سید جمالالدّین اسدآبادی)همچنین مشهور به سید جمالالدین افغانی( اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود. گفته میشود که او در جد سی ام به حسین، امام سوم شیعیان میرسد. سید جمالالدین اسعدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد؛ و در مقابل قدرتهای غربی اسلام گرائی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً افغانستان، ایران و مصر شایان توجه است.
ملیت
گلدزیهر و جُمیِر مینویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود. نیکی کدی معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمدهاست. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوفهای مسلمان، به ویژه ایرانی قرار گرفت: ابنسینا، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا. محمد عبده شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقامهای وزارت رسید (نه در ایران): اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند. یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید.
کودکی و نوجوانی
او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. بسیاری از پژوهشگران مانند حسن یوسفی اشکوری و محمد مسعود نوروزی، سید جمال را بنیانگذار و آغازگر روشنفکری دینی یا نوگرایی دینی در جهان اسلام میدانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند؛ بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی میکنند، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست.
سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود. ودر آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس میداد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفتهای شگرفی در زمینههای مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه میشود.
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت.
در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشههای خود در مورد اتحاد اسلام را میپراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امینالضرب ساکن شد.
چند بار با ناصرالدینشاه ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدینشاه و امینالسلطان ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاهعبدالعظیم بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت.
سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد.
در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.
یاران و همراهان سید جمال الدین و میرزا ملکم خان، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند. علی محمد فره وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی رااز یاران و مریدان او نام بردهاست.
شیخ ابوالقاسم روحی، میرزا رضای کرمانی با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام اسلامبول، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند.
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی(9 مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیدهاست.
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و درسال ۱۲۸۴ پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه درسال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.
اتهام جاسوس بودن و جنجالها پیرامون ماهیت سیدجمال
در بعضی منابع سیدجمال الدین مأمور دولت انگلیس و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شدهاست. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت روسیه و بر ضد منافع بریتانیا معرفی کردهاند.
نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان میرود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی میکردهاست. جمالالدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته میشود و به سمت مشاور امیر برگزیده میشود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانهای بوده که او به امیر نشان دادهاست. این مسئله سبب شدهبود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیاییها وادارد. گزارشهای دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین مینمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبهای بودهاست و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت میکردهاست. شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا میکند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد.
بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش میکند. این مأمور بریتانیا نوشتهاست که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس میپوشیدهاست. گزارشهای دولت افغانستان مینویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشتهاست تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبودهاست. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمیآوردهاست. به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن کنیاک لذت میبردهاست. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداختهشد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.
در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانستهاند. روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمالالدین اسدآبادی مینویسد:
«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههی ۱۸۷۰ تا دههی ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پروندههای محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمدهاست.
همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود فراموشخانه و فراماسونری در ایران مینویسد:
«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه ملکم رئیس لژ و ویزیتور بودهاست…
در بوتهی نقد خودش
از نقدهای وارد بر فعالیتهای سید جمال، بیتوجهی به جایگاه و نقش تودههای مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومتها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاشهای وی گردید.
وی در این رابطه اظهار میدارد:
افسوس میخورم از اینکه کشتههای خود را ندرویدم… ای کاش من تمام افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمینمودم. آنچه در آن مزرعه (مردم) کاشتم به ثمر رسید و هر چه در این کویر (سلاطین و نخبگان حکومتی) غرس نمودم فاسد گردید.
آثار
تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال،
و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقحترین و کاملترین چاپ آنها توسط سید هادی خسروشاهی صورت گرفتهاست.
راههای ساده برای کنترل استرس شدید
در شرایط «اضطرابزا»
روزای ۳ فنجان بابونه میل کنید
بابونه حاوی ترکیبات فعالی
به نام «اپیژنین» و «لوتئولین» است که هر دو باعث ایجاد آرامش ذهنی میشود.
محققان مرکز پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا بررسیهایی روی بیمارانی که از اضطراب و
استرس رنج میبرند انجام داده و به این نتیجه رسیدند
علائم استرس در افرادی که به مدت ۸ هفته مکمل بابونه مصرف کردهاند به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است؛ اما این کاهش علائم در بیمارانی با همین وضعیت که دارونما مصرف کرده بودند مشاهده نشده است. در نتیجه توصیه میکنیم زمانی که از استرسهای کاری یا هر شرایط مشکلزای دیگر رنج میبرید روزانه ۲ تا ۳ فنجان بابونه دم کرده و میل کنید.
روزانه ۱ تا ۳ گرم
اسیدهای چرب امگا۳ دریافت کنید
اسیدهای چرب امگا ۳ علائم
اضطراب را کاهش داده و با کاهش میزان آدرنالین و کورتیزول (هورمونهای مربوط به
استرس) باعث بهبود خلق و خوی فرد میشود. زمانی که اضطراب به جانتان میافتد خیلی زود به سراغ ماهیهایی مانند
ماهی آزاد یا تن بروید. گردو میل کنید.
بدانید که تخم کتان نیز سرشار از این اسیدهای چرب است که میتوانید پودر کرده و به سوپ یا سالادهایتان اضافه کنید. نتیجه پژوهشهایی که روی میزان اضطراب دانشجویان انجامشده نشان میدهد میزان هورمون کورتیزول در بین دانشجویانی که مکمل روغن ماهی دریافت کردهاند به مراتب کمتر بوده و این افراد از نظر روحی، وضعیت تغذیه و خواب در شرایط بهتری قرار داشتند.
بوی اسطوخودوس: عطر
آرامش
نتایج بررسیها نشان میدهد
افرادی که با روغن گیاهی اسطوخودوس ماساژ داده میشوند آرامتر، خوشبینتر و کماضطرابتر
از افرادی هستند که روغن ماساژشان حاوی اسطوخودوس نیست. بررسیهای دیگری نیز نشان
میدهد
که ماساژ با روغن گیاهی اسطوخودوس باعث کاهش فشارخون سیستولیک میشود که معمولاً به دلیل اضطراب بالا میرود. میتوانید چند قطره روغن گیاهی اسطوخودوس را روی بالشتتان اسپری کنید یا اینکه آن را به آب حمام اضافه کنید و در آن غوطهور شوید. همچنین میتوانید چند قطره از این روغن را در یک فنجان آب جوش ریخته و بو بکشید. خواهید دید که ذهنتان آرام خواهد شد.
توجه داشته باشید که بوی وانیل نیز باعث بهبود و کاهش علائم استرس میشود. نتایج بررسیها نشان میدهد میزان استرس افرادی که عطر وانیل استشمام میکنند به میزان ۶۳ درصد کمتر از آنهایی است که از این عطر محروماند.
به برنامهی غذاییتان «ال-لیزین» اضافه
کنید
ا»ل-لیزین «یک اسیدآمینه و یکی از عناصر جایگزین
نروترنسمیترها یا همان ناقلهای عصبی است که فرمانهای مغز را مخابره میکنند.
نتایج پژوهشها نشان میدهد مصرف زیاد «ال-لیزین» و یا مصرف مکمل این اسیدآمینه
باعث کاهش علائم استرس و میزان هورمونهای استرس میشود. این اسیدآمینه در گوشت،
ماهی و لوبیاها وجود دارد.
کافئین را حذف و یا
محدود کنید
کافئین باعث افزایش انرژی میشود
اما درعینحال باعث بالا بردن اضطراب و زودرنجی و عصبانیت نیز میشود. اگر نمیتوانید
از نوشیدنیهای کافئیندار مانند قهوه بگذرید میتوانید میزان مصرف آن را کاهش
داده و به یک فنجان در روز بسنده کنید. همچنین میتوانید
نوشیدنیهای سالم که حاوی کافئین کمتری هستند مانند چای سبز را جایگزین قهوه کنید.
بدانید که در برنامهی غذایی همه ما مواد غذایی حاوی کافئین مانند نوشیدنیهای گازدار، شکلات، چای و برخی از داروها مانند میدول و اکسدرین (استامینوفن) وجود دارد و نوشیدن زیاد قهوه میتواند میزان جذب این ماده را چندین برابر کرده و اضطرابتان را بیشتر کند.
موشکاف باشید
حواستان باشد که کافئین،
الکل و قندهای افزوده به مواد غذایی صنعتی، همگی باعث بالا بردن اضطراب میشود. کمبود منیزیم، ویتامین B۱۲ و یا زینک
هم میتواند باعث بروز علائم اضطراب در بدن شود. گیاهخواران و خامخواران باید
توجه ویژهای به میزان ویتامین B۱۲ بدنشان داشته باشند چون این ویتامین صرفاً در
مواد غذایی حیوانی وجود دارد.
نتایج پژوهشها نشان میدهد که بین گوارش بد و حالتهای روحی نامناسب ارتباط مستقیم وجود دارد. در نتیجه سعی کنید از مصرف غذاهای بدهضم مانند مواد غذایی فرآوری شده که سرشار از چربیهای اشباعشده هستند و همچنین سرخکردنیها بپرهیزید.
بدون شک شما هم با افرادی برخورد داشتهاید که با گرسنه شدن بیاعصاب و بدخلق میشوند. به همین دلیل توصیه میشود اجازه ندهید گرسنگی به قدری بر شما غلبه کند که قند خونتان دچار افت شود. به خاطر اینکه این حالت یعنی افت قند خون نیز میتواند باعث بروز اضطراب و استرس شود.
مواد غذایی آرام بخش
هلو و بلوبری: هر دو حاوی
ترکیبات مغذی مفیدی هستند که تأثیر زیادی در ایجاد آرامش و تسکین استرس دارد.
غلات کامل: غلات تهیهشده از دانههای کامل نیز سرشار از منیزیم و تریپتوفان هستند. بدن ما اسیدآمینهی تریپتوفان را به سروتونین تبدیل میکند که شهرت زیادی در آرامش و بهبود خلق و خوی دارد.
جو دو سر: جو دو سر باعث ترشح سروتونین میشود و درعینحال سرشار از فیبرهای غذایی است که مانع از تغییرات ناگهانی قند خون شده و به این ترتیب باعث کنترل حالتهای روحی میشود.
گوشت قرمز: گوشت قرمز، تخممرغ، شیر و آووکادو حاوی میزان زیادی ویتامین B هستند که از بروز اضطراب و استرس جلوگیری میکند.
مواد غذایی سرشار از ویتامین C: مواد غذایی سرشار از ویتامین C مانند پرتقال باعث کاهش میزان کورتیزول یا همان هورمون استرس میشود. علاوه بر این مواد غذایی حاوی منیزیم مانند اسفناج و سبزیجات برگ سبز تیره نیز شما را از شر اضطراب خلاص خواهند کرد. بهتر است بدانید که مصرفگاه بهگاه شکلات سیاه نیز میتواند باعث کاهش هورمون کورتیزول شود اما حواستان باشد دچار افراط نشوید.
روزانه ۲۰ دقیقه ورزش
کنید
مصرف مواد غذایی مفید و
اجتناب از خوراکیهای نامناسب به کنترل استرس کمک زیادی میکند. همچنین باید
بدانید که ورزش علاوه بر افزایش اعتمادبهنفس شما، بدنتان را پُر میکند از
آندورفین که به آن مورفین طبیعی بدن نیز میگویند.
برخی از محققان بر این باور هستند که افزایش حرارت بدن بر اثر ورزش، باعث بهبود فعلوانفعالات سلولهای عصبی کنترلکنندهی عملکردهای ذهنی و خلقوخوی میشود. در واقع ورزش همچنین باعث افزایش ترشح سروتونین نیز میشود که باعث بهبود خلق و خوی، آرامش ذهنی و کاهش اضطراب و استرس میشود.
حجاب اسلامی به پوششهای گوناگون زنان مسلمان گفته میشود و مفهومی برآمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، بویژه برای زنان است. حجاب گاه برگرفته از احکام شرع و گاه مربوط به قراردادهای اجتماعی و شرایط موقعیتی فرد است. از دیدگاه فقها حجاب یکی از احکام اسلامی است و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند)، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. دربارهی پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است. تونس (از سال ۱۹۸۱ و در سال۲۰۱۱ برداشته شد) و ترکیه (از سال۱۹۹۷) تنها دو دولتی هستند که اغلب جمعیت آنها مسلمان هست و با اینحال پوشش حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاهها و اماکن اداری ممنوع کردهاند و در سوریه از سال ۲۰۱۰م پوشیدن نقاب در دانشگاهها ممنوع شده است. این محدودیت در خلال انتفاضه مردمی در جنگ داخلی سوریه برداشته شد. از سوی دیگر، در حکومتهای اسلامی مانند مراکش، محدودیتهایی نسبت به زنان محجبه وجود دارد چراکه حجاب را دلیلی بر اندیشهی سیاسی-اسلامی یا اصولی بر ضد حکومت سکولار میدانند.
پوشش و بویژه پوشش سر زن مسلمان، تبدیل به یک نشانه صریح بر وجود اسلام در اروپای غربی گشته است، این موضوع در تعدادی از حکومتها، سبب اختلافات سیاسی و پیشنهادهای در رابطه با ایجاد محدودیت برای حجاب گشته است. پارلمان هلند قانون «منع پوشش صورت» را تصویب کرد این مقوله که تحت عنوان «منع برقع» تعریف میشود، فقط شامل برقع افغانی نمیشود. قوانین مشابهی نیز در فرانسه و بلژیک تصویب شده است.
حکومتهای دیگری نیز هستند که به قوانین مشابه یا منع محدود میپردازند، برخی صرفاً شامل پوشش صورت مثل نقاب و برقع میشود و از برخی مربوط به لباسهایی میشود که رمز و نشانه اسلام هستند مثل خمار (مانند چادر).
پیشینه پوشاک زنان در کشورهای اسلامی
در طول همهی اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تألیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمیتر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که پیش از میلاد مسیح نوشته شده است گزارشها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای اندکی از پوشش بودهاند. حجاب در این معنا تأسیس شده توسط اسلام نیست، اما دربارهی حدود آن همواره تفاوتهایی وجود داشته است.
در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت میدهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنتهای عربی و اسلامی نبود و پس از حملهی اعراب به سرزمینهای دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت. لیلا احمد، استاد مطالعات زنان و مذاهب در دانشگاه هاروارد میگوید:
... پذیرفتن روسری از سوی زنان مسلمان نیز نتیجهی فرایند مشابهی از استحالهی نامحسوس در ارزشهای سنتی مردمان سرزمینهای فتح شده بود. ظاهراً روسری در جامعهی ساسانی مورد استفاده بود و جداسازی جنسیتی و استفاده از روسری در خاور میانهٔ مسیحی و ناحیهی مدیترانه در زمان ظهور اسلام کاملاً چشمگیر بود. در زمان حیات محمد، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمینهای همسایهای که در آنها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر میگذاشتند، در فرایند استحالهای که هیچکس تا کنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.
سنت در زمان پیامبر اسلام
بنا بر دیدگاه رایج، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعاً حد پوشش مو و گردن و دست و پا را رعایت میکردند. این گونه پوشش در ادیان ابراهیمی قبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده است. مرتضی مطهری حجاب را امری میداند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل میکند که گفته بود: (مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سورهی نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است)در مقابل، مخالفان وجوب این حد از پوشش، مدعیاند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است. حامیان این نظر معتقدند که به علت فقر، کمبود شدید پارچه و نبود امکانات دوخت و دوز، پوشش رایج در عصر پیامبر برای زنان و مردان بسیار حد اقلی بود. حامیان این نظر به روایات و احادیثی استناد میکنند که طبق آنها بسیاری از مردان و زنان مسلمان (به خصوص مستمندان و بادیهنشینان) دامنهای کوتاه میپوشیدند و به همین دلیل هنگام رکوع و سجده شرمگاهشان نمایان میشد، برهنگی عادی بود و پیامبر اسلام حتی به عموی خود توصیه میکرد که برهنه راه نرود، فقرایی بودند که خود را با پارچهای کوچک میپوشاندند و جامعهٔ مسلمان به عنوان کفاره تشویق به پوشاندن آنان میشد، پیامبر اسلام زنان و مردان را از پوشیدن دامنهای بلند که مایهٔ رشک مستمندان شود منع میکرد، زنان و مردان با هم و از ظروف مشترک وضو میگرفتند، و دستورهایی دربارهd استحمام نکردن زن و مرد در مکان مشترک از سوی پیامبر مطرح میشد.
به گفته این افراد پوشش در صدر اسلام نقش تعیین هویت اجتماعی داشته و از آنجا که ثروتمندان و فخرفروشان پوشش کاملتری داشتند پیامبر اسلام مکرراً مسلمانان را از زیادهروی در پوشش بازمیداشته. ترکاشوند به روایتی اشاره میکند که در چندین سند آمده است:
همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون میزند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان میماند. پیامبر گفت )همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید.(
وی میافزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه آمده است.
به گفته این افراد، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است. مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهی قشرها عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهی خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجت دست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهد. در گزارش دیگری نقل شده که زنان بنی هاشم پس از شنیدن خبر کشتهشدن علی بن ابیطالب، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهی خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ حضور سربرهنهی عامدانهی زینب دخت علی در ملأ عام به نشانهی عزا و زاری وجود دارد.
علت آن که قرآن مجید میفرماید: مراقب چاک لباس خود باشید. آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصاً مردم جزیره العرب دو - سه متر پارچه نادوخته را مانند لنگ حمام به کمر میبستند تا عورت خود را ستر کنند. نام این قطعه لباس در زبان عرب آزار (بر وزن کتاب) است. در زبان عامیانه فارسی به آن بستن میگویند و در زبان آن بر روی هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زنانه ساتر خواهد بود ولی به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن چاک آن باز میشود و احیاناً عورت آدمی مکشوف میگردد از این روی قرآن مجید میفرماید: مراقب چاک دامن خود باشید که بازنماند و اگر چاک دامن دیگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خودداری کنید و چشم خود را فرو بخوابانید.
او میافزاید: (در زمان رسول خدا و در عهد امامان نیز بانوان اسلامی از لباسهای دوخته استفاده میکردهاند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل می پوشیداند و گاهی شنل را روی دوشها میانداختهاند و سر خود را با مقنعه میپوشیدهاند.)
حجاب کنیز
در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست. در برخی روایات از امامان شیعه نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، بازداشته شدهاند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار بازدارید تا از زنان آزاده متمایز گردند. این رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به محمد باقر نیز نسبت داده شده است.
مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند. ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهی حر عاملی از قول جعفر صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل میکند.
موقعیت جنگل آمازون
جنگل آمازون که به سرعت در حال نابودی است و به "ریه های زمین" شهرت دارد جواهر طبیعت است و برای حفظ توازن آب و هوای جهان، حیاتی می باشد.
منطقه آمازون که مساحتی برابر با ۷٫۵ میلیون متر مربع دارد شامل بزرگترین جنگل بارانی و حوزه ی رودخانه دنیا می باشد. این منطقه وسیع پائین خط استوا و در ۸ کشور از جمله، برزیل، پرو، اکوادور، کلمبیا، ونزوئلا، گینه، سورینام و بولیوی و همچنین گینه فرانسه، یک قلمرو خارج از فرانسه، گسترده شده است.
بزرگترین بخش این جنگل
بارانی، یعنی %۶۰ از آن در برزیل قرار داشته و نیمی از کشور پوشیده از جنگل است و
پس از آن %۱۳ در پرو قرار دارد.
نام منطقه "آمازون" یا "آمازونیا" از نام رودخانه آمازون
گرفته شده که طولانی ترین رود جهان است و طول آن ۷ هزار کیلومتر می باشد. سرچشمه
رودخانه در ارتفاع ۵ هزار متری در رشته کوهای آند پرو است و از آنجا به طرف شرق
رفته و نهایتاً به اقیانوس اطلس می ریزد.
نقش جنگل های آمازون در تنظیم آب و هوای کره ی زمین
جنگل های مرطوب پهن برگ آمازون با زندگی گیاهی شان نقشی اساسی در حفظ اکوسفر سیاره مان بازی می کنند و هر ساله بیش از %۲۰ از اکسیژن موجود در دنیا را تولید نموده و ۱٫۵ میلیارد تن دی اکسید کربن را از اتمسفر جذب می کنند.
این
ها بالاترین منابع جذب دی اکسید کربن هستند و تنظیم کنندۀ حرارت، میزان بارندگی،
باد و خصوصیات آب و هوایی مناطق آب و هوایی هستند و اگر آمازون نابود شود، ما دیگر ریه نداریم، ما
دیگر کبد نداریم، ما دیگر قلب نخواهیم داشت. ما % ۲۰ از آب شیرین قابل دسترس
در سطح این سیاره را در آمازون داریم.
عوامل
ایجاد جنگل زدایی
از سال ۱۹۷۰ برزیل تقریباً ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع از جنگل ها را از دست داده که مساحتی بزرگتر از مجموع اسپانیا و پرتغال است و در ۱۰ سال گذشته، سالانه میانگین ۲٫۸ میلیون هکتار یا ۰٫۴۸% از آن، از بین می رود.
دلیل اصلی این جنگل زدایی پاکسازی زمین ها برای پرورش دام و کشت
علوفه برای دام هاست. دانشمندان اخطار نموده اند که اگر تخریب جنگلهای بارانی در اینجا و در سراسر
کره زمین با همین روند ادامه پیدا کند، نهایتا همه جنگل ها تا آخر قرن ناپدید
خواهند شد. گرمایش
جهانی، آتش سوزی های ایجاد شده توسط انسان جنگل زدایی را افزایش
می دهد؛ این دو با هم می تواند منجر به گسترش زیاد دشت های گرمسیری یا بیابان در
آمازون شود. شاید از یک سوم تا % ۵۰ از منطقه جنگلی بتواند نوعی دشت بی درخت یا
چمن زار شود.
اهمیت جنگل آمازون
حفظ آمازون برای حفظ گوناگونی زیستی زمین ضروری است. این منطقه زیستگاه یک دهم همه گونه های جانوری و گیاهی شناخته شده در روی سیاره است. دانشمندان تخمین می زنند که آمازون دارای ۴۰ هزار گونه گیاهی، ۴۲۷ نوع پستاندار، ۱۲۹۴ نوع پرنده، ۳۷۸ نوع خزنده، ۴۲۷ گونه دوزیست و ۳ هزار نوع ماهی است.
ما % ۳۰ از تنوع زیستی سیاره را در عرض ۴۰ سال از دست داده ایم و در مناطق استوایی، در تنوع زیستی % ۶۰ کاهش داشته ایم و این نباید ادامه یابد. اگر چنین شود، دیگر چیزی برای خوردن نداریم و نمی توانیم سوخت لازم برای اقتصادمان را تأمین کنیم.
بخاطر خشکی طولانی و عقب نشینی یخ ها در رشته کوه های
آند خشکسالی شدید در آمازون بیشتر از قبل رخ می دهد. بعد از خشکسالی "یکبار
در قرن" سال ۲۰۰۵ خشکسالی های گسترده تری بیش از ۷ میلیون کیلومتر مربع از
منطقه را در سال ۲۰۱۰ ویران نمود و یکی از مهمترین رودخانه های آمازون به کمترین
میزان آب خود در ۴۰ سال اخیر رسید. دانشمندان دانشگاه لیدز و شفیلد در بریتانیا و
انستیتوی تحقیقات زیست محیطی آمازون در برزیل (آی پی اِی ام)، می گویند، خشکسالی سال ۲۰۱۰ در کوتاه مدت، آمازون را به یک
تولید کننده دی اکسید کربن در مقایسه با نقش معمول آن بعنوان جذب کننده اصلی کربن
روی سیاره تبدیل خواهد نمود. محققان تخمین می زنند که در سال های آینده که میلیون ها درخت در حوزه
آمازون از بین خواهند رفت، پنج میلیارد تن دی اکسید کربن در اتمسفر آزاد خواهد شد
و ۳ میلیارد تن از دی اکسید کربن از هوا جذب نمی شود چون رشد تقلیل یافته درختان
گیاهان منطقه را کاهش خواهد داد.
برای درک این موضوع که بطور معمول
آمازون ۸ میلیارد تن دی اکسید کربن را جذب می کند، این مطلب را در
نظر داشته باشید که آمریکا در سال ۲۰۰۹، پنج
و چهار دهم میلیارد تن دی اکسید کربن را تنها از سوخت های فسیلی ایجاد کرد.
تغییر الگوی رطوبت آمازون و تاثیر آن بر گرمایش جهانی
اکثر پیش بینی های گرمایش جهانی آشکارا، دماهای بالاتر را در آمازون نشان می دهند و برخی از پیش بینی ها روندی به سمت آب و هوای خشک تر، با بارانی کم تر در آمازون را نشان می دهند. تغییرات آب و هوایی یا تغییرات در الگوهای چرخه رطوبت آمازون، بر روی جنوب برزیل تاثیر می گذارد. اکثر خشکسالی هایی که در سال گذشته در قسمت جنوبی برزیل ثبت کرده ایم با فقدان رطوبتی که از آمازون می آید همراه شده است.
کربن سیاه یا دوده، عامل قوی گازهای گلخانه ای است که به ذوب شدن لایه های یخ و یخچال های طبیعی
شتاب می دهد و ناشی از سوخت ناقص سوخت های فسیلی و پاکسازی جنگل ها در اثر آتش
سوزی است. برآورد شده است که عامل گرمایش جهانی ِ دوده یا کربن سیاه نسبت به دی اکسید کربن طی یک دوره
۲۰ ساله، بیش از ۴۷۰۰ برابر، اثر
گرمایی دارد.
کلمبیا بخاطر جنگل هایش که حدود 60 درصد از کشور را پوشانده
است، معروف است. 40 درصد از این پوشش جنگلی، جنگل بارانی آمازون است. این نواحی
سبز باشکوه، مقادیر انبوهی از اکسیژن تازه را آزاد می کنند و مانند ریه های زمین
عمل می کنند. آن جنگل ها همچنین خانه ای برای تنوع زیستی بسیار غنی است که 10 درصد
از کل گونه های دنیا در کلمبیا یافت شده است.
اما،
از اوایل دهۀ 1980، جنگل زدایی جنگل بارانی آمازون به یک مساله جدی در آمریکای
جنوبی تبدیل شده زیرا هر ساله ده
ها میلیون هکتار از آن عمدتا برای ایجاد زمین چرای دام یا مزرعه برای تولید غذای
دام از بین می رود. چنین جنگل زدایی ای سبب از بین رفتن بخش عظیمی از زیستگاه حیات وحش،
گسترش فرسایش خاک
و تغییر الگوهای آب و هوایی
زمین شده است. بعلاوه، سوزاندن
جنگل بارانی منبع اصلیِ انتشار گازهای گلخانه ای و در نتیجه گسترش دوده برای یخچال
های طبیعی در قطب جنوب است که بطور عظیمی سرعتِ آب شدن شان را شدت
می بخشد. متاسفانه، این فعالیت های انسانی بشدت مخرب، تغییر آب و هوای جهانی را
تسریع بخشیده است.
ما
شاهد سوختن زیست توده ها در آمازون
هستیم. در واقع این اتفاق در ساوانای برزیل و در مرز بین ساوانا و جنگل آمازون در
حال رخ دادن است و آن واقعاً به گسترش
محصولات درآمد زا و مزارع پرورش گاو مربوط است.
کربن سیاه چگونه می تواند به قطب جنوب منتقل شود؟ مسیر طولانی ای به نظر می آید.
اما اکنون می دانیم که فعالیت گردبادها می تواند این مواد را ظرف مدت کوتاهی طی حدود یک هفته از نواحی اصلی احتراق زیست توده ها به جنوب و سپس اغلب به شمالی ترین نقطه قطب جنوب منتقل کند، یعنی به شبه جزیره ی قطب جنوب.
غرب قطب جنوب، سریع ترین مکان روی زمین است که درحال گرمایش می باشد. ذوب شدن در آنجا در حد هشدار دهنده ای در حال وقوع است و محققین چیزهای زیادی را کشف می کنند که آنها را شگفت زده میکند مبنی بر اینکه کربن سیاه، در مقادیر وسیع در آنجا نیز وجود دارد.
یک تحقیق که در سال ۲۰۰۹ توسط دانشگاه تورنتو، در کانادا و انستیتوی کانادائی تحقیقات پیشرفته انجام شد پیش بینی میکند که اگر صفحات یخی غرب قطب جنوب از بین بروند، سطح آب اقیانوس ها ۶ تا ۷ متر بالا می آید. چنین واقعه ویرانگری به معنی زیر آب رفتن بسیاری از شهرهای ساحلی در آمریکا است.
دامداری
ها، مسبب ایجاد گرمایش جهانی
در سال ۲۰۰۵، برزیل تقریباً ۲۰۷ میلیون راس گاو داشت که بعد از جمعیت گاوهای هند بالاترین رقم تعداد گاوها را دارد. گرین پیس (صلح سبز) برزیل در سال ۲۰۰۹ برآورد کرد که صنایع دامپروری مسئول %۸۰ از جنگل زدائی ها در منطقه آمازون هستند. بخش دامپروری تا کنون هنوز هم بزرگترین مصرف کنندۀ زمین است.
تولید فرآورده های دامی مسئول استفاده از ۷۰ درصد از تمام زمین های کشاورزی و ۳۰ درصد از خشکی دنیا است و ۷۰ درصد از زمین های جنگلی سابق در آمازون، اکنون بخاطر چراگاه گاوها اشغال شده و محصولات برای تغذیۀ حیوانات بخش بزرگی از قسمت باقی مانده را اشغال کرده است.
دوره
ای در دهۀ ۱۹۸۰وجود داشت که در آن زمان برزیل بدهی خارجی بزرگی داشت، چیزی مانند
۱۲۰ میلیارد دلار در آن زمان بدهکار بود و یکی از روشهایی که آنها تصمیم گرفتند تا
آن را بپردازند و بدهی را به صفر برسانند، از طریق تبدیل ناحیۀ بزرگی از زمین جنگل به چراگاه بود.
این زمانی است که کل مشکل آغاز گردید، اما هنوز هم ادامه دارد. گزارش مهم "سایه بلند احشام" در سال
۲۰۰۶ که توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد منتشر شد نشان می دهد که پرورش دام منبع شماره یک متان ایجاد شده توسط
فعالیت انسان در جهان است که مسئول %۳۷ از گازهای گلخانه ای است.
برزیل یک تولید کننده بسیار کوچکی از گازهای گلخانه ای است. بنابراین برزیل فقط یک
درصد از آلاینده های جهان را دارد. اگر آمازون را به حساب نیاوریم برزیل در لیست
سقوط می کند و چهارمین تولید کننده جهان می شود.
آلاینده های ایجاد شده از طریق جنگل
زدایی، سه برابر بیشتر از باقی همه آلاینده ها برزیل است. این
وضعیت در واقع بزرگترین مشکل زیست محیطی است که برزیل با آن روبرو است و باید به
آن پرداخته شود، نه تنها بخاطر مشکلات زیست محیطی بلکه بخاطر ۲۰ میلیون برزیلی که
در آمازون زندگی می کنند و اگر اقداماتی صورت نگیرد، آنها قادر نخواهند بود در این
ناحیه بمانند.
اهمیت نجات ریه های زمین
نجات جنگل های استوایی جهان، ریه های زمین، یکی از مهمترین اولویت ها است. زیرا هنگامی که جنگل های بارانی استوایی نابود شوند، عوارض جانبی وحشتناکی پدید می آیند.
موضوع، تنها تغییرات دائمی دمای جهان، بارندگی و الگوهای آب و هوایی نیست که جنگل ها آن را تنظیم می کنند. موضوع تنها میلیون ها نفری نیستند که ممکن است معیشت خود را که متکی به این جنگل ها است از دست بدهند.
خود جنگل های استوایی معمولاً محافظین ما هستند، اما با گرم تر شدن آب و هوا، آنها به جای جذب دی اکسید کربن برای حفاظت از آب و هوای سیاره، دی اکسید کربن به هوا منتشر می کنند. اگر آب و هوا گرم تر شود، جنگل های استوایی به ما کمک نخواهد کرد بلکه به جای آن، مشکل گرمایش جهانی را وخیم تر خواهند کرد.
صنعت دام را متوقف کنید- این موثر ترین راه برای توقف گرمایش جهانی و احیای سیاره ی ما خواهد بود. این کار جنگل های گرانبهای ما را نجات خواهد داد.
چطور باید به صنایع دامداری پایان دهیم؟
جواب روشن به این سوال رژیم وگان ارگانیک است. اگر مردم دنیا شیوه زندگی بدون محصولات حیوانی را انتخاب کنند،فعالیت های مخرب این صنعت سریعاً پایان می یابد و درختان و حیوانات حفظ خواهند شد.
چنین تغییر شریفی توسط بشریت اثرات مفید و خنک کننده ای را با کاهش چشمگیر تولید متان و دیگر گازهای گلخانه ای خطرناک ایجاد خواهد نمود و متعاقب آن سیاره مان حفظ می گردد.
بسکتبال با ویلچر فرمی از بسکتبال برای معلولان میباشد. تاریخچه این ورزش به بین دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ بر میگردد که پس از جنگ جهانی دوم معلولان آمریکایی این بازی را انجام میدادند، پس از آن به مرور زمان این ورزش در سراسر جهان شناخته شد. و از سال ۱۹۷۳ جام جهانی بسکتبال با ویلچر برگزار شد. تا کنون ۷ بار ایالات متحده آمریکا، ۲ بار کانادا و یک بار هم کشورهای بریتانیا، اسرائیل، فرانسه و کانادا موفق به قهرمانی شدهاند.اکثر قوانین بسکتبال با ویلچر با بسکتبال معمولی یکسان است. شرکت کنندگان در این بازی بر روی ویلچرهایی می نشینند که به طور اختصاصی ، برای این ورزش طراحی و ساخته شده اند.
برای ارزیابی توانایی های عملکردی بازیکنان تمام تیم هایی که بالاتر از سطح تفریحی با هم رقابت می کنند از یک سیستم طبقه بندی استفاده می کنند که بر اساس آن مقیاس از 1 تا 4 یا 5 نمره دهی می شوند.
درجاهایی که تیم ها تحت یک نظام جامع گروه بندی می شوند، بطوری که ورزشکارانی که توانائی بدنی خوبی دارند به عنوان کلاس 5 گروه بندی می شوند ، و افراد مبتلا به بالاترین درجه ناتوانی (مانند پاراپلژی های کامل در زیر قفسه سینه ) در کلاس 1 قرار می گیرد . کلاس بندی برای بسکتبال با ویلچر بر طبق قوانین و مقررات بین المللی انجام می شود و بر این اساس ، گروهها در یکسری از نکات قابل اجرا در زمین بازی محدودیتهایی خواهند داشت. درهر حال هم اکنون ، تنها ورزشکارانی مجاز به رقابت در سطوح بین المللی هستند ، که دارای معلولیت باشند .
در بسکتبال با ویلچر ، بیشتر قوانین کلی بازی و امتیازدهی به همان شکل بسکتبال افراد سالم است ، حلقه در ارتفاع 10 فوتی ( حدود 5/2 متری ) قرار دارد و زمین بسکتبال نیز استاندارد است .
اما استثناتی در قوانین لحاظ شده که با توجه به استفاده ی ورزشکاران از ویلچر در نظر گرفته شده اند . به عنوان مثال ،" travelling " در بسکتبال با ویلچر زمانی اتفاق می افتد که ورزشکار پس از دریافت توپ و یا دریبل زدن ، بیش از دو بار به چرخ های ویلچر خود دست بزند . بنابراین فرد قبل از اینکه دوباره به چرخ های ویلچر خود دست بزند ، باید حرکت کرده ، توپ را به زمین زده و آن را شوت کند .
بازیافت به آمادهسازی مواد برای بهره بری دوباره گفته میشود. موادی که معمولاً بازیافت پذیر میباشند عبارتند از آهن آلات، قراضه آهن، پلاستیک، شیشه، کاغذ، مقوا، برخی مواد شیمیایی و آشغال که به کود کمپوست تبدیل میشود.
بازیافت از هدر رفتن منابع سودمند و سرمایههای ملی جلوگیری میکند و مصرف مواد خام و مصرف انرژی را کاهش میدهد. با این کار، تولید گازهای گلخانهای نیز کاهش مییابد. بازیافت مهمترین مفهوم و ساختار در مدیریت پسماند است.
سرچشمه مواد بازیافتی یا به عبارتی بازیافتنیها، بیشتر، خانهها و صنایع هستند. برای آسانتر کردن کار بازیافت معمولاً دو نوع جداسازی مواد صورت میگیرد که «تفکیک در مبدأ» و «تفکیک در مقصد» نام دارند. تفکیک در مبدأ در سطح شهر و خیابانها و فروشگاهها از طریق سبدها و سطلهای جداسازی مواد انجام میشود ولی برای تفکیک در مقصد مکان ویژهای به نام مرکز بازیافت مواد در نظر گرفته شدهاست.در مرکز بازیافت، مواد بازیافتی و غیرقابل بازیابی دستهبندی میشوند. بسیاری از فروشگاهها و کارخانههای بزرگ مواد زاید مانند قوطیهای کنسرو، بطریهای شیشهای و روزنامههای باطله را به منظور بازیافت از مشتری بازخرید میکنند.
در تعریفی دیگر میتوان گفت بازیافت عبارت است از فرایند پردازش مواد مصرف شده به محصولات و مواد تازه به منظوره جلوگیری از به هدر رفتن مواد سودمند بالقوه (ذخیرهای)، کاهش مصرف مواد خام، کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی هوا حاصل از سوختن مواد و آلودگی آبها حاصل از تدفین زبالهها در خاک به وسیلهٔ کاهش مقدار معمول زبالهها و کم کردن نشر گازهای گلخانهای در مقایسه با تولید خالص. بازیافت یک مولفهی کلیدی در مدیریت مدرن کاهش مواد زائد که شامل سلسله مراتب کم کردن، دوباره مصرف کردن و بازیافت است. مواد قابل بازیافت چیزهای زیادی را شامل میشوند از جمله بسیاری از انواع شیشهها، کاغذها، فلزات، پلاستیک، منسوجات، آلمینیومهای الکترونیکی مصرف شده در رایانهها و گوشیهای تلفن همراه. اما استفاده مجدد از زبالههای زیستی همچون پسمانده مواد خوراکی به عنوان کود جزو بازیافت محسوب نمیشوند. موادی که قرار است بازیافت شوند یا به مرکز جمعآوری این مواد آورده میشوند از کنار خیابان جمعآوری میشوند و ابتدا دستهبندی شده سپس پاک میشوند و دوباره پردازشهایی روی آنها انجام میشود تا به مواد تازه برای ساخت تبدیل شوند اگر چه گاهی اوقات بازیافت در مقایسه با تولید از مواد خام بسیار گرانتر و مشکلتر است، اما به خاطر استفاده مجدد از همان مواد به صرفهاست زیرا که آن مواد در حالت کلی دارای ارزش ذاتی میباشند و بعضی از مواد نیز دارای طبیعت خطرناکی هستند مانند جیوه. به همین خاطر استفاده مجدد از آنها بهتر است. محققان ادعا میکنند که بازیافت بیشتر از آنکه منابع را حفظ کند آنها را از بین میبرد. مخصوصاً در مواردی که دولت تعهد اجرایش را دارد. باید به این نکته نیز توجه کرد که آنها همچنین معتقدند که اگر هزینههای عملیاتی کمتر از سایر موارد برای از بین بردن مواد زائد (مثل دفن کردن زبالهها در خاکچال) باشد، این کار مقرون به صرفهاست. اما ممکن است هنوز آن ارزش خاص را نداشته باشد. در آمریکا سود سالیانه تسهیلات بازیافت ۲٫۹۸۱ میلیون دلار تخمین زده شدهاست در ۵ سال اخیر (۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸)این مقدار با رشد ۷٪ خود از رقم فعلی فراتر رفتهاست. زیرا در سالهای اخیر حجم زبالههایی که از مواد قابل بازیافت هستند افزایش یافتهاست.
ابتکارات جدید میتواند صنعت را تغییر دهد. برای مثال در کالیفرنیا و نیویورک با رشد ۷۵٪ تولید زبالههای قابل بازیافت نسبت به رقم ۵۰ ٪ قبلیه خود سودهای خالص بسیاری برای شرکتهای جمعآوری کنندهی این مواد به ارمغان میآورد.
تبدیل زباله به سوخت
تبدیل زباله به سوخت به عملی گفته میشود که زبالههای بیارزش طی مراحلی به مادههایی تبدیل میشود که به عنوان سوخت به کار میروند. این عمل بازیافت فواید و ضررهایی دارد: فایده آن این است که از سوختن انرژیهای فسیلی جلو گیری میکند. ضرر آن هم این است که با سوختنش به عنوان سوخت هوا را آلوده میکند.
تاریخچه
از سال ۱۲۹۰ خورشیدی این عمل به صورت ناقص در دهلی هند توسطه برخی از مردم انجام میشد. آنها با جمعآوری فضولات حیوانی در ظروف بستهای به مدت ۹ماه گاز جمعآوری شده در آن را میسوزاندند.
در ایران
حمام شیخ بهایی در ایران چهارصد سال پیش بر مبنای این عمل آب گرم به وجود میآورد. معروف است که آب آنجا توسط یک شمع گرم میمانده دلیل آن این بود در زیر مخزن آب آن کنار شمع فاضلاب انسانی عبور میکرده که با شعلهور شدن گازهای ناشی از آن فاضلاب آب آن حمام گرم میشدهاست .
اتحادیه صنایع بازیافت ایران
کره زمین محل انباشت پسماند هاست. اگر پسماندها بازیافت شود قابل استفاده مجدد است، اگر دست نخورده و مدفون بماند آلوده کنندهی محیط زیست خواهد بود. این موضوع، بفکر میلیونها نفر را در سراسر دنیا به خود مشغول نموده تا اگر کمکی به پاکیزگی محیط زیست نمیکنند، از طریق همکاری با صنایع بازیافت، زائدات را به مواد اولیه، انرژی و... تبدیل کنند.
پنجم خردادماه سال ۱۳۸۶عدهای از صاحبان ودست اندرکاران صنایع بازیافت امید داشتند مجموعهای به وجود آید تا ضمن حمایت از این صنف وبهبود آن، کمکی در حفظ محیط زیست کشورمان ایران بنماید. البته این مهم به لظف خداوند محقق گردید و تأسیس اتحادیه صنایع بازیافت ایرانه برگ زرین دیگری بر افتخارات حفاظت از محیط زیست در ایران، افزوده شد.
به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر که هر که در صف باغ است صاحب هنریست
بنفشه مژدهٔ نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست
بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است بهر رخی که درین منظر است زیب و فریست
جواب داد که من نیز صاحب هنرم درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست
میان آتشم و هیچگه نمیسوزم هماره بر سرم از جور آسمان شرریست
علامت خطر است این قبای خون آلود هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست
بریخت خون من و نوبت تو نیز رسد بدست رهزن گیتی هماره نیشتریست
خوش است اگر گل امروز خوش بود فردا ولی میان ز شب تا سحر گهان اگریست
از آن، زمانه بما ایستادگی آموخت که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست
یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه ز خوب و ز شب چه منظور، هر که را نظریست
نه هر نسیم که اینجاست بر تو میگذرد صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست
میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند که گل بطرف چمن هر چه هست عشوهگریست
تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست
ز آب چشمه و باران نمیشود خاموش که آتشی که در اینجاست آتش جگریست
هنر نمای نبودم بدین هنرمندی سخن حدیث دگر، کار قصه دگریست
گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت بدان دلیل که مهمان شامی و سحریست
تو روی سخت قضا و قدر ندیدستی هنوز آنچه تو را مینماید آستریست
از آن، دراز نکردم سخن درین معنی که کار زندگی لاله کار مختصریست
خوش آنکه نام نکوئی بیادگار گذاشت که عمر بی ثمر نیک، عمر بی ثمریست
کسیکه در طلب نام نیک رنج کشید اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست
پروین اعتصامی