سید جمالالدّین اسدآبادی)همچنین مشهور به سید جمالالدین افغانی( اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود. گفته میشود که او در جد سی ام به حسین، امام سوم شیعیان میرسد. سید جمالالدین اسعدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد؛ و در مقابل قدرتهای غربی اسلام گرائی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً افغانستان، ایران و مصر شایان توجه است.
ملیت
گلدزیهر و جُمیِر مینویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود. نیکی کدی معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمدهاست. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوفهای مسلمان، به ویژه ایرانی قرار گرفت: ابنسینا، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا. محمد عبده شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقامهای وزارت رسید (نه در ایران): اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند. یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید.
کودکی و نوجوانی
او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. بسیاری از پژوهشگران مانند حسن یوسفی اشکوری و محمد مسعود نوروزی، سید جمال را بنیانگذار و آغازگر روشنفکری دینی یا نوگرایی دینی در جهان اسلام میدانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند؛ بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی میکنند، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست.
سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود. ودر آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس میداد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفتهای شگرفی در زمینههای مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه میشود.
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت.
در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشههای خود در مورد اتحاد اسلام را میپراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امینالضرب ساکن شد.
چند بار با ناصرالدینشاه ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدینشاه و امینالسلطان ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاهعبدالعظیم بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت.
سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد.
در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.
یاران و همراهان سید جمال الدین و میرزا ملکم خان، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند. علی محمد فره وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی رااز یاران و مریدان او نام بردهاست.
شیخ ابوالقاسم روحی، میرزا رضای کرمانی با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام اسلامبول، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند.
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی(9 مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیدهاست.
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و درسال ۱۲۸۴ پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه درسال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.
اتهام جاسوس بودن و جنجالها پیرامون ماهیت سیدجمال
در بعضی منابع سیدجمال الدین مأمور دولت انگلیس و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شدهاست. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت روسیه و بر ضد منافع بریتانیا معرفی کردهاند.
نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان میرود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی میکردهاست. جمالالدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته میشود و به سمت مشاور امیر برگزیده میشود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانهای بوده که او به امیر نشان دادهاست. این مسئله سبب شدهبود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیاییها وادارد. گزارشهای دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین مینمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبهای بودهاست و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت میکردهاست. شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا میکند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد.
بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش میکند. این مأمور بریتانیا نوشتهاست که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس میپوشیدهاست. گزارشهای دولت افغانستان مینویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشتهاست تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبودهاست. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمیآوردهاست. به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن کنیاک لذت میبردهاست. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداختهشد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.
در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانستهاند. روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمالالدین اسدآبادی مینویسد:
«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههی ۱۸۷۰ تا دههی ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پروندههای محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمدهاست.
همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود فراموشخانه و فراماسونری در ایران مینویسد:
«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه ملکم رئیس لژ و ویزیتور بودهاست…
در بوتهی نقد خودش
از نقدهای وارد بر فعالیتهای سید جمال، بیتوجهی به جایگاه و نقش تودههای مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومتها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاشهای وی گردید.
وی در این رابطه اظهار میدارد:
افسوس میخورم از اینکه کشتههای خود را ندرویدم… ای کاش من تمام افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمینمودم. آنچه در آن مزرعه (مردم) کاشتم به ثمر رسید و هر چه در این کویر (سلاطین و نخبگان حکومتی) غرس نمودم فاسد گردید.
آثار
تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال،
و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقحترین و کاملترین چاپ آنها توسط سید هادی خسروشاهی صورت گرفتهاست.
راههای ساده برای کنترل استرس شدید
در شرایط «اضطرابزا»
روزای ۳ فنجان بابونه میل کنید
بابونه حاوی ترکیبات فعالی
به نام «اپیژنین» و «لوتئولین» است که هر دو باعث ایجاد آرامش ذهنی میشود.
محققان مرکز پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا بررسیهایی روی بیمارانی که از اضطراب و
استرس رنج میبرند انجام داده و به این نتیجه رسیدند
علائم استرس در افرادی که به مدت ۸ هفته مکمل بابونه مصرف کردهاند به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است؛ اما این کاهش علائم در بیمارانی با همین وضعیت که دارونما مصرف کرده بودند مشاهده نشده است. در نتیجه توصیه میکنیم زمانی که از استرسهای کاری یا هر شرایط مشکلزای دیگر رنج میبرید روزانه ۲ تا ۳ فنجان بابونه دم کرده و میل کنید.
روزانه ۱ تا ۳ گرم
اسیدهای چرب امگا۳ دریافت کنید
اسیدهای چرب امگا ۳ علائم
اضطراب را کاهش داده و با کاهش میزان آدرنالین و کورتیزول (هورمونهای مربوط به
استرس) باعث بهبود خلق و خوی فرد میشود. زمانی که اضطراب به جانتان میافتد خیلی زود به سراغ ماهیهایی مانند
ماهی آزاد یا تن بروید. گردو میل کنید.
بدانید که تخم کتان نیز سرشار از این اسیدهای چرب است که میتوانید پودر کرده و به سوپ یا سالادهایتان اضافه کنید. نتیجه پژوهشهایی که روی میزان اضطراب دانشجویان انجامشده نشان میدهد میزان هورمون کورتیزول در بین دانشجویانی که مکمل روغن ماهی دریافت کردهاند به مراتب کمتر بوده و این افراد از نظر روحی، وضعیت تغذیه و خواب در شرایط بهتری قرار داشتند.
بوی اسطوخودوس: عطر
آرامش
نتایج بررسیها نشان میدهد
افرادی که با روغن گیاهی اسطوخودوس ماساژ داده میشوند آرامتر، خوشبینتر و کماضطرابتر
از افرادی هستند که روغن ماساژشان حاوی اسطوخودوس نیست. بررسیهای دیگری نیز نشان
میدهد
که ماساژ با روغن گیاهی اسطوخودوس باعث کاهش فشارخون سیستولیک میشود که معمولاً به دلیل اضطراب بالا میرود. میتوانید چند قطره روغن گیاهی اسطوخودوس را روی بالشتتان اسپری کنید یا اینکه آن را به آب حمام اضافه کنید و در آن غوطهور شوید. همچنین میتوانید چند قطره از این روغن را در یک فنجان آب جوش ریخته و بو بکشید. خواهید دید که ذهنتان آرام خواهد شد.
توجه داشته باشید که بوی وانیل نیز باعث بهبود و کاهش علائم استرس میشود. نتایج بررسیها نشان میدهد میزان استرس افرادی که عطر وانیل استشمام میکنند به میزان ۶۳ درصد کمتر از آنهایی است که از این عطر محروماند.
به برنامهی غذاییتان «ال-لیزین» اضافه
کنید
ا»ل-لیزین «یک اسیدآمینه و یکی از عناصر جایگزین
نروترنسمیترها یا همان ناقلهای عصبی است که فرمانهای مغز را مخابره میکنند.
نتایج پژوهشها نشان میدهد مصرف زیاد «ال-لیزین» و یا مصرف مکمل این اسیدآمینه
باعث کاهش علائم استرس و میزان هورمونهای استرس میشود. این اسیدآمینه در گوشت،
ماهی و لوبیاها وجود دارد.
کافئین را حذف و یا
محدود کنید
کافئین باعث افزایش انرژی میشود
اما درعینحال باعث بالا بردن اضطراب و زودرنجی و عصبانیت نیز میشود. اگر نمیتوانید
از نوشیدنیهای کافئیندار مانند قهوه بگذرید میتوانید میزان مصرف آن را کاهش
داده و به یک فنجان در روز بسنده کنید. همچنین میتوانید
نوشیدنیهای سالم که حاوی کافئین کمتری هستند مانند چای سبز را جایگزین قهوه کنید.
بدانید که در برنامهی غذایی همه ما مواد غذایی حاوی کافئین مانند نوشیدنیهای گازدار، شکلات، چای و برخی از داروها مانند میدول و اکسدرین (استامینوفن) وجود دارد و نوشیدن زیاد قهوه میتواند میزان جذب این ماده را چندین برابر کرده و اضطرابتان را بیشتر کند.
موشکاف باشید
حواستان باشد که کافئین،
الکل و قندهای افزوده به مواد غذایی صنعتی، همگی باعث بالا بردن اضطراب میشود. کمبود منیزیم، ویتامین B۱۲ و یا زینک
هم میتواند باعث بروز علائم اضطراب در بدن شود. گیاهخواران و خامخواران باید
توجه ویژهای به میزان ویتامین B۱۲ بدنشان داشته باشند چون این ویتامین صرفاً در
مواد غذایی حیوانی وجود دارد.
نتایج پژوهشها نشان میدهد که بین گوارش بد و حالتهای روحی نامناسب ارتباط مستقیم وجود دارد. در نتیجه سعی کنید از مصرف غذاهای بدهضم مانند مواد غذایی فرآوری شده که سرشار از چربیهای اشباعشده هستند و همچنین سرخکردنیها بپرهیزید.
بدون شک شما هم با افرادی برخورد داشتهاید که با گرسنه شدن بیاعصاب و بدخلق میشوند. به همین دلیل توصیه میشود اجازه ندهید گرسنگی به قدری بر شما غلبه کند که قند خونتان دچار افت شود. به خاطر اینکه این حالت یعنی افت قند خون نیز میتواند باعث بروز اضطراب و استرس شود.
مواد غذایی آرام بخش
هلو و بلوبری: هر دو حاوی
ترکیبات مغذی مفیدی هستند که تأثیر زیادی در ایجاد آرامش و تسکین استرس دارد.
غلات کامل: غلات تهیهشده از دانههای کامل نیز سرشار از منیزیم و تریپتوفان هستند. بدن ما اسیدآمینهی تریپتوفان را به سروتونین تبدیل میکند که شهرت زیادی در آرامش و بهبود خلق و خوی دارد.
جو دو سر: جو دو سر باعث ترشح سروتونین میشود و درعینحال سرشار از فیبرهای غذایی است که مانع از تغییرات ناگهانی قند خون شده و به این ترتیب باعث کنترل حالتهای روحی میشود.
گوشت قرمز: گوشت قرمز، تخممرغ، شیر و آووکادو حاوی میزان زیادی ویتامین B هستند که از بروز اضطراب و استرس جلوگیری میکند.
مواد غذایی سرشار از ویتامین C: مواد غذایی سرشار از ویتامین C مانند پرتقال باعث کاهش میزان کورتیزول یا همان هورمون استرس میشود. علاوه بر این مواد غذایی حاوی منیزیم مانند اسفناج و سبزیجات برگ سبز تیره نیز شما را از شر اضطراب خلاص خواهند کرد. بهتر است بدانید که مصرفگاه بهگاه شکلات سیاه نیز میتواند باعث کاهش هورمون کورتیزول شود اما حواستان باشد دچار افراط نشوید.
روزانه ۲۰ دقیقه ورزش
کنید
مصرف مواد غذایی مفید و
اجتناب از خوراکیهای نامناسب به کنترل استرس کمک زیادی میکند. همچنین باید
بدانید که ورزش علاوه بر افزایش اعتمادبهنفس شما، بدنتان را پُر میکند از
آندورفین که به آن مورفین طبیعی بدن نیز میگویند.
برخی از محققان بر این باور هستند که افزایش حرارت بدن بر اثر ورزش، باعث بهبود فعلوانفعالات سلولهای عصبی کنترلکنندهی عملکردهای ذهنی و خلقوخوی میشود. در واقع ورزش همچنین باعث افزایش ترشح سروتونین نیز میشود که باعث بهبود خلق و خوی، آرامش ذهنی و کاهش اضطراب و استرس میشود.
حجاب اسلامی به پوششهای گوناگون زنان مسلمان گفته میشود و مفهومی برآمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، بویژه برای زنان است. حجاب گاه برگرفته از احکام شرع و گاه مربوط به قراردادهای اجتماعی و شرایط موقعیتی فرد است. از دیدگاه فقها حجاب یکی از احکام اسلامی است و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند)، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. دربارهی پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است. تونس (از سال ۱۹۸۱ و در سال۲۰۱۱ برداشته شد) و ترکیه (از سال۱۹۹۷) تنها دو دولتی هستند که اغلب جمعیت آنها مسلمان هست و با اینحال پوشش حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاهها و اماکن اداری ممنوع کردهاند و در سوریه از سال ۲۰۱۰م پوشیدن نقاب در دانشگاهها ممنوع شده است. این محدودیت در خلال انتفاضه مردمی در جنگ داخلی سوریه برداشته شد. از سوی دیگر، در حکومتهای اسلامی مانند مراکش، محدودیتهایی نسبت به زنان محجبه وجود دارد چراکه حجاب را دلیلی بر اندیشهی سیاسی-اسلامی یا اصولی بر ضد حکومت سکولار میدانند.
پوشش و بویژه پوشش سر زن مسلمان، تبدیل به یک نشانه صریح بر وجود اسلام در اروپای غربی گشته است، این موضوع در تعدادی از حکومتها، سبب اختلافات سیاسی و پیشنهادهای در رابطه با ایجاد محدودیت برای حجاب گشته است. پارلمان هلند قانون «منع پوشش صورت» را تصویب کرد این مقوله که تحت عنوان «منع برقع» تعریف میشود، فقط شامل برقع افغانی نمیشود. قوانین مشابهی نیز در فرانسه و بلژیک تصویب شده است.
حکومتهای دیگری نیز هستند که به قوانین مشابه یا منع محدود میپردازند، برخی صرفاً شامل پوشش صورت مثل نقاب و برقع میشود و از برخی مربوط به لباسهایی میشود که رمز و نشانه اسلام هستند مثل خمار (مانند چادر).
پیشینه پوشاک زنان در کشورهای اسلامی
در طول همهی اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تألیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمیتر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که پیش از میلاد مسیح نوشته شده است گزارشها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای اندکی از پوشش بودهاند. حجاب در این معنا تأسیس شده توسط اسلام نیست، اما دربارهی حدود آن همواره تفاوتهایی وجود داشته است.
در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت میدهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنتهای عربی و اسلامی نبود و پس از حملهی اعراب به سرزمینهای دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت. لیلا احمد، استاد مطالعات زنان و مذاهب در دانشگاه هاروارد میگوید:
... پذیرفتن روسری از سوی زنان مسلمان نیز نتیجهی فرایند مشابهی از استحالهی نامحسوس در ارزشهای سنتی مردمان سرزمینهای فتح شده بود. ظاهراً روسری در جامعهی ساسانی مورد استفاده بود و جداسازی جنسیتی و استفاده از روسری در خاور میانهٔ مسیحی و ناحیهی مدیترانه در زمان ظهور اسلام کاملاً چشمگیر بود. در زمان حیات محمد، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمینهای همسایهای که در آنها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر میگذاشتند، در فرایند استحالهای که هیچکس تا کنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.
سنت در زمان پیامبر اسلام
بنا بر دیدگاه رایج، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعاً حد پوشش مو و گردن و دست و پا را رعایت میکردند. این گونه پوشش در ادیان ابراهیمی قبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده است. مرتضی مطهری حجاب را امری میداند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل میکند که گفته بود: (مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سورهی نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است)در مقابل، مخالفان وجوب این حد از پوشش، مدعیاند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است. حامیان این نظر معتقدند که به علت فقر، کمبود شدید پارچه و نبود امکانات دوخت و دوز، پوشش رایج در عصر پیامبر برای زنان و مردان بسیار حد اقلی بود. حامیان این نظر به روایات و احادیثی استناد میکنند که طبق آنها بسیاری از مردان و زنان مسلمان (به خصوص مستمندان و بادیهنشینان) دامنهای کوتاه میپوشیدند و به همین دلیل هنگام رکوع و سجده شرمگاهشان نمایان میشد، برهنگی عادی بود و پیامبر اسلام حتی به عموی خود توصیه میکرد که برهنه راه نرود، فقرایی بودند که خود را با پارچهای کوچک میپوشاندند و جامعهٔ مسلمان به عنوان کفاره تشویق به پوشاندن آنان میشد، پیامبر اسلام زنان و مردان را از پوشیدن دامنهای بلند که مایهٔ رشک مستمندان شود منع میکرد، زنان و مردان با هم و از ظروف مشترک وضو میگرفتند، و دستورهایی دربارهd استحمام نکردن زن و مرد در مکان مشترک از سوی پیامبر مطرح میشد.
به گفته این افراد پوشش در صدر اسلام نقش تعیین هویت اجتماعی داشته و از آنجا که ثروتمندان و فخرفروشان پوشش کاملتری داشتند پیامبر اسلام مکرراً مسلمانان را از زیادهروی در پوشش بازمیداشته. ترکاشوند به روایتی اشاره میکند که در چندین سند آمده است:
همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون میزند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان میماند. پیامبر گفت )همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید.(
وی میافزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه آمده است.
به گفته این افراد، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است. مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهی قشرها عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهی خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجت دست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهد. در گزارش دیگری نقل شده که زنان بنی هاشم پس از شنیدن خبر کشتهشدن علی بن ابیطالب، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهی خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ حضور سربرهنهی عامدانهی زینب دخت علی در ملأ عام به نشانهی عزا و زاری وجود دارد.
علت آن که قرآن مجید میفرماید: مراقب چاک لباس خود باشید. آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصاً مردم جزیره العرب دو - سه متر پارچه نادوخته را مانند لنگ حمام به کمر میبستند تا عورت خود را ستر کنند. نام این قطعه لباس در زبان عرب آزار (بر وزن کتاب) است. در زبان عامیانه فارسی به آن بستن میگویند و در زبان آن بر روی هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زنانه ساتر خواهد بود ولی به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن چاک آن باز میشود و احیاناً عورت آدمی مکشوف میگردد از این روی قرآن مجید میفرماید: مراقب چاک دامن خود باشید که بازنماند و اگر چاک دامن دیگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خودداری کنید و چشم خود را فرو بخوابانید.
او میافزاید: (در زمان رسول خدا و در عهد امامان نیز بانوان اسلامی از لباسهای دوخته استفاده میکردهاند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل می پوشیداند و گاهی شنل را روی دوشها میانداختهاند و سر خود را با مقنعه میپوشیدهاند.)
حجاب کنیز
در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست. در برخی روایات از امامان شیعه نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، بازداشته شدهاند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار بازدارید تا از زنان آزاده متمایز گردند. این رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به محمد باقر نیز نسبت داده شده است.
مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند. ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهی حر عاملی از قول جعفر صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل میکند.
موقعیت جنگل آمازون
جنگل آمازون که به سرعت در حال نابودی است و به "ریه های زمین" شهرت دارد جواهر طبیعت است و برای حفظ توازن آب و هوای جهان، حیاتی می باشد.
منطقه آمازون که مساحتی برابر با ۷٫۵ میلیون متر مربع دارد شامل بزرگترین جنگل بارانی و حوزه ی رودخانه دنیا می باشد. این منطقه وسیع پائین خط استوا و در ۸ کشور از جمله، برزیل، پرو، اکوادور، کلمبیا، ونزوئلا، گینه، سورینام و بولیوی و همچنین گینه فرانسه، یک قلمرو خارج از فرانسه، گسترده شده است.
بزرگترین بخش این جنگل
بارانی، یعنی %۶۰ از آن در برزیل قرار داشته و نیمی از کشور پوشیده از جنگل است و
پس از آن %۱۳ در پرو قرار دارد.
نام منطقه "آمازون" یا "آمازونیا" از نام رودخانه آمازون
گرفته شده که طولانی ترین رود جهان است و طول آن ۷ هزار کیلومتر می باشد. سرچشمه
رودخانه در ارتفاع ۵ هزار متری در رشته کوهای آند پرو است و از آنجا به طرف شرق
رفته و نهایتاً به اقیانوس اطلس می ریزد.
نقش جنگل های آمازون در تنظیم آب و هوای کره ی زمین
جنگل های مرطوب پهن برگ آمازون با زندگی گیاهی شان نقشی اساسی در حفظ اکوسفر سیاره مان بازی می کنند و هر ساله بیش از %۲۰ از اکسیژن موجود در دنیا را تولید نموده و ۱٫۵ میلیارد تن دی اکسید کربن را از اتمسفر جذب می کنند.
این
ها بالاترین منابع جذب دی اکسید کربن هستند و تنظیم کنندۀ حرارت، میزان بارندگی،
باد و خصوصیات آب و هوایی مناطق آب و هوایی هستند و اگر آمازون نابود شود، ما دیگر ریه نداریم، ما
دیگر کبد نداریم، ما دیگر قلب نخواهیم داشت. ما % ۲۰ از آب شیرین قابل دسترس
در سطح این سیاره را در آمازون داریم.
عوامل
ایجاد جنگل زدایی
از سال ۱۹۷۰ برزیل تقریباً ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع از جنگل ها را از دست داده که مساحتی بزرگتر از مجموع اسپانیا و پرتغال است و در ۱۰ سال گذشته، سالانه میانگین ۲٫۸ میلیون هکتار یا ۰٫۴۸% از آن، از بین می رود.
دلیل اصلی این جنگل زدایی پاکسازی زمین ها برای پرورش دام و کشت
علوفه برای دام هاست. دانشمندان اخطار نموده اند که اگر تخریب جنگلهای بارانی در اینجا و در سراسر
کره زمین با همین روند ادامه پیدا کند، نهایتا همه جنگل ها تا آخر قرن ناپدید
خواهند شد. گرمایش
جهانی، آتش سوزی های ایجاد شده توسط انسان جنگل زدایی را افزایش
می دهد؛ این دو با هم می تواند منجر به گسترش زیاد دشت های گرمسیری یا بیابان در
آمازون شود. شاید از یک سوم تا % ۵۰ از منطقه جنگلی بتواند نوعی دشت بی درخت یا
چمن زار شود.
اهمیت جنگل آمازون
حفظ آمازون برای حفظ گوناگونی زیستی زمین ضروری است. این منطقه زیستگاه یک دهم همه گونه های جانوری و گیاهی شناخته شده در روی سیاره است. دانشمندان تخمین می زنند که آمازون دارای ۴۰ هزار گونه گیاهی، ۴۲۷ نوع پستاندار، ۱۲۹۴ نوع پرنده، ۳۷۸ نوع خزنده، ۴۲۷ گونه دوزیست و ۳ هزار نوع ماهی است.
ما % ۳۰ از تنوع زیستی سیاره را در عرض ۴۰ سال از دست داده ایم و در مناطق استوایی، در تنوع زیستی % ۶۰ کاهش داشته ایم و این نباید ادامه یابد. اگر چنین شود، دیگر چیزی برای خوردن نداریم و نمی توانیم سوخت لازم برای اقتصادمان را تأمین کنیم.
بخاطر خشکی طولانی و عقب نشینی یخ ها در رشته کوه های
آند خشکسالی شدید در آمازون بیشتر از قبل رخ می دهد. بعد از خشکسالی "یکبار
در قرن" سال ۲۰۰۵ خشکسالی های گسترده تری بیش از ۷ میلیون کیلومتر مربع از
منطقه را در سال ۲۰۱۰ ویران نمود و یکی از مهمترین رودخانه های آمازون به کمترین
میزان آب خود در ۴۰ سال اخیر رسید. دانشمندان دانشگاه لیدز و شفیلد در بریتانیا و
انستیتوی تحقیقات زیست محیطی آمازون در برزیل (آی پی اِی ام)، می گویند، خشکسالی سال ۲۰۱۰ در کوتاه مدت، آمازون را به یک
تولید کننده دی اکسید کربن در مقایسه با نقش معمول آن بعنوان جذب کننده اصلی کربن
روی سیاره تبدیل خواهد نمود. محققان تخمین می زنند که در سال های آینده که میلیون ها درخت در حوزه
آمازون از بین خواهند رفت، پنج میلیارد تن دی اکسید کربن در اتمسفر آزاد خواهد شد
و ۳ میلیارد تن از دی اکسید کربن از هوا جذب نمی شود چون رشد تقلیل یافته درختان
گیاهان منطقه را کاهش خواهد داد.
برای درک این موضوع که بطور معمول
آمازون ۸ میلیارد تن دی اکسید کربن را جذب می کند، این مطلب را در
نظر داشته باشید که آمریکا در سال ۲۰۰۹، پنج
و چهار دهم میلیارد تن دی اکسید کربن را تنها از سوخت های فسیلی ایجاد کرد.
تغییر الگوی رطوبت آمازون و تاثیر آن بر گرمایش جهانی
اکثر پیش بینی های گرمایش جهانی آشکارا، دماهای بالاتر را در آمازون نشان می دهند و برخی از پیش بینی ها روندی به سمت آب و هوای خشک تر، با بارانی کم تر در آمازون را نشان می دهند. تغییرات آب و هوایی یا تغییرات در الگوهای چرخه رطوبت آمازون، بر روی جنوب برزیل تاثیر می گذارد. اکثر خشکسالی هایی که در سال گذشته در قسمت جنوبی برزیل ثبت کرده ایم با فقدان رطوبتی که از آمازون می آید همراه شده است.
کربن سیاه یا دوده، عامل قوی گازهای گلخانه ای است که به ذوب شدن لایه های یخ و یخچال های طبیعی
شتاب می دهد و ناشی از سوخت ناقص سوخت های فسیلی و پاکسازی جنگل ها در اثر آتش
سوزی است. برآورد شده است که عامل گرمایش جهانی ِ دوده یا کربن سیاه نسبت به دی اکسید کربن طی یک دوره
۲۰ ساله، بیش از ۴۷۰۰ برابر، اثر
گرمایی دارد.
کلمبیا بخاطر جنگل هایش که حدود 60 درصد از کشور را پوشانده
است، معروف است. 40 درصد از این پوشش جنگلی، جنگل بارانی آمازون است. این نواحی
سبز باشکوه، مقادیر انبوهی از اکسیژن تازه را آزاد می کنند و مانند ریه های زمین
عمل می کنند. آن جنگل ها همچنین خانه ای برای تنوع زیستی بسیار غنی است که 10 درصد
از کل گونه های دنیا در کلمبیا یافت شده است.
اما،
از اوایل دهۀ 1980، جنگل زدایی جنگل بارانی آمازون به یک مساله جدی در آمریکای
جنوبی تبدیل شده زیرا هر ساله ده
ها میلیون هکتار از آن عمدتا برای ایجاد زمین چرای دام یا مزرعه برای تولید غذای
دام از بین می رود. چنین جنگل زدایی ای سبب از بین رفتن بخش عظیمی از زیستگاه حیات وحش،
گسترش فرسایش خاک
و تغییر الگوهای آب و هوایی
زمین شده است. بعلاوه، سوزاندن
جنگل بارانی منبع اصلیِ انتشار گازهای گلخانه ای و در نتیجه گسترش دوده برای یخچال
های طبیعی در قطب جنوب است که بطور عظیمی سرعتِ آب شدن شان را شدت
می بخشد. متاسفانه، این فعالیت های انسانی بشدت مخرب، تغییر آب و هوای جهانی را
تسریع بخشیده است.
ما
شاهد سوختن زیست توده ها در آمازون
هستیم. در واقع این اتفاق در ساوانای برزیل و در مرز بین ساوانا و جنگل آمازون در
حال رخ دادن است و آن واقعاً به گسترش
محصولات درآمد زا و مزارع پرورش گاو مربوط است.
کربن سیاه چگونه می تواند به قطب جنوب منتقل شود؟ مسیر طولانی ای به نظر می آید.
اما اکنون می دانیم که فعالیت گردبادها می تواند این مواد را ظرف مدت کوتاهی طی حدود یک هفته از نواحی اصلی احتراق زیست توده ها به جنوب و سپس اغلب به شمالی ترین نقطه قطب جنوب منتقل کند، یعنی به شبه جزیره ی قطب جنوب.
غرب قطب جنوب، سریع ترین مکان روی زمین است که درحال گرمایش می باشد. ذوب شدن در آنجا در حد هشدار دهنده ای در حال وقوع است و محققین چیزهای زیادی را کشف می کنند که آنها را شگفت زده میکند مبنی بر اینکه کربن سیاه، در مقادیر وسیع در آنجا نیز وجود دارد.
یک تحقیق که در سال ۲۰۰۹ توسط دانشگاه تورنتو، در کانادا و انستیتوی کانادائی تحقیقات پیشرفته انجام شد پیش بینی میکند که اگر صفحات یخی غرب قطب جنوب از بین بروند، سطح آب اقیانوس ها ۶ تا ۷ متر بالا می آید. چنین واقعه ویرانگری به معنی زیر آب رفتن بسیاری از شهرهای ساحلی در آمریکا است.
دامداری
ها، مسبب ایجاد گرمایش جهانی
در سال ۲۰۰۵، برزیل تقریباً ۲۰۷ میلیون راس گاو داشت که بعد از جمعیت گاوهای هند بالاترین رقم تعداد گاوها را دارد. گرین پیس (صلح سبز) برزیل در سال ۲۰۰۹ برآورد کرد که صنایع دامپروری مسئول %۸۰ از جنگل زدائی ها در منطقه آمازون هستند. بخش دامپروری تا کنون هنوز هم بزرگترین مصرف کنندۀ زمین است.
تولید فرآورده های دامی مسئول استفاده از ۷۰ درصد از تمام زمین های کشاورزی و ۳۰ درصد از خشکی دنیا است و ۷۰ درصد از زمین های جنگلی سابق در آمازون، اکنون بخاطر چراگاه گاوها اشغال شده و محصولات برای تغذیۀ حیوانات بخش بزرگی از قسمت باقی مانده را اشغال کرده است.
دوره
ای در دهۀ ۱۹۸۰وجود داشت که در آن زمان برزیل بدهی خارجی بزرگی داشت، چیزی مانند
۱۲۰ میلیارد دلار در آن زمان بدهکار بود و یکی از روشهایی که آنها تصمیم گرفتند تا
آن را بپردازند و بدهی را به صفر برسانند، از طریق تبدیل ناحیۀ بزرگی از زمین جنگل به چراگاه بود.
این زمانی است که کل مشکل آغاز گردید، اما هنوز هم ادامه دارد. گزارش مهم "سایه بلند احشام" در سال
۲۰۰۶ که توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد منتشر شد نشان می دهد که پرورش دام منبع شماره یک متان ایجاد شده توسط
فعالیت انسان در جهان است که مسئول %۳۷ از گازهای گلخانه ای است.
برزیل یک تولید کننده بسیار کوچکی از گازهای گلخانه ای است. بنابراین برزیل فقط یک
درصد از آلاینده های جهان را دارد. اگر آمازون را به حساب نیاوریم برزیل در لیست
سقوط می کند و چهارمین تولید کننده جهان می شود.
آلاینده های ایجاد شده از طریق جنگل
زدایی، سه برابر بیشتر از باقی همه آلاینده ها برزیل است. این
وضعیت در واقع بزرگترین مشکل زیست محیطی است که برزیل با آن روبرو است و باید به
آن پرداخته شود، نه تنها بخاطر مشکلات زیست محیطی بلکه بخاطر ۲۰ میلیون برزیلی که
در آمازون زندگی می کنند و اگر اقداماتی صورت نگیرد، آنها قادر نخواهند بود در این
ناحیه بمانند.
اهمیت نجات ریه های زمین
نجات جنگل های استوایی جهان، ریه های زمین، یکی از مهمترین اولویت ها است. زیرا هنگامی که جنگل های بارانی استوایی نابود شوند، عوارض جانبی وحشتناکی پدید می آیند.
موضوع، تنها تغییرات دائمی دمای جهان، بارندگی و الگوهای آب و هوایی نیست که جنگل ها آن را تنظیم می کنند. موضوع تنها میلیون ها نفری نیستند که ممکن است معیشت خود را که متکی به این جنگل ها است از دست بدهند.
خود جنگل های استوایی معمولاً محافظین ما هستند، اما با گرم تر شدن آب و هوا، آنها به جای جذب دی اکسید کربن برای حفاظت از آب و هوای سیاره، دی اکسید کربن به هوا منتشر می کنند. اگر آب و هوا گرم تر شود، جنگل های استوایی به ما کمک نخواهد کرد بلکه به جای آن، مشکل گرمایش جهانی را وخیم تر خواهند کرد.
صنعت دام را متوقف کنید- این موثر ترین راه برای توقف گرمایش جهانی و احیای سیاره ی ما خواهد بود. این کار جنگل های گرانبهای ما را نجات خواهد داد.
چطور باید به صنایع دامداری پایان دهیم؟
جواب روشن به این سوال رژیم وگان ارگانیک است. اگر مردم دنیا شیوه زندگی بدون محصولات حیوانی را انتخاب کنند،فعالیت های مخرب این صنعت سریعاً پایان می یابد و درختان و حیوانات حفظ خواهند شد.
چنین تغییر شریفی توسط بشریت اثرات مفید و خنک کننده ای را با کاهش چشمگیر تولید متان و دیگر گازهای گلخانه ای خطرناک ایجاد خواهد نمود و متعاقب آن سیاره مان حفظ می گردد.
بسکتبال با ویلچر فرمی از بسکتبال برای معلولان میباشد. تاریخچه این ورزش به بین دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ بر میگردد که پس از جنگ جهانی دوم معلولان آمریکایی این بازی را انجام میدادند، پس از آن به مرور زمان این ورزش در سراسر جهان شناخته شد. و از سال ۱۹۷۳ جام جهانی بسکتبال با ویلچر برگزار شد. تا کنون ۷ بار ایالات متحده آمریکا، ۲ بار کانادا و یک بار هم کشورهای بریتانیا، اسرائیل، فرانسه و کانادا موفق به قهرمانی شدهاند.اکثر قوانین بسکتبال با ویلچر با بسکتبال معمولی یکسان است. شرکت کنندگان در این بازی بر روی ویلچرهایی می نشینند که به طور اختصاصی ، برای این ورزش طراحی و ساخته شده اند.
برای ارزیابی توانایی های عملکردی بازیکنان تمام تیم هایی که بالاتر از سطح تفریحی با هم رقابت می کنند از یک سیستم طبقه بندی استفاده می کنند که بر اساس آن مقیاس از 1 تا 4 یا 5 نمره دهی می شوند.
درجاهایی که تیم ها تحت یک نظام جامع گروه بندی می شوند، بطوری که ورزشکارانی که توانائی بدنی خوبی دارند به عنوان کلاس 5 گروه بندی می شوند ، و افراد مبتلا به بالاترین درجه ناتوانی (مانند پاراپلژی های کامل در زیر قفسه سینه ) در کلاس 1 قرار می گیرد . کلاس بندی برای بسکتبال با ویلچر بر طبق قوانین و مقررات بین المللی انجام می شود و بر این اساس ، گروهها در یکسری از نکات قابل اجرا در زمین بازی محدودیتهایی خواهند داشت. درهر حال هم اکنون ، تنها ورزشکارانی مجاز به رقابت در سطوح بین المللی هستند ، که دارای معلولیت باشند .
در بسکتبال با ویلچر ، بیشتر قوانین کلی بازی و امتیازدهی به همان شکل بسکتبال افراد سالم است ، حلقه در ارتفاع 10 فوتی ( حدود 5/2 متری ) قرار دارد و زمین بسکتبال نیز استاندارد است .
اما استثناتی در قوانین لحاظ شده که با توجه به استفاده ی ورزشکاران از ویلچر در نظر گرفته شده اند . به عنوان مثال ،" travelling " در بسکتبال با ویلچر زمانی اتفاق می افتد که ورزشکار پس از دریافت توپ و یا دریبل زدن ، بیش از دو بار به چرخ های ویلچر خود دست بزند . بنابراین فرد قبل از اینکه دوباره به چرخ های ویلچر خود دست بزند ، باید حرکت کرده ، توپ را به زمین زده و آن را شوت کند .
بازیافت به آمادهسازی مواد برای بهره بری دوباره گفته میشود. موادی که معمولاً بازیافت پذیر میباشند عبارتند از آهن آلات، قراضه آهن، پلاستیک، شیشه، کاغذ، مقوا، برخی مواد شیمیایی و آشغال که به کود کمپوست تبدیل میشود.
بازیافت از هدر رفتن منابع سودمند و سرمایههای ملی جلوگیری میکند و مصرف مواد خام و مصرف انرژی را کاهش میدهد. با این کار، تولید گازهای گلخانهای نیز کاهش مییابد. بازیافت مهمترین مفهوم و ساختار در مدیریت پسماند است.
سرچشمه مواد بازیافتی یا به عبارتی بازیافتنیها، بیشتر، خانهها و صنایع هستند. برای آسانتر کردن کار بازیافت معمولاً دو نوع جداسازی مواد صورت میگیرد که «تفکیک در مبدأ» و «تفکیک در مقصد» نام دارند. تفکیک در مبدأ در سطح شهر و خیابانها و فروشگاهها از طریق سبدها و سطلهای جداسازی مواد انجام میشود ولی برای تفکیک در مقصد مکان ویژهای به نام مرکز بازیافت مواد در نظر گرفته شدهاست.در مرکز بازیافت، مواد بازیافتی و غیرقابل بازیابی دستهبندی میشوند. بسیاری از فروشگاهها و کارخانههای بزرگ مواد زاید مانند قوطیهای کنسرو، بطریهای شیشهای و روزنامههای باطله را به منظور بازیافت از مشتری بازخرید میکنند.
در تعریفی دیگر میتوان گفت بازیافت عبارت است از فرایند پردازش مواد مصرف شده به محصولات و مواد تازه به منظوره جلوگیری از به هدر رفتن مواد سودمند بالقوه (ذخیرهای)، کاهش مصرف مواد خام، کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی هوا حاصل از سوختن مواد و آلودگی آبها حاصل از تدفین زبالهها در خاک به وسیلهٔ کاهش مقدار معمول زبالهها و کم کردن نشر گازهای گلخانهای در مقایسه با تولید خالص. بازیافت یک مولفهی کلیدی در مدیریت مدرن کاهش مواد زائد که شامل سلسله مراتب کم کردن، دوباره مصرف کردن و بازیافت است. مواد قابل بازیافت چیزهای زیادی را شامل میشوند از جمله بسیاری از انواع شیشهها، کاغذها، فلزات، پلاستیک، منسوجات، آلمینیومهای الکترونیکی مصرف شده در رایانهها و گوشیهای تلفن همراه. اما استفاده مجدد از زبالههای زیستی همچون پسمانده مواد خوراکی به عنوان کود جزو بازیافت محسوب نمیشوند. موادی که قرار است بازیافت شوند یا به مرکز جمعآوری این مواد آورده میشوند از کنار خیابان جمعآوری میشوند و ابتدا دستهبندی شده سپس پاک میشوند و دوباره پردازشهایی روی آنها انجام میشود تا به مواد تازه برای ساخت تبدیل شوند اگر چه گاهی اوقات بازیافت در مقایسه با تولید از مواد خام بسیار گرانتر و مشکلتر است، اما به خاطر استفاده مجدد از همان مواد به صرفهاست زیرا که آن مواد در حالت کلی دارای ارزش ذاتی میباشند و بعضی از مواد نیز دارای طبیعت خطرناکی هستند مانند جیوه. به همین خاطر استفاده مجدد از آنها بهتر است. محققان ادعا میکنند که بازیافت بیشتر از آنکه منابع را حفظ کند آنها را از بین میبرد. مخصوصاً در مواردی که دولت تعهد اجرایش را دارد. باید به این نکته نیز توجه کرد که آنها همچنین معتقدند که اگر هزینههای عملیاتی کمتر از سایر موارد برای از بین بردن مواد زائد (مثل دفن کردن زبالهها در خاکچال) باشد، این کار مقرون به صرفهاست. اما ممکن است هنوز آن ارزش خاص را نداشته باشد. در آمریکا سود سالیانه تسهیلات بازیافت ۲٫۹۸۱ میلیون دلار تخمین زده شدهاست در ۵ سال اخیر (۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸)این مقدار با رشد ۷٪ خود از رقم فعلی فراتر رفتهاست. زیرا در سالهای اخیر حجم زبالههایی که از مواد قابل بازیافت هستند افزایش یافتهاست.
ابتکارات جدید میتواند صنعت را تغییر دهد. برای مثال در کالیفرنیا و نیویورک با رشد ۷۵٪ تولید زبالههای قابل بازیافت نسبت به رقم ۵۰ ٪ قبلیه خود سودهای خالص بسیاری برای شرکتهای جمعآوری کنندهی این مواد به ارمغان میآورد.
تبدیل زباله به سوخت
تبدیل زباله به سوخت به عملی گفته میشود که زبالههای بیارزش طی مراحلی به مادههایی تبدیل میشود که به عنوان سوخت به کار میروند. این عمل بازیافت فواید و ضررهایی دارد: فایده آن این است که از سوختن انرژیهای فسیلی جلو گیری میکند. ضرر آن هم این است که با سوختنش به عنوان سوخت هوا را آلوده میکند.
تاریخچه
از سال ۱۲۹۰ خورشیدی این عمل به صورت ناقص در دهلی هند توسطه برخی از مردم انجام میشد. آنها با جمعآوری فضولات حیوانی در ظروف بستهای به مدت ۹ماه گاز جمعآوری شده در آن را میسوزاندند.
در ایران
حمام شیخ بهایی در ایران چهارصد سال پیش بر مبنای این عمل آب گرم به وجود میآورد. معروف است که آب آنجا توسط یک شمع گرم میمانده دلیل آن این بود در زیر مخزن آب آن کنار شمع فاضلاب انسانی عبور میکرده که با شعلهور شدن گازهای ناشی از آن فاضلاب آب آن حمام گرم میشدهاست .
اتحادیه صنایع بازیافت ایران
کره زمین محل انباشت پسماند هاست. اگر پسماندها بازیافت شود قابل استفاده مجدد است، اگر دست نخورده و مدفون بماند آلوده کنندهی محیط زیست خواهد بود. این موضوع، بفکر میلیونها نفر را در سراسر دنیا به خود مشغول نموده تا اگر کمکی به پاکیزگی محیط زیست نمیکنند، از طریق همکاری با صنایع بازیافت، زائدات را به مواد اولیه، انرژی و... تبدیل کنند.
پنجم خردادماه سال ۱۳۸۶عدهای از صاحبان ودست اندرکاران صنایع بازیافت امید داشتند مجموعهای به وجود آید تا ضمن حمایت از این صنف وبهبود آن، کمکی در حفظ محیط زیست کشورمان ایران بنماید. البته این مهم به لظف خداوند محقق گردید و تأسیس اتحادیه صنایع بازیافت ایرانه برگ زرین دیگری بر افتخارات حفاظت از محیط زیست در ایران، افزوده شد.
به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر که هر که در صف باغ است صاحب هنریست
بنفشه مژدهٔ نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست
بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است بهر رخی که درین منظر است زیب و فریست
جواب داد که من نیز صاحب هنرم درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست
میان آتشم و هیچگه نمیسوزم هماره بر سرم از جور آسمان شرریست
علامت خطر است این قبای خون آلود هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست
بریخت خون من و نوبت تو نیز رسد بدست رهزن گیتی هماره نیشتریست
خوش است اگر گل امروز خوش بود فردا ولی میان ز شب تا سحر گهان اگریست
از آن، زمانه بما ایستادگی آموخت که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست
یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه ز خوب و ز شب چه منظور، هر که را نظریست
نه هر نسیم که اینجاست بر تو میگذرد صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست
میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند که گل بطرف چمن هر چه هست عشوهگریست
تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست
ز آب چشمه و باران نمیشود خاموش که آتشی که در اینجاست آتش جگریست
هنر نمای نبودم بدین هنرمندی سخن حدیث دگر، کار قصه دگریست
گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت بدان دلیل که مهمان شامی و سحریست
تو روی سخت قضا و قدر ندیدستی هنوز آنچه تو را مینماید آستریست
از آن، دراز نکردم سخن درین معنی که کار زندگی لاله کار مختصریست
خوش آنکه نام نکوئی بیادگار گذاشت که عمر بی ثمر نیک، عمر بی ثمریست
کسیکه در طلب نام نیک رنج کشید اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست
پروین اعتصامی
علل گرایش به مواد مخدر در بین نوجوانان وجوانان وراههای پیشگیری
نتایج اغلب پژوهشها در سطح کشورهای مختلف حاکی از آن است که میزان مصرف مواد در جوامع مختلف به ویژه در میان نوجوانان و جوانان در حال افزایش است. سوءمصرف مواد در میان جوانان مشکلاتی نظیر خطر آسیب و مرگ از طریق خشونت بین فردی، تصادفات جادهای، رفتارهای پرخطر جنسی، ابتلا به بیماریهایی چون ایدز و مشکلات تحصیلی را افزایش میدهد.
مسأله مصرف و سوءمصرف مواد در میان نوجوانان و جوانان به دلیل حساسیت این دوره از زندگی و نقش آن در زندگی آینده افراد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مسأله وقتی مهمتر میشود که شیوع مصرف مواد در میان جوانان دانشجو مطرح میشود. بنابراین توجه به این موضوع در بین دانشجویان از موضوعات اساسی نظامهای آموزشی بوده و میتواند گام مؤثری در شناسایی عوامل مرتبط با سوءمصرف مواد و ارائه راهکارهای مؤثر در جهت پیشگیری و درمان اختلالات سوءمصرف مواد و اعتیاد باشد.
با توجه به هزینههای بسیار بالای مبارزه با موادمخدر، درمان و نگهداری معتادان و همچنین معایب مربوط به روشهای درمان و سمزدایی، به نظر میرسد پیشگیری از سوءمصرف مواد بسیار مقرون به صرفه و کاراتر باشد. از اینرو یکی از زمینههای مهم پژوهش در زمینه سوءمصرف مواد، شناسایی عوامل خطر و محافظتکننده گرایش به مصرف مواد است.
از نظر بوتوین (2000) احتمال مصرف و گرایش به مواد در افرادی که نگرش مثبت یا خنثی نسبت به مواد دارند به مراتب بیشتر است. شروع مصرف هر نوع مادهای متعاقب نظر و باور مثبت در رابطه با مصرف آن روی میدهد. در واقع نگرشها و باورهای مثبت نسبت به مواد، تسهیلکننده شروع مصرف هستند. تیلدسلی (2000) در مطالعهای نشان داد که نگرش مثبت و استفاده همسالان از مواد غیرمجاز در تقویت گرایش دانشآموزان مدرسه به سمت مواد تأثیر داشته است.
هانسن (1992) نیز با بررسی متغیرهای واسطهای 45 مطالعه که در بین سالهای 1980 و 1990 صورت گرفت و از نظر محتوا، روش و اثربخشی ارزیابی شده بودند دوازده عامل را به عنوان متغیرهای واسطهای در مصرف مواد مخدر پیشنهاد کرده است. این عوامل عبارتند از: 1- دسترسی به مواد مخدر؛ 2- عدم تناسب مصرف مواد با ارزشها و سبک زندگی؛ 3- باورهای (درست یا نادرست) درباره پیامدهای مصرف مواد؛ 4- مقید بودن به عدم مصرف مواد؛ 5- کنترل استرس؛ 6- سطح عزت نفس؛ 7- مهارتهای مقابلهای در مقابل فشار اجتماعی؛ 8- فعالیتهای جایگزین؛ 9- مهارتهای هدفگزینی؛ 10- مهارتهای تصمیمگیری؛ 11- مهارتهای کمک به دیگران؛ 12- مهارتهای اجتماعی (ابراز وجود ارتباط و حل مسائل بین فردی).
از میان عوامل فردی میتوان به سن و جنس اشاره نمود؛ نوجوانی و جوانانی را میتوان یکی از عوامل خطرزای مصرف و سوءمصرف مواد قلمداد نمود. آمارها نشان میدهد سن شروع اعتیاد بین 16 تا 20 سالگی و دامنه سنی در معرض خطر را جوانان بین 18 تا 31 سال تشکیل میدهند. در بعضی پژوهشها ارتباط قوی بین سن نوجوانان و سوءمصرف مواد وجود دارد. اغلب پژوهشها نشان دادهاند که پسرها به احتمال بیشتری مواد را به صورت مکرر مصرف میکنند تا دخترها. محمدی در پژوهش خود (1384) نشان داد که دختران بیشتر از پسران مصرف مواد را عملی نادرست تلقی میکنند.
در سطح فردی صفات شخصیت، ویژگیهای روانی و آمادگیهای زیستی که فراتر از کنترل نوجوانان هستند، ممکن است میل به مصرف مواد را برانگیزد و آنها را در برابر آثار فیزیولوژیک مواد مستعد سازد. از دیگر عوامل فردی میتوان به عواملی چون عزت نفس پایین، اضطراب و تنش، تکانشگری، خلق افسرده، مهارتهای سازشی ضعیف، مهارتهای اجتماعی ناکارآمد و مهارتهای تحصیلی ضعیف اشاره نمود.
اعتیاد با چگونگی ادراک فرد از خود نیز رابطه دارد. معلوم شده است که افراد مبتلا، اعتماد به نفس پایینتری دارند، در رفتارهای خود، تکانشی عمل میکنند و به هنگام روبرو شدن با مشکلات، به جای برخورد مسئلهمدار و ریشهای، از آنها اجتناب میکنند، چرا که تواناییهای خود را دست کم میگیرند و خود را از پیش شکست خورده میدانند. میتوان گفت که این افراد، خودکارآمدی پایینی دارند.
خودکارآمدی به عنوان سازهای شخصیتی، قضاوتی است از جانب فرد درباره توانایی خود در بروز رفتارهای مشخصی که به اهداف معینی منجر شده یا آنکه به وی در مقابله با موقعیتهای استرسزا کمککننده باشد. به عبارت دیگر، خودکارآمدی باز نماینده حس خوشبینی نسبت به تواناییهای شخصی است، و سازهای جهان شمول است که به نظر میرسد در انگیزش انسان نقش داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند که خودکارآمدی بالا با کیفیت زندگی بهتر، اعتماد به نفس بالاتر، اعتیاد کمتر و نتایج درمانی بهتر رابطه دارد.
نگرش منفی و تعهد اندک نسبت به مدرسه و دانشگاه عامل خطری است که اغلب با شکست تحصیلی همراه میشود، زیرا فرد نمیتواند نقش یک دانشآموز یا دانشجو را نقشی کارآمد و پایدار ببیند. بر همین اساس غیبت، سابقه ترک تحصیل یا قصد ترک تحصیل، مصرف مواد را پیشبینی میکند (سهرابی و همکاران، 1387). در نقطه مقابل، برقراری پیوند و احساس تعلق به مدرسه، نوجوان را در برابر مصرف موادمخدر و سایر مشکلات رفتاری محافظت میکند. براساس یافتههای پژوهش محمدخانی (1385) عامل پیوند با مدرسه قویترین عامل اجتماعی است که به صورت مستقیم بر مصرف مواد اثر میگذارد. بنابراین با قویتر شدن احساس تعلق دانشآموزان نسبت به مدرسه، میزان مصرف مواد کاهش مییابد.
از دیگر عوامل گرایش به مصرف مواد، عدم آشنایی جوانان با مهارتهای زندگی است. بوتوین و همکاران (2001، 2004) از مهارتهای تصمیمگیری، مقابله با اضطراب، مهارتهای ارتباطی و جرأتآموزی یاد میکنند. نوجوانانی که قابلیتهای اجتماعی ضعیفی دارند، ممکن است به دلیل سودمندیهای اجتماعی به مصرف سیگار و الکل رو آورند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افراد با شایستگی و مهارت اجتماعی پایین، بدترین پیش آگهی و بالاترین نرخ مصرف مواد را نشان میدهند. محیط دانشگاه با استرسهای درسی و عدم مهارت برای سازگاری با همسالان در خوابگاهها به همراه احساس رهایی از کنترل و نظارت والدین میتواند یکی از عوامل خطرآفرین برای گرایش به مصرف موادمخدر باشند.
خانواده یکی از بنیادیترین عوامل مؤثر در مصرف یا عدم مصرف مواد فرزندان به شمار میرود؛ سابقه مصرف مواد یکی از عوامل خطر مهم است، در رابطه با مصرف مواد توسط اعضای خانواده، وست و پرینز (1987، نقل از میلر، لستنیگ و اسمیت، 2001)، بیان کردهاند که در مقایسه با کودکان والدین غیرالکلی، کودکان والدین الکلی چهار برابر بیشتر در معرض خطر الکلی شدن قرار دارند. کودکان دارای والدین مصرفکننده الکل نسبت به سایر کودکان به صورت معناداری در عوامل روانی اجتماعی، توانمندیهای خانوادگی/ شخصی و پیوند با مدرسه، پایینتر و از نظر عوامل خطرزا در حوزههای خلق و خو، احساسات و افکار و رفتار، بالاتر بودند. از سوی دیگر نگرش مثبت والدین به مصرف مواد، احتمال اینکه نوجوانان به سوءمصرف مواد روی بیاورند را بیشتر میکند و اعتقاد به ضدارزش بودن مصرف مواد در خانواده از احتمال گرایش فرزندان به مصرف مواد میکاهد.
عقاید مذهبی معمولاً عامل بازدارنده سوءمصرف موادمخدر محسوب میشوند. مذهبی بودن علاوه بر اینکه نوجوان را در برابر مشکلات مصرف مواد حفاظت میکند، کودکان معتادان به تریاک را نیز که به شدت در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند حفاظت میکند (کوئینگ، 1998). افرادی که از دینداری بالایی برخوردارند سازگاری بهتری با موقعیتهای استرسزا دارند، میزان پایینتری از هیجانات منفی و افسردگی را تجربه میکنند، اضطراب کمتری دارند، از مصرف مواد روانگردان و الکل پرهیز میکنند و از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند. آنها به دلیل اتخاذ شیوههای سالم در زندگی امید به زندگی بهتری نیز نسبت به افراد عادی دارند.
با توجه به آنچه که ذکر شد، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که از میان عوامل مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی، کدام یک از عوامل نقش بیشتری در پیشبینی گرایش یا عدم گرایش به مواد دارند؟ برای بررسی این مساله براساس ادبیات موجود، عواملی چون دسترسی به مواد، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، عزت نفس، خودکارآمدی، مهارتهای زندگی، پرخاشگری، نگرش والدین نسبت به مواد و رابطه خانوادگی مدنظر قرار گرفت.
روش پژوهش
این پژوهش از حیث هدف یک پژوهش بنیادی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است.
جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد بندرعباس در سال تحصیلی 89-1388 است. از میان افراد جامعه فوق با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و براساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر انتخاب شدند. از مجموع پرسشنامههای تکمیلی 40 پرسشنامه به دلیل نقص اطلاعات کنار گذاشته شده و 310 پرسشنامه (150 نفر مرد و 160 نفر زن) مورد تحلیل قرار گرفت. 4/57 درصد از افراد مجرد و 6/42 درصد متأهل بودند. حدود 57 درصد از گروه نمونه در دامنه سنی 18 تا 25 سال و 40 درصد نیز در دامنه سنی 25 تا 35 سال قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و محافظتکننده گرایش به مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه آزاد بندرعباس انجام گرفت. نخستین عواملی که مورد بحث قرار میگیرند، سه عامل جمعیتشناختی مطرح در این حوزه یعنی جنسیت، سن و وضعیت تأهل هستند.
در مورد جنسیت یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین گرایش به مصرف مواد در بین دانشجویان دختر و پسر به طور معناداری متفاوت است و این میانگین در دانشجویان پسر بیشتر از دختران است. این یافته با یافتههای پژوهشهای محمدی (1384)، ملچیور، چستانگ و گولدبرگ (2007) همسو شده است. همانگونه که در مقدمه نیز اشاره شد، در تبیین این موضوع محمدی (1384) نشان داد که دختران بیشتر از پسران مصرف مواد را عملی نادرست تلقی میکنند. البته برخی از پژوهشهای اخیر نشان داده است که میزان مصرف مواد در میان زنان نیز افزایش قابل توجهی داشته و در برخی پژوهشها با میزان مصرف مواد در مردان تفاوت معنیداری ندارد (وارنر- اسمیت و همکاران، 2001).
در مورد تأثیر طبقه سنی بر گرایش به مصرف مواد، نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین طبقات مختلف سنی از نظر گرایش به مصرف مواد وجود ندارد. این یافته با یافتههای اغلب پژوهشهای پیشین ناهمسو است. چرا که بر اساس یافتههای پیشین میزان شیوع مصرف مواد در طبقات سنی جوان تر بیشتر است (زرانی، 1385؛ سهرابی و همکاران، 1387)، که این موضوع حاکی از میل به مصرف بیشتر در این سنین است. در این خصوص میتوان یک تبیین احتمالی ارایه نمود و آن اینکه، ممکن است متأهل بودن به عنوان یک عامل محافظتکننده در این بین دخیل باشد، چرا که تعداد قابل توجهی از دانشجویان گروه نمونه (حدود 43 درصد) متأهل بودند و تحلیلها نشان داد که میزان گزایش به مصرف مواد در میان متأهلها به شکل معناداری پایینتر از مجردها است. در ادبیات مربوط به آسیبشناسی روانی از تأهل به عنوان یکی از عوامل پیشگیریکننده یاد میشود (سلیگمن و روزنهان، 1995). همسو با این موضوع نتیجه این پژوهش نشان داد که میانگین نمره گرایش به مصرف مواد مجردها به شکل معنیداری بالاتر از متأهلها است.
براساس یافتههای پژوهش، نگرش مذهبی یکی از همبستههای منفی معنیدار با گرایش به مصرف مواد است. نگرش مذهبی و عامل دینداری امروزه در اغلب پژوهشهای حوزه سلامت روان مشاهده میشود. محققان سلامت روانی و جسمی، یافتههای رو به رشدی پیدا کردهاند که حاکی از این است که زندگی معنوی انسان با بهزیستی جسمی و روانی وی رابطه دارد (اوکنار، کوب و اوکنار، 2003). افرادی که از دینداری بالایی برخوردارند سازگاری بهتری با موقعیتهای استرسزا دارند، میزان پایینتری از هیجانات منفی و افسردگی را تجربه میکنند، اضطراب کمتری دارند، از مصرف مواد روانگردان و الکل پرهیز میکنند و از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند. آنها به دلیل اتخاذ شیوههای سالم در زندگی امید به زندگی بالاتری نیز نسبت به افراد عادی دارند (کوئنیگ و کوهن، 2002).
از دیگر همبستههای منفی گرایش به مصرف مواد، عزت نفس و خودکارآمدی است. این یافته با یافتههای وارن، استین و گرلا (2007) و پتریاتیس و همکاران (1995) همسو شده است. این یافته بر اساس نظریه تحقیر خود، قابل تبیین است. این نظریه، عامل اصلی در سوءمصرف مواد را به عزت نفس عمومی فرد مربوط می داند. قرار داشتن مکرر در معرض ارزیابیهای منفی و انتقادات دیگران باعث افت عزت نفس، تحقیر خود و احساس عدم کفایت در برخی صفات مورد پذیرش میشود. این امر میتواند زمینهساز ارتباط نوجوان با آن دسته از همسالان منحرفی شود که احساس ارزش خود را در وی تقویت میکنند (کاپلان، مارتین، رابینز، 1984).
براساس پژوهش ها، عامل پیوند با مدرسه قوی ترین عامل اجتماعی است که به صورت مستقیم بر مصرف مواد اثر میگذارد. بنابراین با قویتر شدن احساس تعلق دانشآموزان نسبت به مدرسه، میزان مصرف مواد کاهش مییابد. بر اساس نظریههای تعلق اجتماعی و الگوی بومشناسی اجتماعی روی آوردن به همسالان مصرفکننده مواد در نوجوانانی که نسبت به مدرسه احساس تعلق ندارند و آن را محیطی منفی میبینند، بیشتر است (طارمیان، 1378، کامپفر و ترنر، 1991). از سوی دیگر نگرش منفی به محیط تحصیلی موجب افت تحصیلی شده و بر اساس مطالعات طولی سوءمصرف مواد در میان نوجوانانی که وضعیت تحصیلی ضعیفی دارند، شایعتر است (پترتیس، فلی و میلر، 1995).
نگرش مثبت والدین به مواد نیز از عواملی است که همبستگی مثبت معناداری با گرایش به مصرف مواد دارد. این یافته مؤید یافته سهرابی و همکاران (1387) است مبنی بر اینکه نگرش مثبت والدین به مصرف مواد، احتمال اینکه نوجوانان به سوءمصرف مواد روی بیاورند را بیشتر میکند و اعتقاد به ضدارزش بودن مصرف مواد در خانواده از احتمال گرایش فرزندان به مصرف مواد میکاهد. یافته فوق با بخشی از نظریه عمل متکی بر استدلال (آجزن و فیش بین، 1980؛ آجزن، 1985) قابل تبیین است. این نظریه به ارتباط میان اطلاعات و نگرشها و نگرشها و رفتار تأکید میکند و بر دو فرض مهم مبتنی است. فرض اول آنکه رفتارهای انسان تحت کنترل اراده اوست و توسط مقاصد و کلام فرد پیشبینی میشود. و فرض دوم آنکه انسانها معقول عمل کرده و قبل از اقدام به عمل، نتایج عمل خود را در نظر میگیرند. براساس این نظریه تصمیمگیری نوجوان تحت تأثیر دو متغیر شناختی است؛ اول تصمیم نوجوان برای مصرف که متأثر از نگرش وی در مورد مصرف مواد است. آجزن و فیش بین، با تکیه بر رویکرد «انتظار- ارزش» معتقدند که نگرشهای مربوط به مواد مخدر، هم تابع آثار و عوارض شخصی است که نوجوان از مصرف آزمایشی ماده انتظار دارد و هم تابع ارزشهای عاطفیای است که نوجوان برای پیامدهای رفتار خود قائل میشود. اگر منفعتی که نوجوان از مصرف مواد انتظار دارد بیش از انرژی و هزینهای باشد که صرف آن میکند، نگرش مثبتی به مصرف مواد پیدا میکند.
متغیر دوم مؤید این مطلب است که اگر دوستان نزدیک و اعضای خانواده نوجوان مصرف آزمایشی مواد را تأیید کنند، تمایل نوجوان به مصرف ماده بیشتر میشود. این تمایل با مصرف آزمایشی ماده در همسالان و بزرگسالان، بیشتر میشود. نظریه یادگیری اجتماعی نیز با تأکید بر نقش الگوگیری کودکان از والدین در رفتار آنها، میتواند در تبیین تأثیر نگرش مثبت والدین به مواد بر گرایش کودکان به مصرف مواد، راهگشا باشد.
بالاترین میزان همبستگی بین گرایش به مصرف مواد و عوامل خطر و محافظتکننده، مربوط به ارتباط گرایش به مواد با مهارتهای اجتماعی است. این یافته با یافتههای بوتوین و همکاران (2001؛ 2004) و سهرابی و همکاران (1387) همسو شده است. همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، نوجوانانی که قابلیتهای اجتماعی ضعیفی دارند، ممکن است به دلیل سودمندیهای اجتماعی به مصرف سیگار و الکل رو آورند. از نظر شدلر و بلاک (1990) بعید نیست که نوجوانان و جوانان از موادمخدر به منزله راهی برای مقابله با مشکلات، احساسات منفی و موقعیتهای فشارزا استفاده نمایند. بر همین اساس هدف از ارتقاء مهارتهای اجتماعی و فردی در قالب مهارتهای زندگی، غلبه یافتن بر ضعف هایی است که گمان میرود خطر سوءمصرف مواد را افزایش میدهند.
علیرغم اینکه در پژوهشهای پیشین بر نقش عواملی مانند اوقات فراغت، رابطه خانوادگی، دسترسی به مواد و وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده، در مصرف مواد توسط نوجوانان تأکید شده است، همبستگی این عوامل با گرایش به مصرف مواد در پژوهش حاضر معنیدار نشد. به نظر میرسد این موضوع نیازمند بررسیهای بیشتری است.
برای بررسی اینکه از مجموعه عوامل خطرزا و محافظتکننده مصرف مواد کدام یک توان پیشبینی یا محافظتکنندگی بیشتری دارند از تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج تحلیل حاکی از این بود که مهارتهای اجتماعی، نگرش مذهبی و پرخاشگری عمدهترین پیشبینیکنندههای گرایش به مصرف مواد هستند.
یافتههای پژوهش حاضر به شکل مطلوبی بر اساس الگوی یادگیری اجتماعی چند مرحلهای قابل تبیین است. این الگو فرایندهای یادگیری اجتماعی را با یک سری ویژگیهای درون فردی مانند اعتماد به نفس پایین، مهارتهای ضعیف مقابلهای و مهارتهای اجتماعی ضعیف ترکیب میکند و در قالب یک الگوی سه مرحلهای به توجیه سوءمصرف مواد میپردازد. اولین مرحله مربوط به نخستین تجربیات نوجوان در ارتباط با مواد است. در این مرحله نوجوان از چند راه به سمت مصرف مواد کشیده میشود. اول سیستم ارزشهای فردی که به جای هدفهای بلند مدت معمول در خانواده، تحصیل و مذهب به هدفهای فعلی و کوتاه مدت توجه دارد؛ دوم والدینی که نمیتوانند حمایت، نظارت، گرمی و انضباط را به نوجوان انتقال دهند؛ سوم مشاهده والدینی که در برابر دیدگان نوجوان مواد مصرف میکنند. دومین مرحله مربوط به اولین تجربه آزمایشی و ناشی از نقایص و کاستیهای مهارتهای اجتماعی در نوجوان است. وجود سابقه مصرف در گذشته، عدم جرأتورزی، ناتوانی در همدلی و سازگاری مطلوب با اطرافیان وی را به سوی همسالان منحرف میکشد. سومین مرحله مربوط به حرکت نوجوان به سمت مصرف دائمی مواد است که تحت تأثیر چند عامل است. اول مصرف مواد توسط والدینش را مشاهده کند؛ دوم همسالانی داشته باشد که مصرف آزمایشی مواد را تأیید کنند؛ سوم از نظر هیجانی آشفته و تحت فشار باشد؛ چهارم مهارتهای سازشی و مقابلهای ضعیفی داشته باشد (سیمونز و همکاران، 1988).
مدل تلفیقی مصرف مواد بوتوین (2000) نیز، عوامل کلیدی مرتبط با شروع مصرف مواد را به گونهای منسجم با یکدیگر تلفیق کرده است. بر اساس این مدل افرادی که باورهای هنجاری درباره الکل، سیگار و سایر مواد دارند، و از مهارتهای اجتماعی و فردی و مهارتهای جرأتمندی ضعیفی برای مقاومت در برابر مصرف مواد، برخوردار هستند، بیشتر تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار میگیرند. همچنین عوامل اجتماعی ترویجکننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد احتمالاً در مورد افرادی که از نظر روانشناختی آسیبپذیر هستند، به عنوان مثال دچار اضطراب اجتماعی، عزت نفس پایین، خودکارآمدی ضعیف و ناراحتی روانی هستند، بیشتر تأثیرگذار میباشند.
در پایان ذکر دو نکته ضروری است: نخست اینکه پژوهش حاضر همسو با پژوهشهای پیشین جمعیت جوان دانشجو را از جمعیتهای در معرض خطر میداند و بر این اساس به مسئولین امر این نکته را یادآوری میکند که به مسایل جوانان توجه ویژهای داشته باشند؛ دوم اینکه با توجه به پیشبینی واریانس قابل توجهی از گرایش به مصرف مواد توسط مهارتهای زندگی و باورهای مذهبی، پیشنهاد میگردد برنامه آموزش مهارتهای زندگی و نهادینه کردن باورهای دینی در فرزندان این مرز و بوم مد نظر مسئولین امر قرار گیرد. بدیهی است که اگر این آموزشها از دوران ابتدایی آغاز گردد و تداوم داشته باشد، نتایج مطلوبی در دوران نوجوانی و جوانی خواهد داشت.
منابع
- براتی بختیاری، سیامک (1376). بررسی رابطه ساده و چندگانه خودکارآمدی، عزت نفس و خودپایی با عملکرد تحصیلی در دانشآموزان. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز.
- بوالهری، جعفر؛ طارمیان، فرهاد؛ پیروی، حمید (1385). شیوعشناسی مصرف مواد و عوامل خطر و محافظتکننده در دانشجویان شهر تهران. تهران: دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
- بیگی، عباس (1388). هنجاریابی مقیاس مهارتهای زندگی بر روی دانشجویان دانشگاه پیام نور. گزارش پژوهش دانشگاه پیام نور دلیجان.
- خدایاری فرد، محمد؛ شهابی، روح الله؛ اکبری زردخانه، سعید (1388). دینداری، خودکنترلی و گرایش به مصرف مواد در دانشجویان. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 34، 130-115.
- زرانی، فریبا (1385). طرح جامع پیشگیری از مصرف مواد در دانشگاهها، مجموعه برنامههای پیشنهادی برای پیشگیری از مصرف مواد در میان دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور. چاپ اول. تهران: جهاددانشگاهی دانشگاه شهید بهشتی.
- سلیگمن، مارتین و روزنهان، دیوید. (1995). روانشناسی نابهنجاری (ترجمه یحیی سیدمحمدی، 1385). ج 2. تهران: نشر ارسباران.
- سهرابی، فرامرز؛ اکبری زردخانه، سعید؛ ترقیجاه، صدیقه؛ فلسفینژاد، محمدرضا؛ یعقوبی، حمید (1387). بررسی شیوعشناسی مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای دولتی در سال 86-1385. گزارش پژوهش دفتر مرکزی وزارت علوم.
- طارمیان، فرهاد. (1378). سوءمصرف موادمخدر در نوجوانان: مفاهیم، نظریهها و پیشگیری. دفتر اجرایی پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر. وزارت آموزش و پرورش. انتشارات تربیت.
- محمدخانی، شهرام (1385). مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر: ارزیابی اثر آموزش مهارتهای زندگی بر عوامل میانجی مصرف مواد. پایاننامه دکتری، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
- محمدی، مسعود (1384). بررسی عوامل مژثر بر تابآوری در افراد در معرض خطر سوءمصرف مواد. پایاننامه دکتری، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
- محمدی، محمد (1387). یافتههای موجود و چالشهای پیش رو سوءمصرف مواد توسط دختران و زنان. فصلنامه اعتیاد، 3، 55-53.
افزایش تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان
مدیرکل فرهنگی
و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: بنابر تحقیقات انجام شده مشخص شد که
امروزه تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان و مخدر افزایش یافته که این امر
برای جامعه ما جای نگرانی دارد.
حمید صرامی در حاشیه برگزاری دوره آموزشی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در جمع
خبرنگاران با اشاره به دلایل افزایش گرایش افراد به مواد مخدر اظهار داشت: افزایش
گرایش افراد به مواد مخدر دلایل گستردهای را شامل میشود که از جمله آنها رشد
اختلالات اخلاقی مانند اضطراب و استرس در جامعه بهویژه در بین زنان است.
او افزود: باتوجه به تحقیقاتی که در سال 92 انجام شد، 23.6 درصد از جمعیت 15 تا 64
سال دارای اختلالات اخلاقی هستند که آمار زنان مبتلا به این اختلالات بیش از مردان
است و به همین دلیل نیز شیب گرایش به مواد مخدر در دختران و زنان چند برابر بیشتر
از مردان است.
مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور تصریح کرد: یکی دیگر از دلایل گرایش
زنان و دختران به مصرف مواد، فقدان و فقر اطلاعات در زمینه گرایش به مصرف مواد در
راستای یافتن آرامش، لذت کاذب و رهایی از اضطرابها و افسردگیها در بین زنان است.
زمینههای گسترش اعتیاد شناسایی و رفع شود
صرامی خاطرنشان کرد: دلایل دیگر نیز در این زمینه دخیل هستند که یکی از آنها کمبود
تفریحات کافی برای نوجوانان و جوانان است که این امر در تمام استانها و استان
مرکزی الگوی یکسانی دارد و سبب ایجاد زمینهای برای گرایش جوانان و نوجوانان به
مصرف مواد مخدر شده است.
او با اشاره به وضعیت اعتیاد زنان در کشور گفت: سال 86 ارزیابی در رابطه با سوءمصرف
مواد در سطح کشور انجام شد که در این ارزیابی مشخص شد حدود 5 درصد از دختران و
زنان در جامعه به مصرف مواد گرایش پیدا کردهاند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور بیان داشت: این رقم در ارزیابی
سال 90 حدود دو برابر رشد داشته و به 9.3 درصد رسیده است که این امر برای جامعه ما
جای تاسف دارد.
انتقال آموزش و مهارت به دانشجویان در زمینه مواد مخدر گسترش یابد
صرامی ادامه داد: بنابر تحقیقات انجام شده مشخص شد که امروزه تمایل دختران دانشجو
به داروهای روانگردان و مخدر افزایش یافته که این امر برای جامعه ما جای نگرانی
دارد و امید ما بر این است که باتوجه به آغاز سال تحصیلی، حوزه فرهنگی دانشگاهها
در زمینه انتقال آموزش و مهارت به دانشجویان با جدیت و حساسیت بیشتری کار کرده و
تلاش خود را در این رابطه مضاعف کنند.
او عنوان کرد: در حال حاضر الگوی مصرف غالب مواد مخدر در کشور به ترتیب تریاک،
شیشه، مواد توهمزای حشیش، گل، ماریجوانا و هروئین است که با توجه به مضرات بسیار
زیادی که ماده گل و ماریجوانا دارند دستگاههای فرهنگی باید در رابطه با این دو
ماده تلاش بیشتری داشته باشند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور افزود: امروزه مصرف مواد از
جامعه مردان فراتر رفته و در جامعه زنان نیز تسری یافته و زنان نیز برای مصرف مواد
مخدر از الگوی مردان تبعیت میکنند که باید در این زمینه اطلاعات کافی به زنان
داده شده و آنها را از مضرات این مواد مطلع کرد.
21 درصد از کارگران صنعت،
اعتیاد دارند
صرامی با اشاره به وضعیت استان مرکزی در حوزه مواد مخدر گفت: استان مرکزی یکی از
استانهایی است که رتبه قابل قبولی در حوزه اعتیاد در کشور را به خود اختصاص داده
است.
او ادامه داد: طبق تحقیق ملی انجام شده در سال 93، حدود 21 درصد از کارگران صنایع
کشور گرفتار مصرف مواد هستند و به همین منظور انتظار ما از مدیران صنایع استان
مرکزی تلاش مضاعف در راستای ایمنسازی کارگران در حوزه اعتیاد است و در این زمینه
دستگاههای فرهنگی باید فعالیت خود را بیشتر کرده و به معضل اعتیاد توجه بیستری
داشته
باشند.
دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور افزود: در جامعه امروز اعتیاد هر
روز بیش از روز گذشته گسترش مییابد و به همین دلیل باید در این حوزه به
توانمندسازی و ایمنسازی نوجوانان و جوانان توجه ویژه شده و اقدامات لازم در این
راستا انجام شود.