده، و صادق بود. او یک جوان بیست‌وشش‌ساله، امریکا‏رفته، خوش‏تیپ، و خلبان بود، اما وقتی با من حرف می‏زد آن‏قدر ساده بود که فراموش می‏کردم چه‏کاره است و چه تحصیلاتی دارد...
«روزهای بی‌آینه» دربردارنده خاطرات حوا(منیژه) لشگری از زندگی و 18 سال صبر در فراق همسرش، شهید حسین لشگری، است؛ کتابی که در آن یکی از روایت‌های ناگفته جنگ گردآوری شده است. جعفریان درباره چرایی انتخاب این موضوع برای کتاب پیش‌تر گفته: من واقعاً برایم سخت است که از میان خاطرات ثبت و یا شنیده شده، خاطره‌ای را انتخاب کنم، اما خاطرات حسین لشگری برایم جالب بود. لشگری در اولین پروازش سقوط می‌کند، در حالی که همسری دارد که دو سال است با هم زندگی مشترک را آغاز کرده‌اند و پسر 9 ماهه‌ای دارد که خیلی به او علاقه دارد. این سقوط یک اسارت 18 ساله را در زندان‌های رژیم بعث بدون اینکه نامی از اسیر در لیست صلیب سرخ ثبت شده باشد، به همراه دارد.

پس از تحمل این سال‌ها سرانجام بعد از حمله آمریکایی‌ها به عراق آزاد می‌شود. درگیری‌های این آدم با خودش، نوشته‌هایش آنقدر روی روح و روان تأثیرگذار و زیباست که هر مخاطب را جذب می‌کند. نه تنها خاطرات لشگری که حتی صحبت‌های همسرش که شرح حال انتظار و سال‌ها دوری از همسرش است هم برای مخاطب جذابیت دارد. من خودم انتظار را با خاطرات خانم لشگری می‌فهمم. انتظار یک زن 18 ساله که در عنفوان جوانی همسرش را از دست می‌دهد و نمی‌داند که همسرش زنده است یا نه، اما منتظر می‌ماند، کمک می‌کند تا انتظار را به معنای واقعی کلمه درک کنیم. از سوی دیگری درگیری خلبانی که تحصیلاتش را در آمریکا در سطوح بالا گذرانده و نمی‌داند که خانواده‌اش در چه شرایطی است، آیا منتظر او مانده‌اند یا نه، برایم جالب بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۷:۴۷
حمید

مرگ خورشید چگونه است؟

خورشید نیمی از عمرش را پشت سر گذاشته‌ است، یعنی در حدود ۴.۶ میلیارد سال ، و طی پنج میلیارد سال آینده عمرش پایان خواهد یافت.

خورشید، ستاره‌ای که انسان همه زندگی‌اش را مدیون نور، حرارت و انرژی آن است، در مقیاس زمان نجومی به زودی خواهد مرد، اما این فرصت کوتاه در مقیاس زمینی پنج میلیارد سال طول خواهد کشید، و انسان تا پنج میلیارد سال دیگر فرصت زیادی خواهد داشت تا از این ستاره عظیم برای ادامه حیاتش بهره ببرد. مرگ این ستاره باستانی به معنی خاموشی مطلق آن نخواهد‌ بود،‌ در حقیقت روند مرگ خورشید ویژگی‌هایی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد:

۱- ستاره‌هایی مانند خورشید برای ۱۰ تا ۲۰ میلیارد سال آْینده خواهند درخشید. اما فرصت چنین ستاره‌هایی به عنوان یک ستاره بالغ برای سوزاندن هیدروژن درون هسته‌اش ،‌تنها پنج میلیارد سال است. در سال ۱۹۴۲ اخترشناسان نشان دادند زمانی که ستاره‌ای ۱۲ درصد از هیدروژن خود را به هلیوم تبدیل می‌کند، دوران جدیدی از عمر ستاره‌ای خود را آغاز کرده‌ است.

۲- زمانی که سوخت هسته‌ای ستاره‌ای به پایان می‌رسد، ستاره خاموش می‌شود. از آنجایی که حرارت ناگهان فروکش می‌کند و فشار تابشی یا تشعشعی به بیرون رانده می‌شوند، ستاره آغاز به انقباض می‌کند.

۳- ستاره‌ای مانند خورشید مسیر نابودی عجیبی را پشت‌سر می‌گذارد. نیروی گرانش با فروکش کردن گداز هسته‌ای، بر ستاره سلطه می‌یابد. مواد باقیمانده روی ستاره به سمت داخل فشرده شده و ستاره کوچکتر و کوچکتر می‌شود.

۴- پس از گذشت سالها در نهایت شگفتی خورشید نه تنها فشرده نمی شود بلکه لایه بیرونی آن متورم شده به بیرون فوران می‌کند و به ستاره غول‌پیکر سرخی تبدیل می‌شود و قطر خورشید با کاهش درجه حرارتش بزرگتر می‌شود و طی این مرحله، خورشید به اندازه‌ای بزرگ می‌شود که لایه خارجی آن تقریبا در موقعیتی قرار می‌گیرد که زمین قرار دارد.

۵- خورشید تا حداکثر بزرگی ممکن متورم خواهد‌ شد و حتی ممکن است عطارد، ونوس و زمین را در خود ببلعد و یا بقایای این سیاره‌ها را به بیرون براند. در این مرحله ابعاد خورشید ۱۵۰ بار بزرگتر از ابعاد کنونی‌اش خواهد‌ شد.

۶- در این مرحله نیز ستاره هنوز کاملا نمرده‌است. در هسته ستاره نیروی گرانش لایه‌های هیدروژن و هلیوم را به متراکم‌ترین حالت خود،‌ مرحله‌ای که گداخت هسته‌ای آغاز می‌شود، رسانده و این مواد برای مدت کوتاهی شعله‌ور می‌شوند. در این مرحله درخشش خورشید دو هزار و صد برابر بیشتر از حالت کنونی آن خواهد‌ شد.

۷- در حدود هفت تا هشت میلیارد سال دیگر خورشید در مرحله پایانی عمرش قرار خواهد‌ گرفت،‌مرحله‌ای دیدنی که نمایشی زیبا را در کهکشان راه شیری رقم خواهد‌ زد. بقایای ستاره به کوتوله‌ای سفید تبدیل خواهد‌ شد، بقایای پوسیده‌ای که کاملا سرد و به شدت متراکم هستند.

۸- نمایش بزرگ زمانی آغاز خواهد‌ شد که خورشید به یک سحابی سیاره‌ای تبدیل شود، مجموعه‌ای درخشان از توده‌های گازی که با سرعت‌های متفاوت به بیرون پرتاب می‌شوند و نمایشی از نورهای فلورسنت را برای ۵۰ هزار سال اجرا خواهد‌کرد.

۹- کربن در این فرایند یکی از اصلی‌ترین محصولات جانبی به‌ شمار می‌رود، کربن موجود در اتمسفر خورشید به سمت داخل حرکت کرده و هسته‌ای غنی از کربن را ایجاد خواهد‌ کرد. اما هسته دچار گداخت هسته‌ای نخواهد شد و در عوض لایه‌ای خارج از هسته آغاز به سوزاندن هلیوم می‌کند و لایه‌های خارجی‌تر ستاره را به فضای میان‌ستاره‌ای پرتاب می‌کند و به این شکل حباب‌هایی از مواد در اطراف ستاره ایجاد می‌شوند.

۱۰- آخرین شعله هلیومی غبار و گاز را با شتابی بالا به بیرون پرتاب کرده و با ایجاد برخورد‌هایی میان گلوله‌های پرسرعت و قدیمی‌تر مواد با توده‌های کند‌تر، سحابی سیاره‌ نما ایجاد می‌کند.

۱۱- اکنون سحابی سیاره‌ نما ویژگی‌های مخصوص به خود را شکل می‌دهد، کوتوله سفید آغاز به داغ شدن و یونیزه کردن گازهای اطرافش می‌کند و مانند لامپی فلورسنت می‌درخشد.

۱۲- ابر بادها و بادهای سریع ستاره با از هم پاشیده شدن گازهای اطرافش تعامل می کند و باعث، آشفتگی سحابی سیاره نما می شوند و آن را به شکل‌های مختلفی، کروی، تخم‌مرغی و یا بیضوی در می‌آورند.

۱۳- نوسان بادها ساختاری پیچیده و هاله مانند را ایجاد می‌کنند که هاله خارجی آن مرز سحابی و میانه خالی آن فضایی مملو از مواد درخشان را تشکیل می دهد.

۱۴- میدان‌های مغناطیسی نیز در شکل‌گیری سحابی سیاره‌ نما، آخرین فریادهای خورشید، نقش دارند. سحابی به تدریج ناپدید می‌شود و در همان نقطه که زمانی سیستم خورشیدی عظیمی با حضور سیاره‌ای مملو از تمدن و امید قرار داشت،‌به جز بقایای یک کوتوله سفید ناچیز چیزی دیگری باقی نخواهد ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۷:۳۵
حمید

امروزه اسکنر ها و علم عصب شناسی به دانشمندان کمک میکند تا دریابند که وقتی شما زبان دوم یاد میگیرید چه اتفاقی برای مغز می افتد ، در این مقاله با هم به صورت تجربی و علمی عملکرد مغز را در حین یادگیری زبان دوم بررسی میکنیم

مغز

یادگرفتن یک زبان خارجی میتواند اندازه ی مغز شما را افزایش دهد

این چیزی است که دانشمندان سوئدی زمانی که از اسکن های مغز استفاده کردند تا اتفاقاتی را که در مغز هنگام یادگیری زبان دوم می فتاد را مورد مشاهده قرار دهند، کشف کردند.

این مطالعه بخشی از یک تحقیق در حال توسعه است که از تکنولوژی تصویربرداری از مغز برای درک کردن بهتر فواید شناختی یادگیری زبان استفاده میکند. ایزارهایی مانند ام ار ای (تصویر سازی تشدید مغناطیسی) و الکتروفیزیولوژی ، و ابزارهای دیگر، امروزه میتوانند به ما بگویند که نه تنها به جراحی زانو احتیاج داریم یا در ضربان قلب مان بی نظمی هایی وجود دارد، بلکه نشان میدهد که وقتی میشنویم، میفهمیم و زبان دوم را تولید میکنیم چه اتفاقی در مغز مان می افتد.

مطالعه ی ام ار ای سوئدی نشان داد که یادگیری زبان خارجی تاثیراتی قابل مشاهده روی مغز دارد. ارتش برای استخدام جوانان بر روی تسلط بر زبان های عربی، روسی و دری تاکید داشت، پس در مرحله ی آموزش، به جز گروه یادگیرنده ی زبان یک گروه کنترل شده با دانشجویان پزشکی و علوم شناختی تشکیل داد که شدیدا به مطالعه دروسی غیر از زبان پرداختند. اسکن های ام ار ای نشان داد که بخش های به خصوصی از مغز دانشجویان زبان از نظر اندازه رشد پیدا کرده است، در حالی که ساختار مغز گروه کنترل شده بدون تغییر باقی ماند. نکته ی جالب دیگری این بود که یادگیرندگانی که هیپوکامپوس و نواحی غشاء مغزی مربوط به زبان آن ها رشد کرده بودند، از مهارت های زبانی بهتری نسبط به یادگیرندگانی که در نقطه ی حرکتی غشاء مغزی شان بیشتر رشد کرده بود برخوردار بودند.

به عبارتی دیگر، بخش هایی از مغز که رشد کرده بودند به این که چقدر زبان مورد نظر برای یادگیرنده آسان بود مربوط میشد، و میزان رشد مغز به نحوه ی عملکرد آن ها بستگی داشت. آن طور که محققان ذکر کردند، در حالی که کاملا مشخص نیست که چه چیزی در مغز تغییر میکند پس از سه ماه مطالعه ی متمرکز زبان به عنوان میانگین یک دوره ی طولانی، رشد مغز به نظر امیدبخش می آید.

مشاهده ی اسکن های کاربردی ام ار ای نیز می تواند نشان دهد که چه بخش هایی از مغز در هنگام فعالیت یادگیری مشخصی، فعال هستند. برای مثال، میتوانیم پی ببریم که چرا یادگیرندگان بزرگسالی که زبان مادری آن ها زبان هایی نظیر ژاپنی است، نمی توانند به سادگی تفاوت بین صداهای انگلیسی ((ل)) و ((ر)) را تشخیص دهند (و این مسئله تمیز دادن کلماتی مانند رودخانه “river” و جگر “liver”را برای آن مشکل می سازد). برخلاف زبان انگلیسی، زبان ژاپنی بین صداهای ((ل)) و ((ر)) تفاوتی قایل نمیشود. با این حال، یک واحد صدا (به نام واج) هر دوی این صداها را نشان میدهد.

تاثر یادگیری زبان بر مغز

هنگامی که کلمه ای از زبان انگلیسی که یکی از این دو صدا را شامل میشود به آن ها ارایه شود، مطالعات تصویرسازی مغز نشان می دهد که تنها یک نقطه از مغز یادگیرنده ی ژاپنی فعال شده است، در حالی که در مغز یک فرد انگلیسی دو نقطه ی فعال سازی شده ی متفاوت دیده میشود، که هر کدام متعلق به هر صدا است.

برای یادگیرنده ی ژاپنی، یادگیری شنیدن و تولید کردن تفاوت بین این دو واج در زبان انگلیسی نیازمند سیم کشی کردن عناصری خاص در مدار مغز اوست. چه کاری میتوان انجام داد؟ چگونه میتوانیم این تفاوت ها را یاد بگیریم؟

مطالعات اولیه ی زبان بر اساس تحقیقات مغز نشان داده است که یادگیرندگان ژاپنی میتوانند با استفاده از نرم افزار که صداها را به طرز واضح و قابل تشخیصی تلفظ میکند، شنیدن و تولید کردن صداهای ((ل)) و ((ر)) را یاد بگیرند. زمانی که صداها توسط نرم افزار اصلاح شدند و بسط پیدا کردند، یادگیرندگان توانستند راحت تر تفاوت میان آن ها را بشنوند. در مطالعه ای، تنها پس از سه جلسه  ی ۲۰ دقیقه ای، داوطلبان یادگرفتند که به طرز موفقیت آمیزی صداها را از یکدیگر تمیز دهند، حتی زمانی که صداها به صورت معمولی تلفظ میشدند.

این نوع از تحقیقات ممکن است در نهایت به پیشرفت هایی در بکارگیری تکنولوژی در زمینه ی یادگیری زبان های خارجی منجرشود. برای مثال، استفاده از دستگاه های فراصوت مانند دستگاه سونوگرافی که به والدین ، حرکات و ویژگی های فزرندشان را در داخل رحم نشان میدهد؛ محققان در آوا شناسی از طریق نشان دادن تصاویری از این که زبان، لب ها و فک یادگیرندگان چگونه باید حرکت کند و با مکانیزم خارج سازی هوای داخل ریه هماهنگ شود و همچنین بالا رفتن و پایین آمدن کام گوشتی (قسمت نرم سقف دهان) ، توانسته اند به یادگیرندگان شرح دهند که چگونه صدایی را تولید کنند.

به هر روشی که زبان یاد میگیریم، این تحقیقات مغز-محور خبرهای خوشی  برای ما به ارمغان آورده است. ما میدانیم کسانی که بر بیش از یک زبان مسلط هستند، حافظه ی بهتری دارند و از نظر شناختی خلاق تر هستند و از نظر ذهنی منعطف تر از تک زبان ها هستند. مطالعات کانادایی ذکر میکند که بروز بیماری های الزایمر و زوال عقل در دو زبانی ها دیرتر از تک زبانی ها اتفاق می افتد، این به این معناست که یادگیری زبان دوم میتواند به ما کمک کند تا از نظر شناختی سالم بمانیم.

خبر مشوق دیگری این است که فواید دو زبانی بودن تنها برای کسانی که زبان دوم شان را در زمان کودکی یاد نگرفته اند نیز صدق میکند. محققان دانشگاه ادینبرگ متوجه شده اند که میلیون ها شخص در سرار جهان زبان دوم شان را بعد ها و در مدرسه، دانشگاه، محل کار و یا ازدواج های برون وطنی یاد میگیردند. نتایج این مطالعات، با ۸۵۳ شرکت کننده، به وضوح نشان داد که دانستن یک زبان خارجی، بدون توجه به این که در چه سنی آن را آموخته باشید برای  مفید است.

یان ویلسون، محققی که در ژاپن مشغول به کار است، چند گزارش اولیه از مطالعات این تکنولوژی ها ارایه داده است، که امیدبخش است. البته، محققان نمیگویند که لوازم فراصوتی به عنوان ابزارهایی دائم در کلاس های آموزش زبان استفاده شوند، اما مهندسان نرم افزارهای هوشمند پیدا کردن راه هایی برای جمع آوری سرمایه روی این دانش جدید را آغاز کرده اند، تا تصویر برداری را با نرم افزارهای کاربردی یادگیری زبان ترکیب کنند.

در بررسی های بعدی، مگان شورت و همکاران اش نشان دادند که یادگیرندگانی که استعداد های به خصوصی را در یادگیری سلسله مراتب و الگوهای زبانی از خودشان نشان دادند، توانستند به خوبی گرامر زبان مقصد را از طریق روش غوطه ور سازی یادبگیرند. مگان شورت میگوید: (( این تحقیقات مغز محور به ما نشان میدهد که نه تنها بعضی از بزرگسالان میتوانند مانند کودکان از طریق غوطه ور سازی یاد بگیرند، بلکه ممکن است به ما این امکان بدهد تا یادگیرندگان بزرگسال را با محتوای مناسب برای آن ها هماهنگ کنیم )).

تحقیقات تصویرسازی مغز ممکن است در نهایت به ما کمک کند تا بتوانیم فنون یادگیری زبان را به توانایی های شناختی مان وصل کنیم، و به ما بگوید که از طریق روش های رسمی که بر روی قوانین تاکید دارد بهتر یاد میگیریم، یا غوطه ور کردن خودمان در صداهای یک زبان و یا یکی پس از دیگری.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۴:۰۴
حمید


❇️ تاثیر بسیار جالب زبان دوم بر مغز

📕 کانال مطالعه برتر
🌹🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAEF1bI2YweJWyCn96Q


به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، محققان دانشگاه پنسیلوانیا طی یک زمان نسبتاً کوتاه در مرحله یادگیری و عملکرد مغز تحقیقاتی داشتند؛ یادگیری یک زبان جدید باعث بهبودی عملکرد و قابلیت مغز در هر سنی می‌شود؛ مطالعه برای تاثیر مثبت دو زبانگی برای اولین بار نیست که انجام شده است اما این مطالعه نشان داد یادگیری یک زبان می تواند از پیرشدن و از کارافتادگی مغز موثر باشد.

در این آزمون بزرگسالان انگلیسی زبان در کلاس‌های زبان چینی که طی دو ماه بود شرکت کردند، آنها حتی یک کلمه از این زبان نمی‌دانستند. قبل و بعد از هر کلاس برای مشاهده اتصالات مغز، آنها در یک رزونانس مغناطیسی قرار گرفتند.

نتایج نشان داد این فعالیت با درجات مختلف خیلی موثر بوده است و اثر نگهداری آن پایدار است؛ در این فرآیند مشاهده شد جوانان و افراد مسن از نظر یادگیری مانند هم هستند و بدون در نظر گرفتن پیشرفت تحصیلی نشان می‌دهد یادگیری و تمرین زبان دوم می‌تواند ابزار بسیار عالی برای حفاظت و افزایش قابلیت های مغز باشد.

یادگرفتن یک زبان (لغات، گرامر، تلفظ) می‌تواند به عنوان یک تمرین در نظر گرفته شود تا قدرت مغز و حافظه را بیشتر کند و از پیرشدن و از کارافتادگی مغز جلوگیری کند.

منبع: فارس


تأثیر یادگیری زبان دوم در تقویت قدرت مغز
پژوهش صورت گرفته توسط محققان انگلیسی نشان می‌دهد، یادگیری زبان دوم پس از 10 سالگی باعث بهبود ساختار ماده سفید مغز می‌شود.
در تحقیقات قبلی عنوان شده بود که یادگیری زبان دوم از سنین کودکی به تقویت ساختار مغز کمک می‌کند؛ اما پژوهش صورت گرفته توسط محققان دانشگاه کنت نشان می‌دهد، تأثیر یادگیری زبان خارجی بر ساختار مغز حتی پس از سن 10 سالگی نیز ادامه دارد.
در این پژوهش، 20 فرد 30 ساله که یادگیری زبان انگلیسی را پس از سن 10 سالگی آغاز کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند؛ تصاویر اسکن مغزی این افراد حاکی از سطوح بالای بهبود ساختار در مناطق مسئول یادگیری زبان است.


سپس این تصاویر با اسکن مغزی 25 فرد همسال که تنها به زبان انگلیسی صحبت می‌کردند، مقایسه شد که نشان می‌دهد، ساختار ماده سفید مغز افرادی که پس از 10 سالگی یادگیری زبان دوم را آغاز کرده بودند، تکامل یافته‌تر از افراد تک زبانه است. به گفته محققان، تعامل روزانه با دو یا چند زبان خارجی باعث تحریک شناختی مناطق مغزی درگیر با زبان شده و می‌تواند از بروز مشکلات شناختی مانند زوال عقل در سالمندی پیشگیری کند.

نتایج این پژوهش در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم (PNAS)‌ منتشر شد.

منبع : isna.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۳:۳۵
حمید

«او را زن نتوان گفت!»

رابعه زنی که در حق او گفته شده «در معاملت و معرفت مثل نداشت و معتبر جمله بزرگان عهد خویش بود و بر اهل روزگار حجتی قاطع بود»
زنی که از آسمان آواز می‌شنود «غم مخور که فردا جاهیت خواهد بود که مقربان آسمان به تو نازند»
زنی که «یک شب در صومعه نماز می‌کرد. ماندگی در او اثر کرد. در خواب شد... دزدی درآمد چادری داشت برگرفت خواست که بیرون آید راه در بازنیافت چادر بنهاد و برفت راه باز دید. برفت و باز چادر برگرفت بیامد باز راه نیافت باز چادر بنهاد همچنین چند کرّت تا هفت بار از گوشه صومعه آواز آمد که ای مرد خود را رنجه مدار که او چندین سال است تا خود را به ما سپرده است. ابلیس زهره ندارد که گرد او گردد دزدی را کی زهره آن بود که گرد چادر او گردد. برو رنجه مباش ای طرار اگر یک دوست خفته است یک دوست بیدار است و نگاه دارد»
زنی که جلالش به جایی رسیده بود که گاه حسن بصری، از عرفای بنام و یلان و شیران دنیای تصوف، را پند می‌داد و حسن بصری آدمی در حق او گفته: «یک شبان‌روز در بر رابعه بودم و سخن طریقت و حقیقت گفتم که نه در خاطر من برگذشت که مردی‌ام و نه بر خاطر او بگذشت که زنی. آخر الامر چون برخاستم نگاه کردم خویشتن را مفلسی دیدم و رابعه را مخلصی»
زنی که...

حال ببینیم عطار زنی چنین پرشوکت و جلال را در آغاز کلام چگونه معرفی می‌کند و چگونه آسمان‌ریسمان به‌هم می‌بافد تا آوردن نام او را کنار نام رجال توجیه کند!!
«آن مخدّرۀ خدر خاص آن مستورۀ ستر اخلاص آن سوختۀ عشق... رابعه العدویه رحمه الله علیها اگر کسی گوید ذکر او در صف رجال چرا کرده‌ای گویم که خواجۀ انبیا علیهم السلام می‌فرماید کار به صورت نیست به نیت است. اگر رواست دو ثلث دین از عایشۀ صدیقه رضی الله عنهما فرا گرفتن هم روا بود از کنیزکی از کنیزکان او فایدۀ دینی گرفتن. چون زن در راه خدای مرد بود او را زن نتوان گفت»

رابعه کودک یتیمی بود که در خاک سیاه فقر و بی‌کسی چون گیاه سرسختی ریشه کرد، رویید، سر برافراشت، قد کشید، بالابلند شد و به خورشید رسید.
که چه؟ او بدین بلندا رسید که چه بشود؟ هیچ! از ننگ زن بودن رها شود، نامش کنار رجال بنشیند و به مقامی برسد که در حقش گفته شود:
 «او را زن نتوان گفت!»

من نمی‌دانم آنکه به زن ستم کرد خدا بود یا طبیعت بود یا انسان. همین می‌دانم که ما زنان از دل همین گذشته بیرون آمده‌ایم از شکم همین دالان تاری تنگ‌وترش شرم‌ناک زاده‌ایم که اکنون برای دست یافتن به حقی چنین نازل، رفتن به ورزشگاه و تماشای فوتبال! این طور ذوق‌مرگ می‌شویم...

ای دریغ ای دریغ ای فریاد!

#عاطفه_طیه

@atefeh_tayyeh

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۳:۲۸
حمید

افشین علا (زاده ۴ فروردین ۱۳۴۸ در شهرستان نور) شاعر و نویسنده ایرانی است.

زندگی‌نامه

افشین علا در چهارم فروردین ۱۳۴۸ در شهرستان نور استان مازندران متولد شد. او از کودکی شعر می‌سرود و اولین مشوق او پرویندخت ملک محمدی نوری؛ مادرش بود که شغل آموزگاری داشت و طبع شعر و صدایی خوش داشت. در نوجوانی تحت تأثیر محمود کیانوش، شعر کودک و نوجوان را به عنوان حیطه اصلی کار خود برگزید و بعدها با آشنایی با چهره‌هایی چون قیصر امین پور و بیوک ملکی به فعالیت حرفه‌ای در این زمینه پرداخت. اکثر تالیفات او در زمینه شعر خردسال، کودک و نوجوان است.

وی دیپلم فرهنگ و ادب را در سال ۱۳۶۶ در زادگاهش کسب کرد و در همین سال وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. هم‌زمان با تحصیل با مجلاتِ کیهان بچه‌ها و سروش نوجوان همکاری می‌کرد. بعد از تحصیل نیز، ادبیات کودک و کار در مطبوعات را برگزید. در راه‌اندازیِ روزنامه آفتابگردان (اولین روزنامه کودکان ایران) با فریدون عموزاده خلیلی شرکت فعال داشت. او تا سال ۱۳۹۴ عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران بود.

وی در قالب‌های نیمایی و به ویژه غزل نیز تجربه‌های فراوانی دارد، سیمین بهبهانی در یادداشتی او را با شهریار مقایسه کرده‌است. او از سال ۱۳۶۶ تا کنون در عرصه ادبیات و مطبوعات فعال بوده و در سال‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ فعالیت‌های سیاسی را نیز آغاز کرده‌است. وی در سال ۱۳۹۲ جزو فهرست اصلاح طلبان در انتخابات شورای اسلامی شهر تهران بود و هم‌اکنون عضو علی‌البدل این شورا می باشد.

همچنین در سال ۱۳۹۴ جزو لیست امید در انتخابات مجلس حوزه تهران بود؛ و به عنوان کاندیدای مشترک اصلاح طلبان و اعتدالیون ثبت نام کرده بود که در نهایت به دلیل «عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه» رد صلاحیت شد.

وی در دی ۱۳۹۴ نامه ای تحت عنوان: «اصحاب فرهنگ و هنر دغدغه سلامت میرحسین و همسر فرهیخته‌اش را دارند» به وزیر بهداشت نوشت و از او خواست تا پیگیر وضعیت سلامتی میرحسین موسوی باشد.

او خود را شاعری سیاسی و اجتماعی می‌داند.

کتاب‌شناسی

·  یک عالم پروانه (انتشارات رویش) ۱۳۶۸

·  بلدم شعر بگویم (انتشارات پیدایش) ۱۳۷۸

·  نسیم دختر باد (انتشارات قدیانی) ۱۳۹۳

·  یک سبد بوی بهار (انتشارات افق) ۱۳۷۰

·  خاطرات مه گرفته (انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) ۱۳۷۹

·  دو منظومه بلند عاشورایی (انتشارات مدرسه)

·  گل صد برگ و تانک (انتشارات سروش) ۱۳۸۴

·  بازنویسی تذکره الاولیای عطار (انتشارات پیدایش) ۱۳۷۷

·  کودکانه‌ها و غزل1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۷ ، ۱۰:۰۷
حمید

معرفی نقاط یادمانی مناطق عملیاتی جنوب کشور

دهلران

شهر دهلران،مرکز شهرستان دهلران است و در مسیر جاده مهران- اندیمشک واقع شده است. ارتش عراق پس از پیروزی انقلاب با سازماندهی افراد ضد انقلاب و نفوذ دادن برخی عناصر حاشیه نشین مرز به منطقه ایلام و با توسل به اقدامات رعب آور، کوشید حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران را در این مناطق تضعیف کند. این تعرضات در شهریور 1359، افزایش یافت و در 31/6/1359 به هجوم سراسری سپاه سوم ارتش عراق به خاک دهلران انجامید، دهلران از آغاز تا پایان جنگ بارها هدف تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و هر بار آسیب بسیاری دید. شهر دهلران 4 مرتبه مورد اشغال عراق قرار گرفت. در حملات هوایی ارتش عراق، 45 تن از ساکنان دهلران شهید و 60 تن مجروح شدند. در مقابل، رزمندگان اسلام نیز با اجرای عملیات های متعدد، دشمن را سلب و مناطق تحت اشغال متجاوزین را آزاد کردند. دهلران شاهد دلاوری ها و فداکاری های مردان بزرگ بسیاری بود و هنوز بر تارک شهر دهلران هنوز نام و تصویر مردان آسمانی چون شهید عبدالصالح امینیان، شهید هدایت صحرایی و... به چشم می خورد. در تاسوعای 1381، پنج شهید گمنام عملیات محرم در ورودی شرقی این شهر به خاک سپرده شدند.

شرهانی 

در کیلومتر 45 جاده دهلران- اندیمشک، در منتهی الیه جاده عین خوش چم سری (جاده شهید خرازی) و در نزدیکی پاسگاه چم سری، منطقه شرهانی و یادمان عملیات محرم قرار دارد.این یادمان در واقع مقر گروه تفحص لشگر 14 امام حسین (ع) اصفهان بود که در این منطقه و محدوده فکه شمالی و زبیدات عراق به تفحص شهدا می پرداختند و شهدای تفحص شده را در معراج شهدی آن نگهداری کرده و سپس به معراج شهدای اهواز منتقل می کردند.در سال 1388 پیکر مطهر یک شهید گمنام در این محل به خاک سپرده شد که امروز زیارتگاه زائران و کاروان های بازدید کننده از این منطقه است.عملیات محرم در تاریخ 8/10/1361 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رمز «یا زینب(س)» در این منطقه انجام گرفت، همچنین ارتش عراق در عملیات 21/4/67 در این منطقه تعدادی از عزیزان ارتش جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیده و عده ای مفقود شدند. پل دویریج: در مسیر جاده عین خوش به پاسگاه چم سری پلی به روی رود خانه دویریج قرار دارد که در شب عملیات محرم بر اثر بارندگی شدید و جاری شدن سیلابی سهمگین، رودخانه دویرج به طور غیر منتظره ای طغیان کرد کرد و 30 تن از رزمندگان لشگر 14 امام حسین (ع) را که در کنار دویرج آماده عملیات شده بودند با خود برد. این پل اکنون به نام شهدای عملیات محرم نام گرفته است.

امام زاده عباس (ع)

دشت عباس در مسیر دهلران اندیمشک و در غرب عین خوش قرار دارد.این دشت منطقه وسیعی از غرب رودخانه کرخه تا حوالی سه راهی ابوغریب را شامل می شود و به دلیل وجود مدفن امام زاده عباس از نوادگان حضرت عباس (ع) در آن، بدین نام معروف شده است. ارتش عراق پس از اشغال عین خوش به سوی دشت عباس حرکت کرد و تیپ 42 لشگر 10 زرهی عراق در4/7/1359 در دشت عباس مستقر شد. دشت عباس حدود 18 ماه اشغال ماند، رزمندگان اسلام به ویژه گردان انصار لشگر 27 محمد رسول ا... (ص) به فرماندهی شهید اسماعیل قهرمانی در عملیات فتح المبین نبرد سختی در اطراف امام زاده عباس داشتند که موفق شدند بسیاری از تانک ها و نفر برهای دشمن بعثی را منهدم و اراضی اطراف مرقد امام زاده را آزاد کنند. در سال 1364، شش شهید گمنام عملیات فتح المبین توسط رزمندگان لشگر 58 ذوالفقار ارتش کشف و در قبرستان کنار امام زاده به خاک سپرده شدند که امروز زیارتگاه اهالی منطقه و زائران راهیان نور می باشد.

دو کوهه 

دو کوهه نام منطقه و پادگانی است که در 4 کیلومتری شمال غربی شهر اندیمشک و در مجاورت جاده اندیمشک خرم اباد قرار دارد. پادگان دو کوهه قبل از انقلاب یک پادگان پشتیبانی برای لشگر 92 زرهی اهواز و مقرهای نظامی جنوب غربی کشور در نظر گرفته شده بود،که در بهمن ماه 1360 در اختیار تیپ تازه تأسیس محمد رسول ا... (ص) به فر ماندهی جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان قرار گرفت. این پادگان عقبه یگان های عمل کننده در عملیات فتح المبین بود. لشگر 10 سید الشهدا (علیه السلام) نیز در همین پادگان تشکیل و راه اندازی گردید.امروز نام زیبای سردار بی نشان حاج احمد متوسلیان بر تارک دو کوهه می درخشد، حسینیه اش هنوز بوی عطر یاران آخر الزمانی امام حسین (علیه السلام) را دارد و صدای همت که تو را به اخلاص می خواند از آن به گوش می رسد. حسینیه گردان تخریب و قبرهای خالی محل مناجات و استغاثه، یاد آور اخلاص تخریب چی هاست. در دو کوهه مردانی آسمانی همچون متوسلیان، شهبازی، همت، چراغی، کریمی، دستواره، وزوایی، موحد دانش، مهتدی، سعید سلیمانی و بسیاری دیگر از یاران امام روح ا... زیسته اند. در طرفین حسینیه شهید همت دو کوهه 4 شهید گمنام آرمیده اند که زیارتگاه زائران و راهیان سرزمین نور شده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۰:۱۷
حمید

متن انشاء شهید دانش آموز؛ دوست دارید در آینده چه شغلی را انتخاب کنید؟

دانش آموز شهید«سعیدخوشخو» فرزند «عبد الحسین و فاطمه» در سال 1347، در شهر کرج دیده به دنیا گشود.در مقطع سوم راهنمایی ادامخ تحصیل میداد که به جبهه رفت و برای دفاع از میهن اسلامی ایثار و و از جان گذشتگی بسیار کرد. این رزمنده فداکار در تاریخ سیزدهم آبان ماه 1362، بعد از رشادت های فراوان در پنجوین به درجه رفیع شهادت رسید و به خیل همرزمان شهید خود پیوست . پیکر پاک شهید در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

متن انشاء از دوران تحصیل این شهید دانش آموز به جا مانده است:

دوست دارید در آینده چه شغلی را انتخاب کنید ؟

پس ازموفق شدن در امتحانات نهایی من می خواهم به تحصیل خود ادامه دهم تا دارای معلومات زیادتری بشوم که در نتیجه وجودخود رابهتربشناسم و راه سالم نگهداشتن خویش را بدانم، به علاوه هم ازکشور خود اطلاع بیشتری پیداکنم و تاریخ و جغرافیا و بزرگان و دانشمندان آنرا بشناسم .

هم درباره دنیا معلومات زیادتری به دست بیاورم و ازاختراعاتی که درنقاط مختلف شده است باخبرگردم و این اطلاعات درزندگی استفاده کنم مثلا بدانم چراغ برقی چگونه روشن می شود.

رادیو و تلفن و تلگراف چگونه به کارمی افتند ماشینهای باری و سواری و هواپیما و قطارراه آهن به چه قوه ای حرکت می کند .

شغلی راهم که دوست دارم اینست که پس ازیاد گرفتن طرز کارماشینهای مختلف میخواهم باوسایل جدید به کشاورزی مشغول شوم .

البته من نمی گویم این کاربهترین شغلهاست زیرا هرکاردیگری هم که موجب آبادی مملکت و آسایش مردم باشد. بسیارخوب و شریف است مثلا خدمت سربازی یا کارآموزی یا شغل پزشکی را کوچک نمیدانم زیرا سربازآب و خاک کشور راحفظ می کند. معلم به ترتیب فرزندان وطن مشغول است .پزشک درمحافظت بدن مردم سعی وکوشش می کند. کاردیگران هم هریک اهمیت مخصوصی دارد مثلا بدون آهنگر وکفاش و نانوا هم مردم نمی توانندزندگی کنند.

هرنوع ازاین شغل ها به نظر من خوب است، فقط بیکاری عیب و ننگ است اما من بیشتر دوست دارم که در هوای آزاد مزارع زندگی کنم با کوشش خودبهترین محصولها را به دست بیاورم و ازحاصل آن هم خود بهره مندشوم وهم به دیگران سود و فایده برسانم .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۸:۵۹
حمید

عباس بابایی ، چهارم آذر 1329، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سرلشگر خلبان بود. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. پانزدهم مرداد 1366 ، با سمت فرمانده اطلاعات عملیات در سردشت توسط نیروهای عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضد هوایی به گردن، سینه و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

نوید شاهد قزوین:

نگاهی کوتاه به زندگانی شهید بابایی

در سال 1329 در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان دهخدا و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام وفای قزوین گذراند.

در سال 1348، در حالی که در رشته پزشکی پذیرفته شده بود، داوطلب تحصیل در دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن دوره آموزشی مقدماتی خلبانی هواپیمای شکاری را با موفقیت به پایان رساند و پس از بازگشت به ایران، در سال 1351، با درجه ستوان دوم در پایگاه هوایی دزفول مشغول به خدمت شد.

همزمان با ورود هواپیماهای پیشرفته (F-14) به نیروی هوایی ، شهید بابایی در دهم آبان ماه 1355، برای پرواز با این هواپیما انتخاب شد و به پایگاه هوایی اصفهان انتقال یافت.

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزانه، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه هوایی اصفهان به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.

شهید بابایی در هفتم مرداد ماه 1360 از درجه سروانی به سرهنگ دومی ارتقا پیدا کرد و به فرماندهی پایگاه هشتم اصفهان برگزیده شد. وی در نهم آذر ماه 1362، ضمن ترفیع به درجه سرهنگ تمامی ، به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب گردید و به ستاد فرماندهی در تهران عزیمت کرد.

سرانجام در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه 1366 به درجه سرتیپی مفتخر شد و در پانزدهم مرداد ماه همان سال، در حالی که به درخواستها و خواهشهای پی در پی دوستان و نزدیکانش مبتنی به بر شرکت در مراسم حج آن سال پاسخ رد داده بود ، برابر با روز عید قربان در حین عملیات برون مرزی به شهادت رسید.

شهید ، سرلشگر خلبان عباس بابایی در هنگام شهادت 37 سال داشت. از او یک فرزند دختر به نام سلما و دو فرزند پسر به نامهای حسین و محمد به یادگار مانده است.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۸:۵۷
حمید

شهید غلامرضا قلعه زمانی

نام پدر: رمضان                        تاریخ تولد: 1345
محل تولد: رهنان                      شغل: سیمانکار
یگان اعزام کننده: بسیج            تاریخ شهادت: 62/4/18
محل شهادت: کردستان             زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان

زندگینامه:
غلامرضا از 5 سالگی به پدرش کمک می کرد. در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم را خواند. در سال اول راهنمایی بود که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد. با شروع جنگ او تصمیم گرفت به جبهه برود. 5 بار به پادگان آموزشی مراجعه کرد و هر بار چون سنش کم بود به خانه بازگشت تا اینکه با دستکاری شناسنامه، سن خودش را که 14 سال بود زیاد کرد و به جبهه رفت. در عملیات بیت المقدس زخمی شد. باید پایش 3 ماه در گچ می بود که پس از 1 ماه گچ را باز کرد و باز به جبهه رفت و چون هنوز پایش خوب نشده بود در نانوایی خدمت می کرد. پس از مدت 10 روز به مرخصی آمد و بازگشت و این بار در واحد تخریب مشغول شد و باز برای عید به مرخصی آمد و با خانواده به مشهد رفت. در این سفر حسین قلعه زمانی پسر عموی شهیدش هم همراه ما بود که بعد از پایان سفر باز به جبهه بازگشت و بر اثر منفجر شدن مین به لقاء الله پیوست.

جلوه هایی از شهید:
شهید فردی متواضع و آرام بود به طوری که هیچ گاه نشده بود در خانه تندی نشان دهد. شهید همیشه به مستضعفان کمک می کرد و به دیگران نیز کمک کردن به آن ها را سفارش می نمود.

پیام شهید:
شهید نسبت به صرفه جویی و عدم اسراف سفارش زیاد می نمود. برای پدر و مادرش احترام زیادی قایل بود، در مورد حقوق والدین سفارش زیادی داشت و همیشه درخواست می نمود که امام را دعا کنید.


یادش گرامی  و راهش پر رهرو باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۸:۵۵
حمید