کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

از لحظات لذت ببریم. لحظه لحظه ها، دقایق و ساعت زندگی مان را می سازند
زندگی را زیبا نقاشی کنیم
راه های ارتباطی با ما
Telegram: @CnHamid
Instagram: mddrngiprnd
Www.CnHamid.ir

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

خیلی زیباست بخونید لطفا

دو تا کارگر گرفته بودم واسه اثاث کشی . گفتن ۴۰ تومن من هم چونه زدم  شد ۳۰ تومن 
بعد پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا 10 تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا 10تومن برداشت و 20 تومن داد به اون یکی.

گفتم مگر شریک نیستید؟؟

گفت چرا ولی اون عیالواره، احتیاجش از من بیشتر هست.

من هم برای این طبع بلندش دوباره 10 تومن بهش دادم تشکر کرد و دوباره 5 تومن داد به اون یکی و رفتن 

داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم اونجا بود یاد جمله های زیبایی که روی پل عابر خونده بودم افتادم :

بخشیدن دل بزرگ میخواد نه توان مالی

همه میتونن پولدار بشن اما همه نمیتونن بخشنده باشن

پولدار شدن مهارته اما بخشندگی فضیلت

باسوادشدن مهارته اما فهمیدگی فضلیت

همه بلدن زندگی کنن اما همه نمیتونن زیبا زندگی کنن

زندگی عادته اما زیبا زیستن فضیلت

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۲۱:۳۰
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

 

ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست


                                             ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست...

 

هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور


                                              هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...

 

از بزرگمردی پرسیدند : 


                        بهترین چیزی که میشه 


                                                      از دنیا برداشت چیه ؟

 

کمی فکر کرد و گفت : "دست "

 

                        با تعجب گفتم :چی؟دست ؟

 

                                                      گفت بله ،

 

اگر از دنیا دست برداریم 


                                                    کار بزرگی انجام دادیم که


کوچکترین پاداشش رضوان 


                                                  خداوند هست...


و ادامه داد که : 

 

                                                 حب الدنیا راس کل خطیئه

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۲۰:۵۹
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

زندگینامه حضرت موسی(ع)

سال‏ها پیش در سرزمین مصر فرعون حکومت می‏کرد. او پادشاهی ظالم و ستمگر بود و مردم بنی‏ اسرائیل را آزار و اذیت می‏کرد. یک شب او خواب وحشتناکی می‏بیند.

صبح خوابش را برای کسانی که خواب راتعبیر می‏کنند تعریف کرد. آنها بعد از مدتی فکر کردن گفتند: به زودی پسری از بنی‏اسرائیل به دنیا خواهد آمد که حکومت شما را سرنگون می‏کند. فرعون بسیار ترسید به همین دلیل به سربازان خود دستور داد هر پسری را که در میان بنی‏اسرائیل به دنیا می‏آید بکشند.

به خاطر سخت‏گیری‏ های فرعون و سپاهیانش، یکی از زنان بنی‏اسرائیل که پسری به دنیا آورده بود، برای نجات بچه‏اش، او را توی سبدی گذاشت و به رود نیل انداخت. آسیه زن فرعون، زمانی که بچه را در آب دید آن را از آب گرفت و با خود به قصر برد و چون خودش بچه‏ای نداشت از شوهرش فرعون خواست تا او را به جای بچه‏ی خودشان بزرگ کنند. اما فرعون راضی نمی‏شد.

چون می‏دانست این پسر از بچه‏ های بنی‏ اسرائیل است و خانواده‏اش از ترس سربازانش او را به آب انداخته‏اند. اما آسیه آنقدر اصرار کرد تا بالاخره فرعون راضی شد بچه را پیش خودشان نگه دارند. آنها اسم او را موسی گذاشتند. زن فرعون به دنبال زنی می‏گشت که بتواند به موسی کوچک شیر دهد خواهر موسی که شاهد این اتفاق‏ها بود مادر موسی را به آنها معرفی کرد و باعث شد که مادر موسی به فرزندش برسد.

موسی در قصر فرعون بزرگ شد و هر روز ظلم و ستم فرعون را به مردم بنی‏اسرائیل می‏دید و هر روز بیشتر از فرعون بدش می‏آمد.

موسی با اینکه در قصر فرعون زندگی خیلی خوب و راحتی داشت اما از دیدن ظلم و ستم فرعون و مامورانش به مردم بنی‏اسرائیل خیلی ناراحت می‏شد. او که حالا جوانی زیبا و قدرتمند شده بود و بسیار مهربان و با ایمان بود، نمی‏توانست این رفتار را تحمل کند. یک روز که موسی در کنار رود نیل قدم می‏زد، یکی از افراد فرعون را دید که پیرمرد ضعیفی را کتک می‏زد.

پیرمرد از موسی کمک خواست. موسی جلو رفت و از مامور خواست تا پیرمرد را کتک نزند. اما وقتی دید مامور به حرفش گوش نمی‏کند خیلی ناراحت و عصبانی شد و مشت محکمی به او زد. با همان ضربه، مامور فرعون به زمین افتاد و مرد. یکی از ماموران این ماجرا را دید و به فرعون خبر داد.

فرعون دستور داد موسی را دستگیر کنند. اما موسی از شهر فرار کرده بود. او یک هفته در بیابان راه رفت تا اینکه به چاهی در نزدیکی مداین رسید. همانجا نشست تا کمی استراحت کند.

در همین وقت، دو دختر جوان به نزدیک چاه آمدند تا به گوسفندهایشان آب بدهند. موسی که دید آنها به تنهایی نمی‏توانند از چاه آب بکشند، به آنها کمک کرد و به گوسفندهایشان آب داد. این دو دختر، فرزندان پیامبر خدا شعیب بودند. آنها وقتی به خانه برگشتند ماجرا را به پدرشان گفتند و از قدرت و مهربانی موسی تعریف کردند.

شعیب به دختر بزرگش گفت برو و آن جوان را به خانه بیاور. دختر پیش موسی رفت و گفت پدرم به خاطر کمکی که به ما کردید، می‏خواهد از شما تشکر کند. موسی به خانه ی شعیب رفت و به او گفت: " به خاطر کمکی که به فرزندانم کردی و به خاطر این که جوان پاک و با ایمانی هستی یکی از دخترانم را به همسری تو می‏دهم. در عوض تو ده سال برای من چوپانی کن."

موسی قبول کرد. ده سال از این ماجرا گذشت. موسی تصمیم گرفت به همراه خانواده‏اش به مصر برگردد. آنها چندین روز در میان بیابان راه رفتند تا اینکه یک شب به کوه سینا رسیدند. هوا خیلی سرد بود. موسی روی کوه آتشی دید و به خانواده‏اش گفت: " من به آنجا می‏روم تا برای شما آتش بیاورم. "وقتی به کوه رسید از آتش صدایی بلند شد: "ای موسی! من پروردگار تو هستم و تو را به پیامبری انتخاب کردم." موسی خیلی ترسیده بود. صدا دوباره به او گفت: "عصایت را بینداز."

موسی عصایش را انداخت و با تعجب دید که عصا تبدیل به اژدهای وحشتناکی شد. موسی خواست فرار کند که صدا دوباره گفت:" نترس دم اژدها را بگیر." موسی گرفت و این بار اژدها تبدیل به عصا شد. بعد خداوند گفت:" دستت را به زیر بغلت ببر. " موسی همین کار را کرد. وقتی دستش را بیرون آورد، دستش مثل ستاره‏ای می‏درخشید. خدا گفت: "موسی تو پیامبر من هستی و باید به مصر بروی و مردم را از ظلم و ستم فرعون نجات دهی و از آنجا بیرون بیاوری." موسی با خوشحالی از کوه پایین آمد و پیش خانواده‏اش برگشت و آنها را به مداین پیش شعیب فرستاد و خودش به تنهایی به طرف مصر رفت . وقتی به مصر رسید به خانه‏ی مادرش رفت و چند روز آنجا ماند. بنی‏اسرائیل به او ایمان آوردند و از این که خدا برای نجاتشان پیامبری فرستاده خوشحال شدند. بعد از چند روز خدا به موسی فرمان داد:" همراه برادرت هارون به قصر فرعون برو و او را به پرستش خدای یکتا دعوت کن."

موسی همراه برادرش به قصر فرعون رفت. فرعون وقتی موسی را دید، زود شناخت. موسی به او گفت:

"خدا من را به پیامبری خودش انتخاب کرده و از من خواسته تو را به اطاعت او دعوت کنم." اما فرعون قبول نکرد و گفت: "اگر راست می‏گویی معجزه‏ای به ما نشان بده تا حرفت را قبول کنیم." موسی عصایش را روی زمین انداخت و عصا تبدیل به اژدهایی وحشتناک شد. همه ترسیدند و فرار کردند. بعد موسی دم اژدها را گرفت و اژدها تبدیل به عصا شد. سپس دستش را زیر بغلش برد و بیرون آورد، دستش مثل ستاره می‏درخشید. فرعون با خودش گفت: "نکند مردم به او ایمان بیاورند." پس گفت: "تو جادوگری و می‏خواهی با جادویت حکومت من را از بین ببری. اگر راست می‏گویی با جادوگران ماهر من مبارزه کن." موسی قبول کرد و روزی را برای این کار مشخص کردند. آن روز فرعون هفتاد و دو جادوگر آورده بود که همه در کارشان ماهر بودند. موسی به آنها گفت:" اول شما جادویتان را نشان دهید." آنها طناب‏هایشان را روی زمین انداختند و طناب‏ها به شکل مار در آمدند. بعد موسی به دستور خدا عصایش را انداخت، عصا اژدها شد و همه‏ی مارها را خورد. همه‏ی جادوگران فهمیدند که کار موسی جادو نیست و به خدای یکتا ایمان آوردند. اما فرعون قبول نکرد و باز هم به آزار و اذیت بنی‏اسرائیل ادامه داد، تا اینکه بنی‏اسرائیل پیش موسی رفتند و گفتند: " ما از دست فرعون خسته شده‏ایم. او ما را خیلی اذیت می‏کند. تو باید به ما کمک کنی."

موسی پیش فرعون رفت و گفت:"من می‏خواهم مردم را از اینجا ببرم اگر قبول نکنی تمام رود نیل را پر از خون می‏کنم."

 ملخ‏ها همه جا را خراب کردند و تنها گیاهانی که از تگرگ سالم مانده بودند را هم خوردند. اما فرعون باز هم قبول نکرد. این بار موسی دستش را به طرف آسمان دراز کرد و همه شهر به غیر از خانه‏های بنی‏اسرائیل مثل شب تاریک شد. تاریکی هوا سه روز طول کشید.

 بالاخره فرعون دید مقاومت در برابر موسی بی‏فایده است. به‏همین دلیل از او خواست به قصر بیاید و به او گفت:" از این شهر برو و دیگر هیچ وقت برنگرد. چون اگر برگردی حتماً تو را می‏کشم. هر چیزی را هم که می‏خواهی با خودت ببر." موسی خوشحال شد و از قصر بیرون رفت تا خبر را به بنی‏اسرائیل بدهد. بنی‏اسرائیل از شنیدن این خبر خوشحال شدند و خد ا را شکر کردند و بعد آماده ی سفر شدند.

 موسی گفت:" وسایلتان را بردارید تا از شهر بیرون برویم." و همان روز بود که موسی و قوم بنی‏اسرائیل از مصر بیرون رفتند و در راه به رود نیل برخورد کردند و به اذن خدا رود نیل شکافته شد وقوم بنی‏اسرائیل ازداخل رود عبور کردند و فرعون و سربازانش که به دنبال آنها آمده بودند تا آنها را به مصر برگردانند، در رود نیل غرق شدند. این سزای کسانی است که به خداوند یکتا ایمان نمی‏آورند و به دیگران ستم می‏ کنند.

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۲۰:۲۴
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

حق و باطل از دیدگاه امام علی علیه السلام

چکیده:

هر انسان دردمند و بیداری در هر زمان و جامعه ای، در پی شناخت حق و باطل است تا بتواند راه حق را برگزیند و به سعادت و رستگاری نایل آید. با پژوهشی در خطبه ها و نامه ها و کلمات حکمت آمیز حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه درباره «حق و باطل » ، موضوعات ذیل جلب توجه می کند: حق و باطل و مصادیق آن; معیارهای شناخت حق و باطل و بزرگ ترین و مهم ترین آن ها; استقامت و تلاش در راه حق; موانع وصول به حق; سرانجام اهل حق و اهل باطل. حرکت در عرصه معرفت حق با همه ارزش والایش برای کسانی که آمادگی های علمی و عملی لازم را برای صعود به قله های فرازمند حقیقت و معرفت توحیدی کسب نکرده اند، راهی است دشوار و چه بسا به جای هدایت، به تباهی وهلاکت منجر شود، پس برای رسیدن به حق، باید پیرو قرآن و سنت بود و بدون کسب صلاحیت لازم، از گرفتار شدن در باتلاق های شبهات و چون و چراهای بی فرجام دوری کرد. توجه به بزرگ ترین معیار حق - یعنی پیامبرصلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام، به ویژه مولا علی علیه السلام - در وساطت نزول فیض و رحمت حق و دفع موانع حق، امری حتمی و لازم است، بنابراین، باید فرصت ها را مغتنم شمرد و با دقت در ژرفای بیانات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام همچون نهج البلاغه مانع از قرار گرفتن این میراث عظیم و گنجینه پربها در کنج انزوا شد.

*حق و باطل

الف - معنای لغوی (حق)

برای حق معانی گوناگونی ذکر شده است: راغب اصفهانی در مفردات گوید: اصل حق به معنای مطابقت و موافقت است. (1)    صاحب تاج العروس می گوید: «حق» یعنی ضد «باطل» ، صدق، وجود ثابت و ... (2)    

تفسیر مجمع البیان در شرح و تفسیر لغوی آیه 7 سوره انفال و جاهایی که واژه «حق » به کار رفته است، چنین می نویسد: «حق آن است که شی ء در موقع خود واقع شود. (3) گویی به نظر وی، «حق» هم معنای عدل است و این معنا بر تمام مصادیق «حق » قابل تطبیق است. خداوند در قرآن می فرماید: از میان آنان کسی هست که ضلالت و گم راهی بر او به حق واقع شد (نحل: 36)

ب - معنای لغوی (باطل)

معمولا از معنای حق، ضد آن یعنی باطل نیز فهمیده می شود: صاحب مفردات گوید: «باطل چیزی است که در مقام فحص ثبات ندارد و در فعل و قول هر دو به کار می رود. (4) در اقرب الموارد آمده است: باطل مقابل حق است و آن را فاسد و بی اثر و ضایع می سازد. (5) صاحب قاموس قرآن می گوید: باطل آن است که در قضاوت عمومی مضمحل می شود و بشر در عین ابتلا به باطل به ضرر و ناحق بودن آن حکم می کند. (6)    

ج - معنای (حق و باطل) در کلام حضرت علی علیه السلام

حضرت علی علیه السلام می فرماید: برای هر حقی باطلی نیز قرار داده اند(7) و در عبارت دیگری از «حق و باطل» چنین یاد می کنند: دایره حق در توصیف و بیان، از هر چیزی وسیع تر است، ولی به هنگام عمل از روی انصاف، مجال آن از همه چیز تنگ تر و کم وسعت تر است. (8) علی علیه السلام در این عبارات می فهماند که در تعریف لفظی از «حق» ، هر کس به اندازه وسع خود با زیباترین واژه ها به توصیف آن می پردازد، ولی این ها جز تعریف لفظی چیز دیگری نیست و اصل «حق» وقتی معنا می شود که از سر انصاف و عمل به آن نگاه کنیم. مولاعلیه السلام در کلام کوتاه دیگری به زیباترین وجه از (حق و باطل ) یاد می کند: حق سنگین، اما گواراست و باطل سبک، اما بلاخیز و مرگ آور. (9)   

* معیارهای شناخت حق و باطل

مصداق های «حق» چیست؟ مصادیق «باطل» کدام است؟ چگونه و با چه معیارهایی می توانیم آن ها را بشناسیم؟ این پرسش ها پیوسته در طول تاریخ برای همه انسان ها مطرح بوده است; چون هر کس راه و روشی برای زندگی انتخاب می کند. اما مهم آن است که آدمی کدام راه را برگزیند تا منطبق بر حق و متضمن سعادت و رستگاری باشد و با اهل حق در دنیا و آخرت همنشین گردد. پس ابتدا باید حق و باطل و معیارهای این دو را شناخت تا اهل حق و باطل را از هم تشخیص داد. (10) در بسیاری از خطبه ها و نامه ها و حکمت های حضرت علی علیه السلام به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به مصادیق و معیارهای حق یا باطل اشاره شده است:

الف - راه مستقیم

راه خدا; همان راهی که خداوند برای سعادت انسان تعیین می کند، راه حق و جز آن باطل است. به عبارت دیگر، اگر بپذیریم که خالق مهربان انسان را بیهوده نیافریده و برنامه و هدف زندگی شایسته ای برای او مشخص نموده، پس منشا راستین حق و تعیین کننده معیار شایسته برای شناخت حق همان آفریننده بزرگ هستی است. در نهج البلاغه می فرماید: انحراف به راست و چپ گم راهی و ضلالت (باطل) است و راه مستقیم و میانه جاده وسیع حق(11) مسلم است آن جا که علی علیه السلام از خدا می خواهد تا دل های همه به سوی حق متوجه شود، منظورش روی آوری قلبی به سوی خداست: خداوند دل های ما و شما را به سوی حق (راه راست) متوجه سازدو شکیبایی و استقامت و تحمل حق را به ما الهام نماید . (12)  

ب - اسلام حق است و غیر آن باطل

مجموعه بینش هاو دستورالعمل هایی که تمام مسیر حق را تشکیل می دهد «اسلام» نام دارد و خداوند آن را مقرر کرده و معیار حق قرار داده و پیروی کامل از آن نشانه حرکت و ره سپردن در مسیر حق است: دین اسلام آیینی است که خداوند برای خویشتن انتخاب نموده. اسلام دارای ستون هایی است که خداوند آن ها را در اعماق حق استوار ساخته و بنیان آن را ثابت و استوار گردانیده است. (13)   

ج - پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله; بیانگر و معیار حق

از دیدگاه حضرت علی علیه السلام، وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سیره آن حضرت دقیقا حق بوده و آشکارکننده حق از جانب خدایی است که او را به حق مبعوث گردانیده و مسلم است که پیروی ازآن بزرگوار، معیار شایسته ای برای تمایز حق از باطل می باشد; یعنی هر کس مطابق دستورات آن حضرت راه سپرد حق است، وگرنه باطل: و گواهی می دهم که محمدصلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست، خدا او را هنگامی فرستاد که نشانه های هدایت به کهنگی گراییده و جاده های دین محو و نابود شده، او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود . (14) در بسیاری از خطبه های آن حضرت علیه السلام می بینیم که پیامبرصلی الله علیه وآله را چنین توصیف می کنند: خداوند پاک و منزه حضرت محمدصلی الله علیه وآله را به حق مبعوث گرداند. (15) درباره حضرت محمدصلی الله علیه وآله نیز از خدا چنین درخواست می کند: خداوندا، برترین درودها و افزون ترین برکات خویش را بر محمدصلی الله علیه وآله، بنده و فرستاده خویش، بفرست; همو که پایان دهنده رسالت پیشینیان و گشاینده راه سعادت و هدایت و آشکارکننده حق به وسیله حق و جلوگیری کننده از تحریکات باطل هاست. (16)   

د - قرآن

یکی از بهترین معیارهای شناخت حق از باطل «قرآن» است. اگر بخواهیم درباره قرآن از منظر نهج البلاغه سخن بگوییم، بحث کاملی می طلبد. در بسیاری از خطبه ها و نامه ها و حکمت های نهج البلاغه، به قرآن و موضوعات، آیات و دانش های گوناگون آن اشاره شده است; چنان که می توان گفت: نهج البلاغه ترجمان قرآن به حساب می آید، تا آن جا که به موضوع «حق» ارتباط دارد، به برخی سخنان حضرت علی علیه السلام درباره قرآن اشاره می شود:

1- بیانگر راه مستقیم: تنها راه نجات، راه میانه است که قرآن کریم و میراث نبوت بر آن دلالت دارد و از آن مسیر سنت و طریقه رسول خداصلی الله علیه وآله آشکار می شودو سرانجام کارنیزبه سوی آن است. (17)   

2- پیوسته حق گو: کتاب خداوند در میان شما سخنگویی است که هیچ گاه زبانش از حق گویی خسته نمی شود و خانه ای است که پایه هایش هرگز فرو نمی ریزد و نیرومندی است که یارانش شکست نمی خورند. (18)   

 3- بیناکننده: این کتاب خداست که با آن می توانید حقایق را ببینید و با آن بگویید و به وسیله آن بشنوید و قسمتی از آن به وسیله قسمتی دیگر به سخن می آید و برخی از آن گواه برخی دیگر است. (19)  

4- میزان حق، راهنمای خیر و شر: خداوند کتابی هدایت کننده و راهنما برای انسان ها فرستاده و نیکی و بدی و خیر و شر را در آن آشکارا بیان کرده است. (20) قرآن برای هرگونه حجت آوری و داوری و بازخواست کردن، کفایت می کند. (21)  

ه. - اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

اهل بیت پاک رسول خدا علیهم السلام پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، در کنار قرآن و به عنوان مفسر و معلم قرآن و داناترین افراد به سیره و سنت رسول خداصلی الله علیه وآله راهنمایی امت را بر دوش دارند و همچون پرچم و نشانه، محور حق می باشند و افراد باید خود را با این محور بسنجند تا متوجه شوند چه قدر بر حق منطبق هستند. بدیهی است که باید به گونه ای پیرو آنان بود که نه از آنان پیش تر افتاد و نه عقب تر از آنان قرار گرفت که نجات انسان تنها ملازمت و هم راهی با آنان است: و خداوند در میان ما - اهل بیت علیهم السلام - پرچم و نشانه حق را برافراشت; هر که از آن پیش افتاد، از دین خارج شد و هر که با آن مخالفت کرد، نابود گردید و فقط هر که با آنان هم راهی نمود، به حق پیوست. (22)  

این خاندان پاک و معصوم همان کسانی هستند که ذره ای از حق منحرف نشده اند. از این رو، معیار شایسته حق و آیین الهی اند و راهشان ادامه سیره رسول گرامی صلی الله علیه وآله وبازدارنده ازهرگونه تحریف و گمراهی است. مسلم است هر جا حق از مسیرش خارج شود، به وسیله آن ها به جایگاه خویش بازگشته، از باطل فاصله می گیرد. بدین سان، در طوفان ها و گردبادهای حوادث، تنها در پناه ایشان می توان سالم ماند و همیشه بر مسیر حق باقی بود: کجا می روید و رو به کدام طرف می کنید؟ پرچم های حق برپاست و نشانه های آن آشکار است. با این که چراغ های هدایت نصب گردیده است، باز گمراهانه به کجا می روید و چرا سرگردانید، در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست؟ آن ها زمام های حق و پرچم های دین و زبان های صدقند. آن ها را در بهترین جایی که قرآن را در آن حفظ می کنید (در دل ها و قلوب پاک) جای دهید و همچون تشنه گامان، برای سیراب شدن به سرچشمه زلال آنان هجوم آورید. (23)  

مرحوم سید رضی خطبه ای را از مولا علی علیه السلام یاد می کند که به طور گسترده، به ارزش های آل محمد صلی الله علیه وآله اشاره کرده، ولی تنها بخشی از آن را نقل نموده است: آل محمد صلی الله علیه وآله مایه حیات و علم و دانشند و نادانی در میانشان مرده است. حلم آنان، شما را از علمشان آگاه می سازد و ظاهرشان از باطن آنان و سکوتشان شما را از حکمت و منطق خود مطلع می کند. و هرگز اهل بیت پیامبر علیهم السلام با حق مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های اسلام و پناهگاه های امن امت اسلامی اند. به وسیله آنان حق به اصل و جایگاه خویش باز می گردد و باطل از محل خویش دور و نابود می شود. (24)  

امیرالمؤمنین علیه السلام; بزرگ ترین نماد حق: حضرت علی علیه السلام کامل ترین انسان، عصاره هستی، تجلی خدا به طور کامل در یک انسان، زیباترین و بهترین و شایسته ترین معیار حق در همه اعصار و برای همه انسان هاست. اصلا حق با علی معنا پیدا می کند و علی با حق تجلی یافته و یکی گشته است. بارها حضرت محمدصلی الله علیه وآله به این موضوع اشاره نموده اند: الحق مع علی و علی مع الحق. (25)  

هرچند هیچ کس نمی تواند حق مطلب را درباره علی علیه السلام و حق بودن وی ادا کند، ولی نهج البلاغه آکنده از کلام گهربار آن حضرت است که درموردحق بودن خودماراراهنمایی می کند. در بسیاری از موارد، مولاعلیه السلام با اطمینان و قاطعیت و با سوگندی که از جانب صادق ترین انسان گفته شده است، درباره خود چنین تعبیراتی دارد: سوگند به آن که جز او آفریدگار و معبودی نیست، بدون هیچ تردیدی، بدانید که من در جاده حق قرار دارم و مطمئن باشید که آن ها (مخالفان و دشمنان علی علیه السلام) در لغزشگاه باطل قرار دارند. (26)  

هیچ شک و تردیدی نیست که برای شناخت حق از باطل و اهل حق از اهل باطل، حضرت علی علیه السلام ملاک و معیار شایسته و بارزی است که هر که در فکر و عمل، صادقانه و عاشقانه، با علی علیه السلام و سخنان او هماهنگ و هم گام و تابع و پیرو باشد، به حق نزدیک است و هرچه احساس دوری و غربت از علی علیه السلام کند و عمل و فکر علی علیه السلام برایش نامانوس آید، از حق نیز دور شده، به باطل روی آورده است. به عبارت دیگر، نگرش هر کس نسبت به علی علیه السلام، حق و باطل بودن خود را نشان می دهد.

نباید فراموش کرد که منظور از «علی» علیه السلام تنها یک نفر نیست، بلکه حضرت علی علیه السلام سر سلسله امامت و ولایت و تداوم دهنده حقیقت برگزیدگی خدا و رسالت در میان مردم است. آری، علی شایسته ترین مردم و بر حق ترین آنان است. خود آن حضرت بارها به مناسبت های گوناگون، مردم را به این مهم متوجه می کرد و می فرمود: شما خوب می دانید که من برحق ترین مردم هستم و از همه مردم شایسته ترم. (27)  

این معنا برای حضرت علی علیه السلام تنها به منظور نشان دادن به مسلمانان نیست، بلکه منظور از «برحق ترین» برای علی علیه السلام، در میان تمام انسان هاست; یعنی عامل تداوم حیات انسان ها علی علیه السلام بود; زیرا اگر چنین انسان بر حق و شایسته ای در میان انسان ها یافت نشود، ترجیح انسان بر دیگر موجودات کاری ناشایست است. آنان که در مسیر حق گام برنمی دارند و از برنامه های الهی در خلقت خویش غافلند، به طفیل وجود افراد معصوم و پاکی همچون علی علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام زنده اند، هر چند خود نمی دانند. این موضوع در کلام همه معصومان علیهم السلام و قرآن آمده است، آن جا که خداوند به رسول خودصلی الله علیه وآله می فرماید: ای پیامبرصلی الله علیه وآله، اگر تو و اهل بیتت نبودید، جهان و افلاک را نمی آفریدم. (28) کیست که واقعا حق شکرگزاری و عبادت خدا را آن چنان که شایسته است، به جا آورده باشد، جز این خاندان پاک که با عمل و فعالیت مستمر و عاشقانه خویش و به دور از هرگونه ریاکاری و تنبلی و بادقت و حساسیت، که با از دست ندادن فرصت ها به این مرحله رسیده و اسم اعظم خدا گشته اند؟ حضرت علی علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند، من اسم اعظم خدایم. (29)

پی نوشت ها:

1- راغب اصفهانی، المفردات فی الفاظ القرآن، بیروت، دارالتراث العربی، ص 129، واژه «حق»

2- تاج العروس، ج 1، ص 432

3- فضل بن احمد طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 78

4- المفردات، پیشین، ص 68

5- اقرب الموارد، ج 1، ص 88

6- قاموس قرآن، ج 1، ص 230

7- 8- 9- نهج البلاغه، خطبه 194 / خطبه 216 / حکمت 368

24-23-22-21-20-19-18-17-16-15-14-13-12-11-10-نهج البلاغه، در حکمت 262، علی علیه السلام به یکی از مسلمانان که در انتخاب جانب علی علیه السلام ویاطرف مقابل آن حضرت علیه السلام در جنگ جمل متحیر مانده بود، فرمود:

«انک لم تعرف الحق فتعرف من اتاه و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه »;

تو حق را نشناختی تا آن که حق را برگرفته است، بشناسی و باطل را نشناخته ای تا طرفدار آن را بشناسی » چنین کسی نه می تواند حق را یاری کند و نه باطل را خوار کند. بنابراین، ابتدا باید حق و باطل را شناخت تا بتوان اهل حق و باطل را نیز شناخت. / خطبه 16 / خطبه 205 / خطبه 198 / خطبه 195 / خطبه 128 / خطبه 72 / خطبه 16 / خطبه 133 / همان / خطبه 167 / خطبه 83 / خطبه 99 / خطبه 87 / خطبه 239

25-محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 13، ص 187/ مولی محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 1، ص 269 / ترمذی، سنن، ج 1، ص 78 / همچنین ر. ک. به: علامه امینی، الغدیر، چاپ سوم، تهران، اسلامیه، 1372، ج 2، ص 320-211

27-26-نهج البلاغه، خطبه 197 / خطبه 74

28-شیخ حر عاملی، مجموعه احادیث قدسی، مکتب اسلام، 1370، ص 79

29-جارالله زمخشری، تفسیر کشاف، چاپ سوم، تهران، اسلامیه، 1364، ج 1، ص 144

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۱۳:۴۶
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

ابوسعید ابوالخیر از مشهورترین عرفا و پیران طریقت است که گفته ها و مجالس او فیض بخش مریدان وی و پویندگان طریقت در همه ی ادوار بوده است. محمد بن منور از نوادگان بوسعید کتابی در شرح احوال و اقوال نیای خویش مدون ساخته که به اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، مشهور است. این کتاب از متون فارسی ارزشمند نیمه ی دوم قرن ششم هجری است که هم از جهت نثر فارسی و هم محتوای عرفانی آن حائز اهمیت است.

حکایات:

* گفته اند که پدر شیخ ما ، بابوابوالخیر ، سلطان محمود را عظیم دوست داشتی و او را در میهنه سرایی بکرد و بر دو دیوار سقف های آن بنا، نام سلطان محمود و ذکر حشم و خدم و پیلان و مراکب او نقش فرمود. و شیخ کودک بود. پدر را گفت: «مرا درین سرا، یک خانه بنا کن چنانک آن خانه خاصه من باشد و هیچ کس را در آن هیچ تصرف نباشد.» پدر او را خانه ی بنا کرد در بالای سرای، که صومعه‏ی شیخ آن است. چون خانه تمام شد و در گل گرفتند، شیخ فرمود تا بر در و دیوار و سقف آن بنوشتند که «الله الله الله» پدرش گفت: «یا پسر این چیست؟» شیخ گفت:«هر کسی بر دیوار خانه ی خویش نام امیر خویش نویسند.» پدرش را وقت خوش گشت و از آن چه کرده بود پشیمان شد و بفرمود که تا آن همه که نبشته بودند از سرای او دور کردند و از آن ساعت باز در شیخ به چشم دیگر نگریست و دل بر کار شیخ نهاد.

 * شیخ ما گفت که روزی پیش بلقسم بشر یاسین بودیم، ما را گفت: «ای پسر! خواهی که با خدای سخن گویی؟» گفتیم:« خواهیم، چرا نخواهیم؟» گفت: «هر وقت که در خلوت باشی این گوی و بیش از این مگوی.»

بی تو جــانا قـــــرار نتوانم  کـــرد / احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی  /  یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

ما همه وقت این همی گفتیم تا به برکه ی این در کودکی، راه حق بر ما گشاده گشت.

 * استاد عبدالرحمان گفت که مقری شیخ ما بود، که روزی شیخ ما در نیشابور مجلس می گفت. علویی بود در مجلس شیخ. مگر بر دل علوی بگذشت که نسب ما داریم و عزت و دولت، شیخ دارد. در حال شیخ روی بدان علوی کرد و گفت: «بهتر از این باید و بهتر از این باید.» آنگه روی به جمع کرد و گفت: «می دانید که این سید چه می گوید؟ می گوید: نسبت ما داریم و عزت و دولت آنجاست. بدانک محمد صلوات الله علیه آنچه یافت از نسبت یافت نه از نسب که بوجهل و بولهب هم از آن نسب بودند. شما به نسب از آن مهتر قناعت کرده اید و ما همگی خویش در نسبت بدان مهتر در باخته ایم و هنوز قناعت نمی کنیم. لاجرم از آن دولت و عزت که آن مهتر داشت ما را نصیب کرد و بنمود که راه به حضرت ما به نسبت است نه به نسب.»

شیخ را گفتند: «فلان کس بر روی آب می‏رود.» گفت: «سهل است، بزغی و صعوه ای نیز برود». گفتند :«فلان کس در هوا پرد.» گفت:«مگسی و زغنه‏ای می‏پرد.» گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می شود.» شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‏شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. ...»
* شیخ عبدالصمد بن محمد الصوفی السرخسی، که مرید خاص شیخ ما بود حکایت کرد که من مدتی از مجلس شیخ ما ابوسعید (قدس الله) غایب ماندم، به سببی و عظیم متاسف بودم، بدانک آن فواید از من فوت شد. چون در میهنه شدم شیخ ما مجلس می‏گفت، بر تخت نشسته. چون چشم شیخ بر من افتاد گفت: «ای عبدالصمد، هیچ متاسف مباش که اگر توده سال از ما غایب گردی ما جز یک حرف نگوییم و آن یک حرف برین ناخن توان نوشت و اشارت به ناخن انگشت مهین کرد، از دست راست و آن سخن این است: «ذبٌح النفس و الا فلا» چون شیخ این کلمه بگفت فریاد بر من افتاد و از دست بشدم.

* خواجه عبدالکریم خادم خاص شیخ ما ابوسعید بود، گفت: روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایت های شیخ ما او را چیزی می نوشتم. کسی بیامد که «شیخ تو را می خواند.» برفتم. چون پیش شیخ رسیدم ، شیخ پرسید که «چه کار می‏کردی؟» گفتم : «درویشی حکایت چند خواست، از آن شیخ، می نوشتم.» شیخ گفت:«یا عبدالکریم! حکایت نویس مباش ، چنان باش که از تو حکایت کنند.»

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۱۳:۲۲
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

معرفی باریجه یا قاصنی و خواص درمانی آن

گیاهی است پایا با ساقه‌ای ضخیم به ارتفاع 80 سانتی‌متر گاهی موارد بیشتر، رویش برگ‌ها در قاعده‌ی ساقه، برگ‌ها به رنگ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تارهای ریز و کوتاه و پهنک برگ‌ها منقسم به قطعاتی

باریجه صمغ رزینی است که از گیاهی با نام علمی و مشخصات زیر گرفته می‌شود.

نام علمی:

Ferula galbaniflua Boiss. Et Buhs، نام فرانسه و انگلیسی باریجه Galbanum و نام‌های دیگر آن به فارسی، عربی و در کتب طب سنتی، باریجه، بالیجه، بالنبو، قنه، بارزَد، قاسی و قاصنی نامیده شده است.

تیره گیاه: جعفری Umbelliferae

نوع گیاه: بوته

مشخصات ظاهری گیاه:

گیاهی است پایا با ساقه‌ای ضخیم به ارتفاع 80 سانتی‌متر گاهی موارد بیشتر، رویش برگ‌ها در قاعده‌ی ساقه، برگ‌ها به رنگ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تارهای ریز و کوتاه و پهنک برگ‌ها منقسم به قطعاتی است که بر اثر چند بار تقسیم شدن به صورت قطعات باریک و فشرده به هم درآمده است. در طول ساقه، گل دهنده و گل‌های آن زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه‌های مرکب متعددی می‌باشند. میوه‌اش بیضوی، دراز و دارای کناره‌ای باریکتر از نصف قسمت محتوی دانه است.

مشخصات ظاهری باریجه:

باریجه دو نوع متفاوت دارد اشکی و توده مانند. نوع اشکی آن بر اثر گزش حشرات و یا پیدایش خراش به طور طبیعی از قاعده ساقه و برگ گیاه مذکور به خارج ترشح می‌شود و نوع توده مانند که همان نوع تجارتی و صادراتی آن می‌باشد به این روش به دست می‌آید که ابتدا خاک قسمت قاعده‌ی ساقه را از دور گیاه عقب زده و سپس در 3 سانتی‌متری ناحیه‌ی یقه شکاف ایجاد می‌کنند که به سرعت شیره‌ای از محل شکاف خارج شده و سفت می‌شود. پس از چند روز شیره سفت شده را از گیاه جدا کرده و به خارج از کشور صادر می‌کنند. در ضمن مقداری از آن هم در طب سنتی استفاده می‌شود.

مشخصات ظاهری باریجه اشکی:

نوع اشکی آن به رنگ سفید مایل به زرد یا زرد مایل به سبز و یا مایل به قرمز و به ابعاد یک نخود معمولی می‌باشد و چنانچه شکسته شود تکه تکه و به مرور زمان شکننده و پس از مدتی به صورت گرد در می‌آید.

مشخصات ظاهری باریجه توده‌ای:

نوع توده‌ای باریجه که از قطعات نامنظم و خمیری شکل تشکیل شده به صورت قطعاتی به ابعاد مختلف در بازار و طب سنتی عرضه می‌شود. در ضمن رنگ آن متفاوت، غالباً مایل به سبز، سبز قهوه‌ای، سبز مایل به زرد و یا تیره است. باریجه‌ی توده‌ای بوی قوی و طعم گس، تلخ، معطر، گزنده و ناپسند دارد.

طبیعت باریجه (قاصنی):

طبق نظر حکمای طب سنتی طبیعت آن خیلی گرم و خشک است.

رویش جغرافیایی:

اغلب در آسیای مرکزی، افغانستان و در ایران بیشتر در استان‌های خراسان، همدان، فارس، قزوین، زنجان، تهران، اراک و مازندران انتشار دارد.

ترکیبات شیمیایی و مواد موجود در صمغ باریجه:

رزین، اسانس و غیره در آن تشخیص داده شده است.

نحوه مصرف:

معمولاً صمغ باریجه را ابتدا در آب گرم حل کرده تا باز شود سپس قسمت‌های شفاف آن که روی آب جمع می‌شود را برداشته و از آن استفاده می‌کنند.

خواص درمانی باریجه (قاصنی):

ضدعفونی کننده و تقویت کننده معده، ضد باکتری و ضد خیز عمومی بدن، محرک و شیرافزا، برطرف کننده یبوست و ضد اسپاسم، ضد نفخ و مسکن دردهای شکم، ضد قولنج و انرژی‌زا، آنتی‌بیوتیک و قاعده‌آور، تقویت کننده عمومی بدن و رحم و برطرف کننده تنگی نفس و آسم، ضد سرفه و نرم کننده سینه، خارج کننده سنگ کلیه و مثانه و بازکننده لوله‌های تنفسی می‌باشد. در ضمن برای تشنج، نزله، بیماری‌های عصبی، درد معده، برونشیت مزمن، سوزش ادرار و درد و سوزش بواسیر نیز مفید است. امروزه باریجه کمتر مصارف داخلی داشته و بیشتر مصارف صنعتی دارد.

منبع مقاله :

صانعی، صمصام؛ (1395)، طبّ الصمصام -آشنایی با بیش از 400 نوع از گیاهان دارویی- (جلد دوم)، تهران: انتشارات حافظ نوین، چاپ اول.

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۴
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

مدیریت کیفیت

هشت اصل سیستم مدیریت کیفیت توسط کمیته ایزو  بر اساس  استانداردهای مدیریت کیفیت تدوین شده است. مدیریت ارشد سازمان ها می توانند، اصول مدیریت کیفیت را به عنوان چهارچوبی برای هدایت سازمان در جهت بهبود عملکرد  ، به کار گیرند

اصول مدیریت کیفیت شامل : مشتری مداری، رهبری، مشارکت کارکنان، رویکرد فرآیندی، رویکرد سیستمی به مدیریت، بهبود مستمر، رویکرد واقع گرایانه در تصمیم گیری و روابط دوطرفه سودمند با تامین کنندگان می باشد که در ادامه اصول مدیریت و مزایای آن تشریح می گردد.

استفاده از اصول مدیریت کیفیت می تواند منجر به بهبود عملکرد سازمان گردد.

اصول مدیریت کیفیت چیست؟

این اصول  توسط کمیته ISO/TC176 شامل هشت اصل سیستم مدیریت کیفیت تهیه شده است. این اصول اساس  و پایه استانداردهای مدیریت کیفیت را تشریح می کند. این اصول می تواند توسط مدیریت ارشد به عنوان چهارچوبی برای هدایت سازمان در جهت بهبود عملکرد، به کار گرفته شود.

در زیر اصول مدیریت کیفیت معرفی شده و  مزایای حاصل از استفاده از آنها و نیز اقدام هایی که عموما مدیران در کاربرد اصول مدیریت کیفیت برای بهبود عملکرد سازمان شان انجام میدهند، ارائه شده است.

- اصل 1 مدیریت کیفیت : مشتری مداری                     Customer Focus

سازمان ها به مشتریان خود وابسته اند و از این رو باید نیازهای حال حاضر و آتی آنها را درک، الزامات ایشان را برآورده و تلاش نمایند تا فراتر از انتظارهای آنها اقدام نمایند.

الف)مزایای کلیدی اصل مشتری مداری

- درآمد و سهم بیشتر از بازار در نتیجه واکنش های سریع تر و منعطف به فرصت های تجاری،

- اثر بخشی بیشتر در استفاده از منابع سازمان به منظور افزایش رضایت مشتری، و

- بهبود وفاداری مشتری و به دنبال آن تکرار فرصت های تجاری.

ب) به کارگیری اصل مشتری محوری ، می تواند به موارد زیر منجر شود :

- تحقق و درک بیشتر نیازها و انتظارهای مشتری،

- اطمینان از اینکه اهداف سازمان در ارتباط با نیازها و انتظارهای مشتریان است،

- اطلاع رسانی در مورد نیازهاو انتظارهای مشتری در داخل سازمان،

- اندازه گیری رضایت مشتری و عمل براساس نتایج آن،

- مدیریت سیستماتیک روابط با مشتریان، و

- اطمینان از وجود یک رویکرد متعادل بین رضایتمندی مشتریان و سایر طرف ذی نفع (مانند مالکان، پرسنل، تامین کنندگان، سرمایه گذران، جوامع محلی و جامعه در نگاه کلان)

- اصل 2 مدیریت کیفیت  : رهبری                     leadership

رهبران مقصد و جهت گیری متحد سازمانی را به وجود می آورند. آنها باید محیط داخل سازمان را به نحوی ایجاد و برقرار نگه دارند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمان مشارکت کامل داشته باشند.

الف ) مزایای کلیدی اصل رهبری

- کارکنان ضمن شناخت لازم ، برای تلاش در جهت اهداف خرد و کلان سازمان ترغیب می شوند،

- فعالیت ها به روشی یکپارچه ارزیابی ، تنظیم و اجرا می شود، و

- ارتباطات نامناسب بین سطوح مختلف سازمان کاهش می یابد.

ب ) به کارگیری اصل رهبری ، می تواند به موارد زیر منجر شود:

- در نظر داشتن نیازهای طرف های ذی نفع از جمله مشتریان، مالکان، پرسنل تامین کنندگان، سرمایه گذاران، جوامع محلی و جامعه در نگاه کلان،

- ایجاد چشم انداز روشنی از آینده سازمان،

- تنظیم اهداف کلان و خرد مناسب،

- ایجاد و برقرار نگهداشتن الگوهای ارزشی ، منصفانه و اخلاقی مشترک در تمام سطوح سازمان،

- ایجاد اطمینان و رفع ترس و اضطراب، و

- تدارک کارکنانی با قابلیت ها، آموزش و توان لازم برای رفتار بر طبق مسئولیت هایشان و نیز پاسخگو بودن در قبال آن - روحیه دادن، ایجاد انگیزه و تشویق کارکنان برای داشتن مشارکت لازم.

- اصل 3 مدیریت کیفیت  : مشارکت کارکنان                     Involvement of People

کارکنان در تمام سطوح ، ذات و جوهره یک سازمان به حساب می آیند و در صورت مشارکت کامل، توانایی های ایشان در جهت اهداف و دستاوردهای سازمان خواهند بود.

الف ) مزایای کلیدی اصل مشارکت کارکنان

- کارکنان با انگبزه ، متعهد و مشارکت جو در سازمان،

- نوآوری و خلاقیت در جهت اهداف سازمان،

- پاسخگویی کارکنان در قبال عملکردشان، و

- علاقه مندی کارکنان به مشارکت و سهیم بودن در بهبود مستمر.

ب ) به کارگیری اصل مشترک کارکنان ،می تواند  به موارد زیر به منجر شود :

- شناخت کارکنان نسبت به اهمیت مشارکت و نقش آنها در سازمان،

- شناخت کارکنان نسبت به موانع و محدودیت های کاری،

- پذیرش مسئولیت مشکل های مرتبط و یافتن روشی برای رفع آن توسط کارکنان،

- کارکنان، عملکرد خود را در قبال اهداف شخصی و سازمانی ارزیابی می کنند،

- کارکنان، فعالانه به دنبال فرصت هایی برای افزایش شایستگی ها، دانش و تجربیات خود هستند،

- کارکنان، دانش و تجربیات خود را بدون محدودیتی به اشتراک میگذارند، و

- کارکنان،‌در مورد مسائل و مشکل ها به طور صریح صحبت میکنند.

 

- اصل 4 مدیریت کیفیت : رویکرد فرآیندی                     Process Approach

نتیجه مورد نظر و کارایی لازم، زمانی حاصل می شود که فعالیت ها و منابع مرتبط به عنوان یک فرآیند مدیریت شود.

الف) مزایای کلیدی اصل رویکرد فرآیندی

- هزینه های کمتر و زمان های کوتاه تر عملیات با استفاده اثربخش از منابع،

- نتایج بهبود یافته، با ثبات و از قبل پیش بینی شده، و

- وجود فرصت های بهبود اولویت بندی شده.

ب) به کارگیری اصل رویکرد فرآیندی، می تواند به موارد زیر منجر بشود :

- تعیین سیستماتیک فعالیت های مورد نیاز در دستیابی به نتایج مطلوب،

- تعریف شفاف مسئولیت ها و سطح پاسخگویی در مدیریت فعالیت های کلیدی،

- اندازه گیری و تحلیل قابلیت فعالیت های کلیدی،

- شناسایی وجوه مشترک فعالیت های کلیدی در میان واحد های سازمان،

- تمرکز بر عواملی مانند منابع، روش ها و مواد (مورد نیاز فرآیندها) که موجب بهبود فعالیت های کلیدی سازمان می شود، و

- ارزیابی ریسک ها و پیامد های فعالیت ها بر مشتریان، تامین کنندگان و سایر طرف های ذی نفع.

- اصل 5 مدیریت کیفیت : رویکرد سیستمی به مدیریت

System Approach to Management

شناسایی، درک و مدیریت فرآیندهای در تعامل با یکدیگر به عنوان یک سیستم، بر اثربخشی و کارایی سازمان در دستیابی به اهداف آن تاثیر گذار می باشد.

الف) مزایای کلیدی اصل رویکرد سیستمی به مدیریت 

- تنظیم و یکپارچه سازی فرآیندهایی که به نحو مناسبی به نتایج مطلوب می رسد،

- متمرکز نمودن تلاش ها بر فرآیندهای کلیدی، و

- ایجاد اطمینان در طرف های ذی نفع نسبت به اثربخشی، کارایی و ثبات سازمان.

ب) به کارگیری اصل  رویکرد سیستمی به مدیریت، می تواند به موارد زیر منجر بشود :

- سازماندهی سیستمی برای دستیابی به اهداف سازمان به بهترین روش اثربخش و کارآمد،

- درک همبستگی بین فرایندهای سیستم،

- رویکردهای ساختار یافته ای که فرآیندها را هماهنگ و یکپارچه نماید،

- ایجاد درک بهتری از نقش ها و مسئولیت های ضروری در دستیابی به اهداف مشترک (واحد ها/ فرآیندها) و به دنبال آن کاهش موانع بین واحدی،

- شناخت قابلیت های سازمانی و فراهم نمودن منابع لازم قبل از آغاز یک فعالیت،

- هدف گذاری و تعیین نحوه اجرای فعالیت های مورد نظر در داخل سیستم، و

- بهبود مستمر سیستم از طریق اندازه گیری و ارزیابی نتایج.

- اصل 6 مدیریت کیفیت : بهبود مستمر                     Continual Improvement

بهبود مستمر عملکرد جامع سازمان باید هدف دائمی سازمان باشد.

الف) مزایای کلیدی اصل بهبود مستمر

- برتری عملکرد سازمان در نتیجه بهبود توانمندیها و قابلیت ها،

- وجود پروژه های بهبود در تمام سطوح سازمان و در جهت مقاصد استراتژیک، و

- انعطاف پذیری در واکنش سریع به فرصت ها.

ب) بکارگیری اصل بهبود مستمر ،‌ می تواند به موارد زیر منجر شود:

- به کارگیری یک رویکرد با ثبات و گسترده بهبود مستمر عملکرد در سازمان،

- وجود کارکنان آموزش دیده و آشنا به روش ها و ابزار بهبود مستمر،

- بهبود مستمر محصولات، فرآیندها و سیستم ها،‌ به عنوان یک هدف نزد همه کارکنان،

- تنظیم اهدافی برای هدایت به سوی آن و اندازه گیری پیشرفت برای ردیابی بهبود مستمر، و

- شناخت و پذیرش بهبود در سازمان.

- اصل 7 مدیریت کیفیت : رویکرد واقع گرایانه در تصمیم گیری

Factual Approach to Decision Making

تصمیمات اثربخش بر مبنای  تحلیل داده ها و اطلاعات اتخاذ می گردد.

الف) مزایای کلیدی اصل رویکرد واقع گرایانه در تصمیم گیری    

- تصمیمات آگاهانه، و

- افزایش توانایی، اثبات اثربخشی تصمیمات قبلی از طریق مراجعه به سوابق.

ب) به کارگیری اصل رویکرد واقع گرایانه در تصمیم گیری،  می تواند به موارد زیر منجر شود :

- حصول اطمینان از اینکه داده ها و اطلاعات به اندازه کافی دقیق و قابل اعتمادند،

- در دسترس قرار دادن داده ها برای  کسانی که به آن نیاز دارند،

- تحلیل داده ها و اطلاعات با استفاده از روشهای معتبر، و

- تصمیم گیری و اقدام بر اساس تحلیل های واقع گرایانه و متناسب با تجربیات.

- اصل 8 مدیریت کیفیت : روابط دوطرفه سودمند با تامین کنندگان

Mutually Beneficial Supplier  Relationships

یک سازمان و تامین کنندگان آن به هم وابسته اند و یک رابطه دو جانبه سودمند ، موجب افزایش توانمندیهای هر دوطرف در ایجاد ارزش افزوده می گردد.

الف) مزایای کلیدی اصل روابط دوجانبه سودمند با تامین کنندگان

- افزایش توانمندی در  ایجاد ارزش افزوده برای هر دو طرف،

- انعطاف پذیری و سرعت واکنش های دوطرف به کسب و کار در حال تغییر و یا نیازها و انتظارهای مشتریان، و

- بهینه سازی هزینه ها و منابع.

ب) به کارگیری اصل روابط دو جانبه سودمند با تامین کنندگان ، می تواند به موارد زیر منجر شود:

- برقراری روابطی که دستاورد های کوتاه مدت و نیز ملاحظات بلند مدت را در نظر قرار می دهد،

- به اشتراک گذاردن تجربه،‌تخصص و منابع با شرکا،

- شناسایی و انتخاب تامین کنندگان کلیدی،

- ارتباط شفاف و صریح ،

- به اشتراک گذاردن اطلاعات و برنامه های آتی،

- توسعه روابط دو جانبه و اجرای پروژه های بهبود، و

- روحیه دادن، ‌ایجاد انگیزه و تشویق دستاوردها و پروژه های بهبود تامین کنندگان.

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۴:۰۷
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

انواع هوش و کاربرد آنها در زندگی و آینده

هوش  IQ:  مرتباط با مهارت های منطقی / ریاضی و زبان شناسی که بیشتر از سایر هوش ها ملاک موفقیت

هوش EQ : هیجانی-عاطفی: باعث شناخت احساسات و بروز آن به صورت مطلوب می شودکه برای مدیریت عواطف خود و دیگران استفاده می کنند. (هوش درون فردی، میان فردی، موسیقیایی)

هوش معنوی SQ : درک و توجه به جهان هستی و پاسخ دادن به سوالاتی درباره معنای زندگی و ارتباط انسان و جهان هستی.

تعریف هوش های چندگانه

  • هوش موسیقی : برقرار کردن ارتباط عمیق بین احساس انسان و موسیقی که باعث شناخت حس و هیجان می شود.
  • هوش مربوط به هستی : تفکرات عمیق راجع به اطراف و هدفمند بودن نسبت به دنیا
  • هوش منطقی و ریاضی: توانایی محاسبه و اندازه گیری و درک فرضیه مسائل پیچیده ریاضی (ریاضیدان) فیلسوف ها
  • هوش برون فردی: تعامل با آدم های دیگر، درک تفاوت های فردی    هوش میان فردی
  • هوش اندامی، جنبشی: انواع مهارت های فیزیکی (جراح ها، ورزشکارها) (برخورداری از مهارت های فردی که لازمه ارتباط ذهن و بدن)
  • هوش زبانی: شاعر، رمان نویس. توانایی برقراری ارتباط با دیگران. هوش کلامی-زبانی (بیان احساسات و مفهوم کلمات)
  • هوش درون فردی: درک خود و احساسات و خواسته های خود (باعث برنامه ریزی و هدایت خودشان در آینده)
  • هوش تصویری، فضایی: تفکر چند بعدی، درک تصاویر ذهنی به شکل صحیح (مجسمه سازی، گرافیک، خلبان) (نقاشی، کاردستی، سفال، خمیر، خواندن نقشه. "ریون" (با درک پدیده های دیداری ارتباط دارد) افراد باهوش تصویرهای قوی و انسان های خاصی می شوند که تصویر تجسم فضایی قوی دارند.)
  • هوش طبیعت گرا: مسئولیت درک و شناخت نمونه ها، و شناخت تفاوت های بین پدیده ها (حیوانات و گیاهان)
  • هوش مالی: مفهوم ذهنی است که به عملکرد یا کارهای خاصی اشاره دارد که ثروت را به زندگی شما می آورند.

بازی های مدنظر نسبت به تقویت هر هوش

1- هوش کلامی: 1) کتاب خواندن 2) داستان پردازی با توجه به فلش کارت و تصاویر 3) با استفاده از اسباب بازی: روابط و وقایع اجتماعی را بازسازی نماید. 4) داستان  تمام 13-6  5) شخصیت پردازی با توجه به داستان

2- هوش ریاضی منطقی

شطرنج پازل معما جدول ماز دومینو خانواده های مرغابی

3- میان فردی: 1) نقش بازی کردن و نمایش دادن 2) تأتر بازی کردن 3) خاطره تعریف کردن در جمع در قاب کلاس درس، راجع به عکس کودکی صحبت کردن در جمع.

4- درون فردی: تمرینات تمرکزی-کشیدن احساسات خودش، صحبت در مورد خودش و احساساتش، چیزهایی که خوشحالش میکند و ناراحت

5- هوش تصویری فضایی: کاردستی، سفال، خمیر، مجسمه سازی، خانه سازی، (کشیدن نقشه خانه) درست کردن شیرینی با خمیر و تزیین آن، رنگ کردن پارچه، نقاشی با چشم بسته، با وسایل دور ریختی چیزای جدید ساختن.

6- هوش طبیعت گرایی: کارهای باغبانی کشاورزی، کاشت گیاه، جمع آوری سنگ ها و برگ های مختلف، جمع آوری برگ های مختلف، با چشم بسته حس کردن انواع جنس های مختلف پر و سنگ و تشخیص آن

7- هوش موسیقیایی: ترانه خواندن و حفظ آهنگ، نواختن موسیقی و قرآن، خلق موسیقی با قاشق ظرف، ساخت ساز مورد علاقه خود/

8- هوش بدنی: پیچ و مهره، دویدن، پریدن، حلقه رنگین کمان، مار و پله، بازی رنگ ها و هماهنگی دست و پا، بازی کاموا و جابجایی از موانع، راه رفتن روی یک خط برای تعادل با چشم بسته با دو لیوان آب و ...

9- هوش مالی: بازی خرید و فروش، درست کردن قلک و جمع آوری پول هایی که درست کردند.

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۴:۰۳
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

طرح کسب و کار (Business Plan) چیست؟

طرح کسب و کار یا Business Plan نوشته و توضیحی‌ست درباره آینده کسب و کارتان. در واقع طرح کسب و کار (Business Plan)، سندی‌ست درباره کارهایی که در کسب و کارتان خواهید کرد و این که چگونه آن‌ها را انجام خواهید داد.

2 فایده مهم طرح کسب و کار

1- جذب سرمایه گذار: طرح کسب و کار می‌تواند کمک شایانی را به کارآفرینانی کند که به دنبال سرمایه گذار هستند و می‌خواهند اهداف و چشم‌اندازهای کسب و کارشان را به خوبی به نمایش سرمایه گذاران احتمالی بگذارند.

2- گم نکردن مسیرمان: همچنین طرح کسب و کار می‌تواند برای جذب نیروهای کار مورد نیاز، بهبود معامله با تامین کنندگان و به طور کلی، پاسخ به این سوال که چگونه شرکت‌مان را بهتر مدیریت کنیم، مفید باشد.

یک طرح کسب و کار شامل چه مواردی‌ست و این موارد را به چه نحوی کنار هم قرار دهیم؟

آن چه که در طرح کسب و کار خواهیم داشت! به بیان ساده، طرح کسب و کار شامل این موارد می‌باشد:

اهداف کسب و کارتان

- استراتژی‌هایی که برای رسیدن به اهداف مذکور دارید.

- شناسایی مشکلات احتمالی پیش روی کسب و کارتان

- راه‌های حل این مشکلات

- چارت سازمانی شرکت‌تان (شامل عناوین پست‌ها و وظایف هر کدامشان)

- میزان سرمایه مورد نیاز برای تامین مالی کسب و کارتان

3 بخش اصلی طرح کسب و کار

هر طرح کسب و کاری شامل 3 بخش اصلی می‌باشد:

1- طرح مفهومی (کانسپت) کسب و کار: که شامل بحث‌های کلی مربوط به صنعت‌تان، ساختار کلی کسب و کارتان و محصول یا خدمات اصلی‌تان می‌باشد.

2- بررسی بازار کسب و کار: که در آن باید این موارد را توصیف و آنالیز کنید:

بازار شما را چه کسانی تشکیل خواهد داد؟

چه زمان‌هایی بهتر می‌توان پیدایشان کرد؟

چه زمانی و چرا ممکن است خرید کنند؟

با چه کسانی برای تصاحب این بازار باید رقابت کنیم؟

برای رقابت با آن‌ها باید به چه سطحی برسیم؟

3- بخش مالی: در نهایت به این می‌پردازید که درآمدتان، جریان نقدی شرکت، ترازنامه مالی و دیگر نسبت‌های مالی مربوط به کسب و کارتان چگونه خواهد بود؟ برای این بخش به احتمال زیاد به یک نرم افزار حسابداری و یک حسابدار احتیاج پیدا خواهید کرد!

7 مورد کلیدی در طرح کسب و کار

علاوه بر این 3 بخش اصلی که در طرح کسب و کار موجود است؛ 7 مورد کلیدی دیگر نیز در طرح کسب و کار نوشته می‌شود که شامل:

- خلاصه اجرایی

- شرح کسب و کار

- استراتژی‌های بازار

- تحلیل رقبا

- برنامه طراحی و توسعه کسب و کار

- عوامل اقتصادی-مالی شرکت

- برنامه مدیریتی و عملیاتی

Bisiness Plan سندی مدون از عوامل و فاکتور های موثر در کسب و کارتان است!

همچنین، (فایلِ) طرح کسب و کار شامل مواردی چون صفحه عنوان، فهرست مطالب و یک کاور می‌باشد.

طرح کسب و کارتان باید چه اندازه باشد؟

بسته به این که از طرح کسب و کارتان چه استفاده‌ای می‌خواهید داشته باشید، این طرح می‌تواند از یک خط خطی در پشت یک پاکت نامه تا یک فایل 100 صفحه‌ای را شامل شود! اما معمولا یک طرح کسب و کار، در حدود 15 الی 20 صفحه است (که صدالبته این عدد قابل تغییر است).

+ ماهیت کسب و کارتان: اندازه طرح کسب و کارتان بیشتر از هر چیز، به ماهیت کسب و کارتان بستگی دارد. اگر کسب و کار و کارآفرینی شما ماهیت کارکردی ساده‌ای دارد، می‌توانید آن را در تعداد کمی از کلمات خلاصه‌اش کنید.

+ جدید بودن یا نبودن کسب و کارتان: در سویی دیگر، اگر کسب و کارتان قصد دارد تا نوع جدیدی از یک کسب وکار را و یا حتی صنعتی جدید را در بازاری جدید معرفی کند، ممکن است نیاز باشد تا مقدار بیشتری درباره آن توضیح دهید.

+ هدف از نگارش طرح: هدف از نگارش طرح کسب و کار نیز عامل دیگری‌ست که بر اندازه طرح کسب و کارتان تاثیر دارد. اگر بر فرض، برای کسب و کار ریسکی خود، می‌خواهید یک یا چند میلیارد تومان بودجه بگیرید، مسلما نیاز دارید تا توضیحات بیشتر و قانع کننده‌تری را در بخش‌های مختلف طرح کسب و کارتان ارائه بدهید.

اما اگر طرح کسب و کارتان صرفا برای مرور اهداف شرکت برای سهولت مدیریت کسب و کارتان است؛ خب یک نسخه مختصرتر می‌تواند مناسب‌تر باشد.

چه کسی به طرح کسب و کار نیاز دارد؟

کسی که به طرح کسب و کار نیاز ندارد، کسی‌ست که اصلا کسب و کاری ندارد! در واقع، هر کسی که بخواهد کسب و کاری را شروع کند یا گسترش بدهد، قرار است مقداری (کم یا زیاد) هزینه، وقت و انرژی را برای آن صرف کند و قطعا این فرد به یک طرح کسب و کار نیاز پیدا خواهد کرد.

برای استارت آپ ها

بسیاری از شرکت‌ها و استارت آپ‌های بزرگ، کارشان را از نوشتن طرح کسب و کارشان شروع کرده‌اند؛ به نحوی که بتوانند بودجه ضروری برای راه‌اندازی کسب و کارشان را از یک سرمایه‌گزار به دست بیاورند.

البته این اشتباه است که بخواهیم بگوییم یک استارت آپ فقط زمانی به طرح کسب و کار نیاز دارد که به دنبال سرمایه برای شروع کارش می‌گردد. طرح کسب و کار برای همه انواع سرمایه گذاری‌ها در هر برهه زمانی و در هر شرایطی که کسب و کار با آن مواجه می‌شود می‌تواند مفید (و حتی ضروری) واقع شود.

طرح کسب و کارم را در چه زمان‌هایی به روز کنم؟

در این جا برای شما 7 دلیل می‌آوریم که چرا باید طرح کسب و کارتان را به روز رسانی کنید. اگر هرکدام از این موارد درباره کسب و کار شما صدق می‌کند، کم کم باید به فکر به روزرسانی برنامه کسب و کارتان باشید.

1- دوره جدید اقتصادی: زمانی که یک دوره جدید اقتصادی در حال شروع شدن است. اگر صنعت شما، صنعتی با نوسانات زیاد باشد؛ لازم است تا هر از چندگاهی تغییراتی را در طرح کسب و کارتان اعمال کنید.

2- نیاز به بودجه: احتیاج به تزریق بودجه یا افزایش بودجه دارید. سرمایه گزاران به یک طرح به روز رسانی شده برای هزینه‌ای که قرار است مرتکب شوند، احتیاج دارند.

3- تغییر سلیقه مشتریان: تغییراتی خاص و ناگهانی در بازار اتفاق افتاده و برای مثال، سلیقه یا خواسته مشتریان به طور کلی عوض شده است (مثلا به خاطر سیل یا گرم شدن بی سابقه هوا در تابستان و). در این صورت نیز، احتیاج دارید تا به روز رسانی‌هایی را بر روی طرح کسب و کارتان اعمال کنید.

4- پیشرفت غیر قابل پیش‌بینی: اگر شرکت شما و یا یکی از محصولات (و خدمات) شما، پیشرفت بسیار زیادی داشته‌اند که از قبل پیش‌بینی نمی‌کردید؛ باز هم باید بر روی طرح کسب و کارتان تجدید نظر کنید و به به روز رسانی آن بپردازید.

5- تغییرات در مدیریت شرکت: اگر تغییرات خاصی در مدیریت شرکت‌تان به وجود آمد، نیاز دارید تا شرایطی را فراهم کنید تا طرح کسب و کارتان با مدیران جدیدی که با شیوه‌ای جدید، مدیریت می‌کنند؛ هماهنگ باشد.

6- عبور از آستانه ای خاص: شرکت شما از یک آستانه خاصی عبور کرده است. مثلا دفتر کارتان را منتقل کرده‌اید یا درآمد سالانه شما از 1 میلیارد تومان عبور کرده است یا اینکه صدمین کارمندتان را نیز استخدام کرده‌اید. این شرایط خاص نیز ممکن است به به روز رسانی طرح کسب و کار نیاز داشته باشد.

7- بی‌فایدگی طرح قبلی: طرح قبلی‌تان دیگر مطابقتی با واقعیت ندارند و حس می‌کنید که برای مثال، اوضاع، زیادی و سریع عوض شده یا مثلا تا این جای کار، بسیار نتایج بدی را برایتان به جای گذاشته است. در هر صورت اگر می‌بینید که طرح کسب و کارتان از واقعیت بسیار دور است، وقتش رسیده تا درباره آن کمی تجدید نظر کنید.

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۳:۲۸
حمید

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

#اخبار_کافی_نت
رئیس پلیس فتا روز جمعه، سوم آبان، ضمن برشمردن پنج «جرم برتر سایبری» در ایران اعلام کرد بیش از ۶۰ درصد این جرائم مربوط به برداشت غیرمجاز اینترنتی (فیشینگ) و کلاهبرداری اینترنتی است.

✴️فیشینگ به سرقت اطلاعات حساب‌های بانکی از طریق اینترنت می‌گویند که به‌گفته وحید مجید، رئیس پلیس فتا، رتبه اول را در میان جرائم اینترنتی در ایران دارد.

✴️ترساندن مردم از کافی نت ها و نهی آنها از مراجعه به کافی نت های مجاز نتیجه ای بهتر از این نخواهد داشت.✴️

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۳:۰۵
حمید