کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

... امروز همان فردایی است که در انتظارش بودیم

کافی نت حمید

از لحظات لذت ببریم. لحظه لحظه ها، دقایق و ساعت زندگی مان را می سازند
زندگی را زیبا نقاشی کنیم
راه های ارتباطی با ما
Telegram: @CnHamid
Instagram: mddrngiprnd
Www.CnHamid.ir

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
رسول خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) فرمود:
الا ای امت محمّد یاد کنید محمّد و خاندانش را در هر پیش آمد بد و هر سختی تا خدا فرشته‏ های شما را بر دیوانی که آهنک شما کنند یاری دهد،

زیرا با هر کدام شما یک فرشته است در سمت راست که نیکی ‏های شما را نویسد، و یکی در چپ که کردار بد را نویسد

و با هر کس دو شیطان است از سوی ابلیس که او را گمراه کنند.
و چون در دلش وسوسه کنند باید بگوید:

«لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم و صلّی اللَّه علی محمد و آله»

که آن دو شیطان گم شوند و نزد ابلیس روند و شکوه کنند و گویند کار او ما را درمانده کرده ما را با دیوان پلید کمک کن و پیوسته بدانها کمک رساند تا بهزار دیو پلید و گرد او آیند و هرگاه آهنگ او کنند یاد خدا کند و بر محمّد و خاندان پاکش صلوات فرستند و راه و روزنه‏ای به او نیابند، و به ابلیس گویند، جز خودت کسی مرد او نیست،

باید خودت با لشکریانت بروی و او را مغلوب سازی و گمراه کنی.
ابلیس با لشکریانش آهنگ او کنند، و خدا تعالی بفرشته ‏ها فرماید

این ابلیس است که با لشکرش آهنگ فلان بنده یا فلان کنیز مرا کرده

الا باید با او نبرد کنید، و با آنها کارزار کنند و در برابر هر دیو پلیدی صد هزار فرشته اسب سوار که شمشیر و نیزه و کمان و تیر و کارد آتشین دارند بیایند و این اسلحه آتشین را در آنها گزارند و آنها را بیرون رانند و بکشند و ابلیس را اسیر کنند و زیر اسلحه آرند.
و او گوید پروردگارا وعده‏ات، وعده‏ات، تو مرا تا روز وقت معلوم مهلت دادی، خدا بفرشته ‏ها فرماید بدو وعده دادم که او را نمیرانم، وعده ندادم که زیر اسلحه نباشد و شکنجه و درد بکشد، او را با اسلحه خود بزنید و از او تشفی کنید که من جانش را بگیرم و زخم فراوان بدو زنند وانگه او را رها کنند و پیوسته بر خود و فرزندان کشته‏اش گریان باشد و برای زخمهای‏ او مرهمی نیست جز شنیدن آواز کفر منش بت پرستان.
و اگر آن مؤمن بطاعت خدا و یاد او و صلوات بر محمّد و خاندانش بپاید آن زخمها بر تن ابلیس بمانند و اگر بنده از وضع خود بگردد و در مخالفت با خدا عزّ و جلّ و در گناهان اندر شود، زخمهای ابلیس خوب شوند، و بر آن بنده نیرو یابد تا باو دهنه زند و بر پشتش سوار شود و بزیر آید و شیطان دیگرش سوار شود و یکی پس از دیگری بر او سوار شوند، و بیارانش گوید در یاد ندارید که ما از دست او چه کشیدیم، اکنون زبون و فرمانبر ما شده تا به نوبت این و آن او سوار شوند.
و آنگاه رسول خدا فرمود: اگر خواهید پیوسته چشم ابلیس را گریان دارید و زخمهای او را دردناک سازید پیوسته بر طاعت خدا و یاد او صلوات بر محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و خاندانش باشید، و اگر از آن دست بکشید اسیر گردید و دیوان پلید بر پشت شما سوار شوند.

دحر إبلیس و أعوانه بمحمد و آله صلوات الله علیهم أجمعین:
ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏ (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) هَذِهِ نُصْرَةُ اللَّهِ تَعَالَی لِلْیَهُودِ عَلَی الْمُشْرِکِینَ بِذِکْرِهِمْ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
أَلَا فَاذْکُرُوا یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ، مُحَمَّداً وَ آلَهُ عِنْدَ نَوَائِبِکُمْ وَ شَدَائِدِکُمْ لِیَنْصُرَ اللَّهُ بِهِ مَلَائِکَتَکُمْ عَلَی الشَّیَاطِینِ الَّذِینَ یَقْصِدُونَکُمْ.
فَإِنَّ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَعَهُ مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ یَکْتُبُ حَسَنَاتِهِ، وَ مَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ یَکْتُبُ سَیِّئَاتِهِ، وَ مَعَهُ شَیْطَانَانِ مِنْ عِنْدِ إِبْلِیسَ یُغْوِیَانِهِ، 
فَإِذَا وَسْوَسَا فِی قَلْبِهِ، ذَکَرَ اللَّهَ وَ قَالَ:
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ، 
خَنَسَ الشَّیْطَانَانِ 
ثُمَّ صَارَا إِلَی إِبْلِیسَ فَشَکَوَاهُ 
وَ قَالا لَهُ: قَدْ أَعْیَانَا أَمْرُهُ، 
فَأَمْدِدْنَا بِالْمَرَدَةِ.
فَلَا یَزَالُ یُمِدُّهُمَا حَتَّی یُمِدَّهُمَا بِأَلْفِ مَارِدٍ، 
فَیَأْتُونَهُ، فَکُلَّمَا رَامُوهُ ذَکَرَ اللَّهَ، وَ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمْ یَجِدُوا عَلَیْهِ طَرِیقاً وَ لَا مَنْفَذاً.
قَالُوا لِإِبْلِیسَ: لَیْسَ لَهُ غَیْرُکَ تُبَاشِرُهُ بِجُنُودِکَ- فَتَغْلِبَهُ وَ تُغْوِیَهُ، فَیَقْصِدُهُ إِبْلِیسُ بِجُنُودِهِ.
فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَةِ: «هَذَا إِبْلِیسُ قَدْ قَصَدَ عَبْدِی فُلَاناً، أَوْ أَمَتِی فُلَانَةَ بِجُنُودِهِ أَلَا فَقَاتِلُوهُمْ» فَیُقَاتِلُهُمْ بِإِزَاءِ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ مِنْهُمْ، مِائَةُ [أَلْفِ‏] مَلَکٍ، وَ هُمْ عَلَی أَفْرَاسٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِیهِمْ سُیُوفٌ مِنْ نَارٍ وَ رِمَاحٌ مِنْ نَارٍ، وَ قِسِیٌّ وَ نَشَاشِیبُ وَ سَکَاکِینُ وَ أَسْلِحَتُهُمْ مِنْ نَارٍ، فَلَا یَزَالُونَ یُخْرِجُونَهُمْ وَ یَقْتُلُونَهُمْ بِهَا، وَ یَأْسِرُونَ إِبْلِیسَ، فَیَضَعُونَ عَلَیْهِ تِلْکَ الْأَسْلِحَةِ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ وَعْدَکَ وَعْدَکَ، قَدْ أَجَّلْتَنِی إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.
فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَةِ: «وَعَدْتُهُ أَنْ لَا أُمِیتَهُ، وَ لَمْ أَعِدْهُ أَنْ لَا أُسَلِّطَ عَلَیْهِ السِّلَاحَ وَ الْعَذَابَ وَ الْآلَامَ، اشْتَفُوا مِنْهُ ضَرْباً بِأَسْلِحَتِکُمْ فَإِنِّی لَا أُمِیتُهُ» فَیُثْخِنُونَهُ بِالْجِرَاحَاتِ ثُمَّ یَدْعُونَهُ، فَلَا یَزَالُ سَخِینَ الْعَیْنِ عَلَی نَفْسِهِ- وَ أَوْلَادِهِ الْمَقْتُولِینَ... 
فَإِنْ بَقِیَ هَذَا الْمُؤْمِنُ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِکْرِهِ، وَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، 
بَقِیَ عَلَی إِبْلِیسَ تِلْکَ الْجِرَاحَاتُ، وَ إِنْ زَالَ الْعَبْدُ عَنْ ذَلِکَ، وَ انْهَمَکَ فِی مُخَالَفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعَاصِیهِ، 
انْدَمَلَتْ جِرَاحَاتُ إِبْلِیسَ، 
ثُمَّ قَوِیَ عَلَی ذَلِکَ الْعَبْدِ حَتَّی یُلْجِمَهُ وَ یُسْرِجَ عَلَی ظَهْرِهِ وَ یَرْکَبَهُ، 
ثُمَّ یَنْزِلُ عَنْهُ وَ یُرْکِبُ عَلَی ظَهْرِهِ شَیْطَاناً مِنْ شَیَاطِینِهِ، 
وَ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ:
أَ مَا تَذْکُرُونَ مَا أَصَابَنَا مِنْ شَأْنِ هَذَا ذَلَّ وَ انْقَادَ لَنَا الْآنَ حَتَّی صَارَ یَرْکَبُهُ هَذَا.
ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله): فَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تُدِیمُوا عَلَی إِبْلِیسَ سُخْنَةَ عَیْنِهِ وَ أَلَمَ جِرَاحَاتِهِ فَدَاوِمُوا عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِکْرِهِ، وَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ إِنْ زِلْتُمْ عَنْ ذَلِکَ کُنْتُمْ‏
أُسَرَاءَ إِبْلِیسَ فَیَرْکَبُ أَقْفِیَتَکُمْ بَعْضُ مَرَدَتِهِ.



برگرفته شده از menbarestan.ir

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۹
حمید

سَلجوقیان (آل‌سلجوق)، دودمانی ایرانی و ترک‌تبار مسلمان بودند که در سده‌های پنجم تا ششم هجری قمری، بر بخش‌های پهناوری از آسیای غربی و آسیای صغیر نظیر ایران، روم، افغان، شام، ارمن، گستره‌های عرب و ترک و دیگر نقاط وسیع فرمان می‌راندند. مؤسس این سلسله طغرل بیک نام داشت که خود از نوادگان سلجوق بود و با شکست سلطان مسعود غزنوی، در نیشابور برتخت نشست.

در زمان سلطان ملکشاه سلجوقی این قلمرو به اوج اقتدار رسید. این محدوده از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد یافت. واپسین شاه این سلسله از سلجوقیان عراق عجم و طغرل بن ارسلان نام دارد.

سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک توسی خدمات مهمی به این زبان و عمران و آبادانی شهرها و گسترش فنون و دانش‌ها نمودند.

سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، پس از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار یاری کردند. پسر سلجوق به نام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را در دست داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به گفته مورخان) کافران را صادر کرد.

در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرافیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. لیکن سلطان محمود او را اسیر و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.

ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست.

طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی‌ماند، به نیشابور وارد و سلطنت را آغاز کرد.

طغرل برای خود اسم عربی رکن‌الدین ابوطالب محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.

طغرل وزیری با کفایت که او را هم رده خواجه نظام‌الملک طوسی می‌دانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل یاری بسیار رساند.

طغرل بیک در سال ۴۳۳ به شهر ری وارد شد و این شهر را آباد کرده به پایتختی برگزید.

او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری درگذشت و در مکانی که به برج طغرل)درابن بابویه(معروف است دفن شد.

عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری (۴۵۵۴۶۵هجری)  بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمیدالملک(خواجه نظام الملک طوسی) او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.

بیش‌تر عمر آلب ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله  ی ارمانیوس دیوجانوس -امپراتور روم- مواجه شد.

ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک به سلطنت دست یافت. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان سلجوقی مدعی غلبه کند.

او موفق به توسعه سرزمین‌های تحت سلطه سلجوقیان شد. از متصرفات او می‌توان به بازپس‌گیری اورشلیم از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تحت تصرف او می‌باشند.

سلطان محمد را می‌توان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی درگرفت.

... ابتدا بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت سر گرفت. این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد. اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق برگردانده شد.

محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت. بجز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت با صلح بین دو برادر به پایان رسید. اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری یک سال بعد از صلح با برادرش محمد در گذشت و امور به محمد منتقل شد.

سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود سنجر واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت. شام، آسیای صغیر و عراق عرب بخاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.

بعد از آنکه سلطان محمد در گذشت سلطنت ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت.

عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده‌اش رکن الدین محمود به جای او بر تخت نشست.

اما در سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی کور شد و اواخر حیات خود را در زندان به سر برد.

بدین‌سان، حکومت سلجوقیان شرق ایران با مرگ سلطان سنجر از بین رفت.

  • بطور کلی علل زوال خاندان سلجوقیان عبارتند از:

1.     جنگ‌های داخلی و نبردهای درون‌طایفه

2.     ملوک الطوایفی و تجزیه قلمرو

3.     ناتوانی مردم به دلیل مالیات‌های بسیار

4.     تضعیف نیرو و روحیه ارتش

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۸
حمید


اذان بلال حبشی و فریاد گریه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها

روایت شده: روزی فاطمه سلام الله علیها فرمود: بسیار مایلم که صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم(با توجه به اینکه بلال حبشی بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله اذان نمی گفت تا دیگران را تأیید نکند)

این خبر به بلال حبشی رسید، طبق خواهش فاطمه سلام الله علیها صدای خود را به اذان بلند کرد. وقتی که گفت: اللَّه اَکْبَرُ. اللَّه اَکْبَرُ.

فاطمه سلام الله علیها به یاد زمان پدر افتاد، آنچنان بی تاب شد، که نتوانست از گریه خودداری کند. و وقتی که بلال گفت: اَشْهَدُ  أن مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه. فاطمه سلام الله علیها ضجّه زده و بیهوش به روی زمین افتاد.

مردم به بلال گفتند: اذان را قطع کن که فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت، و گمان کردند که فاطمه سلام الله علیها جان داد.

بلال، اذانش را قطع کرد و ناتمام گذاشت، وقتی که فاطمه سلام الله علیها به هوش آمد، از بلال خواست که اذان را تمام کند.

بلال اذان را تمام نکرد و به فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: «ای سرور بانوان، بیم آن دارم که وقتی صدای مرا بشنوی به جانت آسیب برسد».

فاطمه سلام الله علیها، بلال را معاف داشت.

دعای حضرت زهرا سلام الله علیها و وصیت او

امام باقر علیه السلام فرمود: فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، پس از گذشت شصت روز از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار و بستری شد، و بیماریش شدید گردید، و دعای او در شِکوه از ظالمان این بود:

یا حَیُّ یا قَیُّومُ بِرَحمَتِکَ استَغِثُ، فَاَغِثنِی اَللَّهُمَّ زَحزِحنِی عَنِ النَّارِ وَ اَدخِلنِی الجَنَّة وَ اَلحِقنِی بِاَبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله

«  ای خدای زنده و توانا، پناه می آورم به رحمت تو، پس به من پناه بده و مرا از آتش دور گردان و به بهشت وارد کن، و مرا به پدرم محمد صلی الله علیه و آله ملحق فرما ».

امیرمؤمنان علی علیه السلام به او می فرمود: « خدا به تو عافیت می دهد و تو را زنده نگهدارد ».

فاطمه سلام الله علیها به علی علیه السلام گفت: من حاجتی به تو دارم.

علی علیه السلام فرمود: حاجتت برآورده است ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله.

فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: تو را به خدا و به حق پدرم محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله سوگند می دهم که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند، تو می دانی که من هیچ چیز را بر تو کتمان نکرده ام، رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود:

« یا فاطمه! تو نخستین فرد از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی و برای من ناگوار است که این خبر را به تو بدهم که ناراحت گردی».

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که پنجاه شب از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشت، بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها آغاز گردید، دریافت که این بیماری خبر از مرگ می دهد، از این رو به علی علیه السلام وصیت کرد تا به آن اقدام نماید، و از علی علیه السلام پیمان گرفت که حتما به وصیت عمل کند، امیرمؤمنان علیه السلام که سخت غمگین و ناراحت بود، تمام گفتار و وصیت فاطمه سلام الله علیها را به عهده گرفت که انجام دهد.

فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: «ای ابوالحسن! رسول خدا صلی الله علیه و آله با من عهد کرد که من اولین نفر از خاندانش هستم که به او می پیوندم، و چاره ای جز این نیست، بر فرمان خدا صبر کن و در برار مقدرات الهی خشنود باش، مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار».

حضرت علی علیه السلام به وصیت فاطمه سلام الله علیها عمل کرد.

ابن عباس گوید: فاطمه سلام الله علیها فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم، و آن چه را که بعد از آن حضرت بر ما وارد داشتند، به آن حضرت گفتم و شکایت و نمودم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: « برای شما خانه ی ابدی آخرت است که برای پرهیزکاران آماده شده است، و تو به زودی نزد ما می آئی! ».

برداشتی آزاد از کتاب کلبه احزان شیخ عباس قمی

#با من از مولایم سخن بگو

#سقیفه_وآثار_شوم_هجوم_به خانه_وحی

@kalame_amir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۸
حمید

سعدی شیرازی )۶۰۶ - ۶۹۰ هجری قمری(شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی نامدار ایرانی است. نامِ کاملِ او ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف و تخلص او سعدی است. او در نظامیه بغداد -که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد- تحصیل نمود و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. وی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. وی تحت حمایت اتابکان فارس، بویژه سعد بن ابوبکر، قرار داشت. زندگی وی همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط یکایک حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان، عباسیان و اتابکان فارس بود. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته‌است؛ به‌طوری‌که شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدت‌ها در مدرسه‌ها و مکتب‌خانه‌ها به‌عنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شده و بسیاری از ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شده‌است. وی بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، ساده‌نویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست -حتی در زمان حیاتش- شهرت زیادی بدست آورد. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند.

آثار وی در کتاب کلیات سعدی گردآوری شده‌است؛ هرچند که کتاب گلستان، کتاب بوستان و نیز غزلیات وی به صورت مستقل نیز منتشر شده‌اند. کتاب‌های گلستان و بوستان به‌عنوان کتاب‌های اخلاقی شناخته می‌شوند و علاوه بر فارسی‌زبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تأثیرگذار بوده‌اند. با این حال، برخی از منتقدان نسبت به آموزه‌های اخلاقی وی نقدهایی را مطرح کرده‌اند. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیف‌کننده عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سروده‌است.

به‌منظور تجلیل از سعدی، روز اول اردیبهشت ماه (روز آغاز نگارش کتاب گلستان) در ایران به‌عنوان روز سعدی نامگذاری شده‌است.

به طور کلی، سعدی را می‌بایست از شاعران سبک عراقی به‌حساب آورد. با این حال، نشانه‌هایی از سبک خراسانی در آثار وی مشاهده می‌شود. وی در دوره‌ای که استفاده از انواع آرایه‌های ادبی توسط سخنوران رواج پیدا کرده‌بود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی روی آورده‌است.  سبک شعریِ سعدی از تخیّل و تصویرآفرینی پیچیده‌ای بهره دارد و در عین حال بسیار ساده و روان است؛ که حاصل از شیوهٔ موجز، نرم و دل‌نشین بیان اوست.

تخلص نام هنری است که شاعر برای خود برمی‌گزیند و در اشعار خود (به خصوص در غزل) از آن استفاده می‌کند. بسیاری از شاعران، از جمله سعدی، با تخلص خود مشهورند. سعدی تخلص خود را به واسطه ارادتی که به سعد بن ابوبکر، فرزند حاکم وقت شیراز داشت، انتخاب کرده‌است. سعدی در استفاده از تخلص بسیار جدی بوده و در 95٪ از غزلیاتش از تخلص استفاده کرده‌است. تخلص اغلب در بیت آخر غزل قرار داده شده، اما در مواردی نیز بعد از بیت تخلص، یک یا چند بیت دیگر آمده‌است. سعدی در 60 درصد موارد، تخلص خود را به صورت سوم شخص مفرد به‌کار برده؛ یعنی در این ابیات خبری از خود داده‌است (مثلا؛ سعدی سر سودای تو دارد نه سر خویش)و در بقیه موارد از دوم شخص مفرد استفاده کرده و خودش را مخاطب قرار داده‌است (مثلا؛ همه عاشقان عالم به تو عاشقند سعدی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۷
حمید

برنامه کلان جمهوری اسلامی ایران استفاده بهینه از منابع انرژی های فسیلی و ارتقاء میزان بهره برداری از منابع متنوع انرژیهای تجدیدپذیر جهت تامین بخشی از نیاز روزافزون انرژی کشور می باشد. زیرا کشور ایران از لحاظ برخورداری منابع مختلف انرژی یکی از غنی ترین کشورهای جهان محسوب می‌گردد و علاوه بر وجود منابع گسترده سوختهای فسیلی و تجدید ناپذیر نظیر نفت و گاز دارای پتانسیل فراوان انرژیهای تجدیدپذیر از جمله باد، خورشید، زیست‌توده و زمین‌گرمایی نیز می‌باشد

سازمان انرژیهای نو ایران متعاقب سیاستگذاریهای معاونت امور انرژی وزارت نیرو از سال ۱۳۷۴ عهده دار پرداختن به این مهم بوده و متولی امر دستیابی به اطلاعات و فن آوریهای روز دنیا در خصوص استفاده از منابع انرژیهای تجدیدپذیر، پتانسیل سنجی و اجرای پروژه های متعدد (خورشیدی، باد و زمین گرمایی، هیدروژن و بیوماس)،خرید و فروش تضمینی برق تجدیدپذیر برای جلب مشارکت بخش خصوصی در این حوزه،سیاست پژوهی به منظور طرح جامع توسعه انرژی های تجدیدپذیر در کشور و همچنین آگاه سازی و آموزش های ترویجی در این زمینه می باشد.

در اواخر سال ۱۳۷۸ حجم عملیات و تنوع انجام آنها باعث گردید که وزارت نیرو پیشنهاد دولتی شدن شرکت سانا را به هیأت محترم وزیران بدهد تا جایگاه خالی سازمانی که در بدنه تشکیلات دولت به امر مهم توسعه انرژیهای تجدید پذیر بپردازد مرتفع گردد. سرانجام هیأت محترم وزیران در تاریخ ۰۸/۱۲/۱۳۷۸ با تشکیل شرکت دولتی سانا موافقت نمود. لازم بذکر است که نهادهایی همچون سازمان انرژی اتمی ، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان بهینه سازی مصرف سوخت نیز در این زمینه فعالیتهایی را داشته اند که بمنظور استفاده بهینه و بهره برداری موثر از انرژی های تجدیدپذیر شورایعالی اداری بنابر مصوبه مجلس در مورخ ۲۸/۰۹/۱۳۸۳   تمرکز انجام کلیه ماموریت ها و فعالیت های قانونی مربوط به انرژی های تجدیدپذیر را به وزارت نیرو سپرده و فرآیند اجرائی تجمیع نیز در این راستا از تاریخ ۱/۱ /۸۴ انجام و وزارت نیرو نیز از تاریخ یاد شده مسئولیت این خصوص را به سانا منتقل نمود.

شایان ذکر است بنابر مصوبه مذکور کماکان فعالیت های مرتبط با پمپ های بادی آبکش و آبگرمکن های خورشیدی بر عهده سازمان بهینه سازی مصرف سوخت می باشد.

در اواسط سال ۱۳۸۵ با تغییر ساختاری در وزارت نیرو و ایجاد معاونت برق و انرژی،عملا دفتر انرژی های نو حوزه ستادی وزارت نیرو در این سازمان ادغام و همکاران و پروژه های مربوطه نیز به سانا منتقل گردید.

سازمان انرژی های نو ایران در بخش برنامه ریزی، اتخاذ سیاستها و راهکارهای مناسب و آگاه سازی عمومی گام های موثری برداشته که از اقدامات انجام شده در این بخش می توان به

انجام مطالعات سیاست پژوهی در زمینه تدوین چارچوب استراتژی انرژی های تجدید پذیر کشور، برنامه توسعه صنعت انرژی بادی و سایر منابع تجدیدپذیر و همچنین فعالیت های صورت گرفته در خصوص ترویج و آگاهسازی شامل شرکت در نمایشگاهها، تشکیل دوره های آموزشی،تدارک بازدید های علمی از سایت های انرژی های نو، نشر کتب و نشریات تخصصی نیز از دیگر اقدامات مهم سانا بوده است و این در حالی است که هم اکنون سانا نقش اساسی و همکاری موثری را در ستاد انرژی های نو در معاونت علمی،فن آوری ریاست جمهوری با هدف هم افزایی تمام بازیگران و ذی نفعان انرژی های نو در کشور ایفا می نماید.

یکی از مهمترین وظایف محوله به سازمان انرژیهای نو ایران بعنوان نقطه تمرکز ملی و مرکز هماهنگی فعالیتهای تحقیقاتی و اجرایی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، ایجاد بسترهای مناسب برای مطالعه، اجرای طرحهای پایلوت و طراحی و ساخت پروژه های نیروگاهی با مشارکت بخشهای دولتی و غیر دولتی و مهیا نمودن مسیر دستیابی به منابع متنوع انرژیهای نو با استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای بالای کشور می باشد

در راستای دستیابی به توسعه پایدار اقدامات مهمی در توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر انجام شده است که در تیرماه ۹۴ شاهد به وقوع پیوستن رویداد مهمی در زمینه تجدیدپذیرها در کشورمان بوده ایم که در آن وزارت نیرو برق تولیدی از منابع انرژی های تجدیدپذیر را بر اساس تعرفه های جدید که با توجه به منابع مختلف نرخ های متفاوت دارد، خریداری می نماید و مدت زمان خرید برق که به ۵ سال محدود شده بود، به ۲۰ سال افزایش یافت. اطلاعات کامل تر را می توانید در بخش تعرفه های خرید تضمینی برق از تجدیدپذیرها در وب سایت سانا ملاحظه نمائید.

از دیگر اقدامات صورت گرفته در راستای توسعه پایدار می توان به ایجاد ردیف اعتباری مشخص برای دریافت مبلغ سی ریال به ازای هر کیلووات ساعت به عنوان عوارض برق(ماده ۶۹ قانون بودجه سال ۱۳۹۲) و مجوزعقد قرارداد به روش بیع متقابل با سرمایه گذاران بخش خصوصی و دولتی با اولویت استفاده از تجهیزات ساخت داخل تا سقف یکصدو بیست هزار میلیارد ریال(ماده ۱۹ قانون بودجه سال ۱۳۹۲) اشاره نمود.

قرار است تا پایان برنامه ششم ۵% از انرژی مورد نیاز کشور از منابع تجدیدپذیر تامین گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۶
حمید

زمستان خوابی: جانوران خون گرم (پستانداران و پرندگان) برای تولید گرما و کم و بیش ثابت نگه داشتن دمای بدن خود، غذا را می سوزانند. در زمستان، جانوران برای گرم نگه داشتن بدن خود به انرژی گرمایی بیش تری نیاز دارند و این هنگامی است که غذا کم است. برخی از جانوران با وارد شدن به نوعی خواب عمیق به نام خواب زمستانی، در مصرف انرژی صرفه جویی می کنند. آن ها در طی زمستان خوابی، برای صرفه جویی در مصرف انرژی، سرعت فعالیت های بدن خود را کم می کنند و دمای آن را پایین می آورند. ضربان قلب و سرعت تنفس آن ها هم کاهش پیدا می کند. حتی موقعی که دما نزدیک به صفر باشد، دمای بدن ممکن است تا حدود دمای محیط برسد.

جانوران زمستان خواب، معمولاً مکانی گرم و امن را برای گذراندن زمستان، انتخاب می کنند. خفاش ها در درون غارها که دما تغییر چندانی نمی کند، می خوابند. جوندگان کوچک در نقب های زیر زمینی، که به منظور گرم تر شدن با علف پوشیده شده، می خوابند. برخی زمستان خواب ها مانند سنجاب زمینی قطب شمال و موش زمستان خواب،‌بیش از نیمی از عمر خود را در زمستان خوابی می گذرانند.

در این مدت فرآیندهای بدن جانور با حداقل سرعت به کار خود ادامه می دهند و برای تولید انرژی از چربی های ذخیره استفاده می کنند. وزن بدن برخی از جانوران زمستان خواب،‌ در طی زمستان خوابی تا 40 درصد کاهش می یابد. سایر جانوران مانند همسترها در لانه های زمستانی خود مقداری غذا ذخیره می کنند و در طول زمستان هر چند وقت یکبار، برای خوردن مقداری از آن بیدار می شوند.

در میان پستانداران، فقط خفاش ها،‌حشره خوارهایی مانند جوجه تیغی و جوندگان مانند موش های زمستان خواب، موش خرماها، همسترها و سنجاب زمینی،‌زمستان خواب حقیقی اند. تعداد بسیار اندکی از پرندگان زمستان خوابی می کنند.

خرس ها بیش زمستان را می خوابند و سنجاب ها در صورتی که هوا خیلی سرد باشد، چندین روز می خوابند. این جانوران زمستان خواب های حقیقی نیستند، زیرا دمای بدن آن ها چندان کاهش پیدا نمی کند و به آسانی بیدار می شوند. این جانوران برای صرفه جویی در مصرف انرژی به خواب عمیق فرو می روند.

 

مهاجرت:

بعضی از جانوران برای یافتن غذا و آب و هوای مناسب برای زندگی کوچ می کنند مانند : پرستو- لک لکغاز

شباهت بین زمستان خوابی خرس و مهاجرت پرستو :

هر دو به علت کمبود غذا در فصل زمستان است .

فرق زمستان خوابی با خواب معمولی :

در خواب معمولی جانور در شبانه روز ساعت های مخصوصی را می خوابد و بعد از بیدار شدن فعالیت روزانه را شروع کرده و به دنبال آب و غذا می رود. ولی در زمستان خوابی جانور در آغاز فصل زمستان در محل مخصوص رفته و حرکت ندارد و احتیاج به آب و غذای زیاد ندارد و تا رسیدن فصل بهار می خوابد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۶
حمید

**   »به    نام   خداوند   بخشنده   مهربان «   **

هنگامی که آن واقعه بزرگ (قیامت) واقع می‌گردد. ( 1 )

 که در وقوعش هیچ کذب و جای هیچ شک و ریب نیست. ( 2 )

 آن روز (قومی را به دوزخ) خوار و ذلیل کند و (طایفه‌ای را به جنّت) سربلند و رفیع گرداند( 3 ) .

آن‌گاه که زمین شدید به حرکت و لرزه در آید. ( 4 )

 و کوههای سخت متلاشی شوند. ( 5 )

 و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند. ( 6 )

 و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید. ( 7 )

 گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست! ( 8 )

 و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است. ( 9 )

 و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند. ( 10 )

 آنان به حقیقت مقربان درگاهند. ( 11 )

 آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند. ( 12 )

 آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند. ( 13 )

 و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند). ( 14 )

 آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند. ( 15 )

 همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت می‌نشینند. ( 16 )

 و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت می‌گردند( 17 ) .

با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب. ( 18 )

 نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند. ( 19 )

 و میوه خوش از هر چه برگزینند، ( 20 )

 و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند، ( 21 )

 و زنان سیه چشم زیبا صورت، ( 22 )

 که (در بهاء و لطافت) چون درّ و لؤلؤ مکنونند (بر آنها مهیّاست). ( 23 )

 (این نعمتهای الهی) پاداش اعمال نیک آن بهشتیان است. ( 24 )

 نه آنجا هیچ حرفی لغو و بیهوده شنوند و نه به یکدیگر گناهی بربندند. ( 25 )

هیچ جز سلام و تحیّت و احترام هم نگویند و نشنوند. ( 26 )

 و اصحاب یمین هم چه خوش روزگارند! ( 27 )

 در سایه درختان سدر پرمیوه بی‌خار. ( 28 )

و درختان پربرگ سایه‌دار. ( 29 )

 و در سایه بلند درختان. ( 30 )

 و در طرف نهر آبهای روان زلال. ( 31 )

 و میوه‌های بسیار. ( 32 )

 که هیچ وقت منقطع نشود و هیچ کس بهشتیان را از آن میوه‌ها منع نکند. ( 33 )

 و فرشهای پربها (یا فراش و زنان زیبا). ( 34 )

 که آنها را ما در کمال حسن و زیبایی بیافریده‌ایم. ( 35 )

 و همیشه آن زنان را با کره گردانیده‌ایم. ( 36 )

 و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز. ( 37 )

 این نعمتهای بهشتی مخصوص اصحاب یمین است. ( 38 )

 که جمعی از پیشینیان، ( 39 )

 و جمعی از امت رسول آخر زمان هستند. ( 40 )

 و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است

! ( 41 )

 آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند. ( 42 )

 و سایه‌ای از دود آتش دوزخ. ( 43 )

 که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد. ( 44 )

این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند. ( 45 )

 و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند. ( 46 )

 و دایم می‌گفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده می‌شویم؟) (47

 و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟ ( 48 )

 بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین، ( 49 )

 همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده می‌شوند. ( 50 )

 آن گاه شما ای گمراهان منکر (قیامت. ( 51 )

 از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد. ( 52 )

 تا آنکه شکم را از آن پر می‌سازید. ( 53 )

 آن‌گاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن می‌آشامند. ( 54 )

 بدان‌سان از عطش، آن آب را می‌نوشید که شتران تشنه آب می‌آشامند. ( 55 )

 این است طعام و شراب کافران در روز جزا. ( 56 )

 ما شما را بیافریدیم پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟ ( 57 )

 آیا ندیدید (و به حقیقت در نیافتید) که نخست شما نطفه‌ای (بی‌قدر و قابلیّت) بودید؟( 58 )

 آیا شما خود آن نطفه را (به صورت فرزند انسان) می‌آفرینید یا ما آفریننده‌ایم؟ ( 59 )

 ما مرگ را بر همه شما مقدّر ساختیم و هیچ کس بر قدرت ما سبق نتواند برد. ( 60 )

 در اینکه شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را به صورتی (در جهانی دیگر) که اکنون از آن بی‌خبرید برانگیزیم. ( 61 )

 و بی‌شک شما از نشأه اوّل خود آگاه شدید (که از عدم به وجودتان آوردیم) پس چرا متذکر (عالم آخرت) نمی‌شوید؟ ( 62 )

 آیا دیدید تخمی را که در زمین می‌کارید؟ ( 63 )

 آیا شما آن تخم را می‌رویانید یا ما رویاننده‌ایم؟ ( 64 )

 اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه می‌سازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید. ( 65 )

 (و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم. ( 66 )

 بلکه به کلی محروم گردیدیم. ( 67 )

 آیا آبی را که شما می‌نوشید متوجهید؟ ( 68 )

 آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟ ( 69 )

 اگر می‌خواستیم آن آب را شور و تلخ می‌گردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمی‌کنید؟! ( 70 )

 آیا آتشی که روشن می‌کنید می‌نگرید؟ ( 71 )

 آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟ ( 72 )

 ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم. ( 73 )

 پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو. ( 74 )

 سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن). ( 75 )

 و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است. ( 76 )

 که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است. ( 77 )

 که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد. ( 78 )

 که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد. ( 79 )

 تنزیلی از پروردگار عالم است. ( 80 )

 آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟ ( 81 )

 و بهره خود را تکذیب آن قرار می‌دهید؟ ( 82 )

 پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد. ( 83 )

 و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید. ( 84 )

 و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید. ( 85 )

 پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست. ( 86 )

 روح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟ ( 87 )

 پس (بدانید آن که بمیرد) اگر از مقربان درگاه خداست. ( 88 )

 آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. ( 89 )

 و اگر از اصحاب یمین است. ( 90 )

 پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. ( 91 )

 و اما اگر از منکران و گمراهان است. ( 92 )

 نصیبش حمیم جهنم است. ( 93 )

 و جایگاهش آتش دوزخ است. ( 94 )

 این (وعد و وعید) البته یقین و حق و حقیقت است. ( 95 )

 پس به نام بزرگ خدای خود تسبیح گوی. ( 96)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۴
حمید

روش حل مکعب روبیک

اگر شما هم جزء اون دسته ای هستید که این مکعب رو دارید و حسابی رو اعصابتان رفته و هنوز نتونستید اون رو درست کنید امروز میخوایم در این جا مکعب روبیک ۳*۳ رو آموزش بدیم.

ولی حتما تا آخر آموزش رو ادامه بدین چون ممکنه در اینجا راه حل های زیباتری رو مشاهده کنید و بتونبد مکعب روبیک رو در مدت زمان کمتری حل کنید.

در ابتدا باید با معانی فرمول هایی که با آنها قصد حل مکعب روبیک را داریم آشنا شویم

تذکر ۱ =توجه داشته باشید که i (حرف آی کوچک لاتین) به معنی چرخش در خلاف جهت عقربه های ساعت است.

تذکر ۲=صفحه قرمز باید در روبه روی ما قرار داشته باشند تا تصاویر زیر به درستی معنای خود را بیان کنند

تذکر ۳=به حرکت ال و ال آی توجه بیشتری کنید.

F

Fi

R

Ri

L

Li

T

Ti

D

Di

در این مرحله ما باید یک مثبت از رنگی که میخواهیم حل مکعب روبیک را با آن شروع کنیم ایجاد کنیم.(مانند شکل(

همانطور که در شکل میبینید فعلا رنگ های خاکستری برای ما مهم نیست.


اگر توانستیدکه به شکل بالا دست پیدا کنید از این مرحله عبور کنید

اما اگر نتوانستید، به عنوان راهنمایی بایدبگویم که اگر مثلا شما می خواهید قطعه سبز-قرمز را به جای خود انتقال بدهد باید ابتدا آن را به صفحه پایین انتقال دهید و سپس آنرا با مرکز قرمز مچ کنید (یکی کنید)(هنوز قطعه سبز-قرمز در صفحه پایین است) و با حرکت ۱۸۰ درجه آن را بین مرکز های قرمز و سبز قرار هید

تذکر= توجه داشته باشید که تا حد امکان در هنگام ایجاد مثبت،قطعه هایی که به جای درست خود انتقال داده اید خراب نکنید.

اگر توانستید به شکل بالا دست پیدا کنید از این مرحله عبور کنید.

اما اگر نتوانستید، یک راه دیگر غیر از روش مرحله قبل نیز وجود دارد که البته فهمیدنش کمی مشکل است اما وقتی یاد گرفتید خیلی کمکتان می کند البته اگر این روش را یاد نگرفتید مهم نیست، به مرحله بعد بروید.

این روش بیان میکند که ما ابتدا در صفحه مقابل سبز (اگر مکعب تان مانند مکعب بالا باشید رنگ مقابل سبز، آبی است در این جا نیز فرض را بر آبی میگذاریم) یک مثبت سبز که مرکز آن آبی است ایجاد کنیم و تا زمانی که مثبت ایجاد نشده است به رنگ های دیگر مراکز توجهی نداریم

وقتی مثبت سبز با مرکزیت آبی ایجاد شد یک به یک قطعه ها را به روی مرکزی میبریم که همرنگ آن قطعه باشد سپس با حرکت 180 درجه آن را به صفحه سبز انتقال میدهیم تا به شکل بالا دست پیدا کنیم.

برای اینکه بتوانید قطعه های گوشه در این مرحله را به جای خود انتقال دهید باید از فرمول Ri Di R D استفاده کنید.

اما مکعب را به چه حالتی در دستمان بگیریم و چه زمانی میتوانیم از فرمول استفاده کنیم؟

ابتدا باید قطعه ای که مثلا در اینجا شامل رنگ های زرد-سبز-قرمز است را پیدا کنید و آنرا به صفحه پایین انتقال دهید، سپس آنرا به زیر جای صحیح خود انتقال دهید.(ترجیحا قطعه ای را انتخاب کنید که در صفحه پایین (صفحه خاکستری) باشد)

سپس در حالی که قطعه زرد-سبز-قرمز در سمت راست و پایین صفحه رو به روی ما قرار دارد فرمول را انجام میدهیم. توجه داشته باشید که در اکثر موارد باید چند مرتبه فرمول را انجام دهید و خوب است بدانید که اگر این فرمول را 6 مرتبه بصورت پیوسته انجام دهید مکعب هیچ تغییری نمی کند و همه قطعه ها به مکان قبل از انجام فرمول بر می گردند.



برای اینکه بتوانیم به هدف این گام برسیم باید مثلا قطعه زرد-قرمز را در حالتی مانند یکی از شکل های زیر قرار دهیم.

                                                                                                                                                        

اگر در شکل های بالا دقت کنید متوجه تفاوت آنها میشوید. در شکل سمت راست شما قطعه مذکور باید به سمت چپ انتقال پیدا کند اما در شکل سمت چپ شما قطعه مذکور باید به سمت راست جابجا شود.

اگر به تصاویر زیر دقت فرمایید، نیازی به توضیحات دیگر نیست.

تذکر مهم: ممکن است آن قطعه ای که باید در لایه دوم بصورت صحیح قرار گیرد، در لایه بالا نباشد تا براحتی بتوانیم از فرمول های گفته شده استفاده کنیم ( یعنی در لایه دوم باشد اما صحیح قرار نگرفته باشد). در این حالت ما میتوانیم از همین فرمول ها استفاده کنیم تا یک قطعه اشتباه را به مکانی که قطعه مورد نیاز ما در آنجا قرار دارد انتقال دهیم تا قطعه مورد نیاز ما به لایه بالا انتقال پیدا کند. سپس از فرمول های مذکور کمک می گیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۳:۴۴
حمید

ذخایر نمک و چگونگی تشکیل آن :


تولید تجاری نمک از 5 منبع : ذخایر لایه ای رسوبی آبهای شور محدود آب دریاها  - ذخایر نمکی سطحی و گنبدهای نمکی صورت می گیرد . لایه های نمکی ممکن است از ضخامت چند اینچ تا چند صد فوت دیده شوند . نمک معمولاً توام با لایه ها یا بلورهای ایندرید , ژیپس و دولومیت و همچنین حامل مقداری موارد شیل دار می باشند . آبهای شور ممکن است بصورت محدود ( دریاچه ارومیه ) و یا دریاهای آزاد بوده و برای استخراج نمک مورد استفاده قرار گیرند . گاهی نیز در اثر تبخیر و محدود شدن دریاچه ها ذخایر نمک سطحی مانند اطراف دریاچه قم تشکیل می شود . گنبدهای نمکی از نظر مقدار نمک حاوی ذخیره ی قابل ملاحظه ای بوده و نمک در این منابع معمولاً باژیپس و ایندریت همراه است . ذخایر نمک هر شکل و حالتی که در طبیعت داشته باشند عامل تبخیر در پدید آمدن آنها نقش اساسی دارد .

نمک ابتدا به صورت لایه های ضخیمی در اعماق وجود دارد که ضخامت آنها زیاد و ممکن است بیش از 1000 متر باشد . بعضی عقیده دارند که اگر در بالای یک طبقه نمکدار تاقدیسی با شیب ملایم وجود داشته باشد همانند حرکت مواد هیدروکرین , نمک خود را در آن امتداد به بالا می کشاند و نمک از لایه های تغذیه کننده به بیرون کشیده می شود این عمل ممکن است آنقدر ادامه یابد که قدرت تغذیه از بین برود . دراینحال لایه های نمکدار اولیه نازک شده و طبقات رویی فرو می نشیند و به این ترتیب در اطراف گنبد ناودیسی با شیب ملایم بوجود می آید . عواملی که آرایش و پراکندگی فعلی گنبدها را کنترل کرده اند دقیقاً مشخص نیست اما احتمال دارد این پراکندگی از اثر ناهمواریهای اولیه سطح فوقانی لایه های نمک یا چین های قرار گرفته در پایین لایه های نمکی یا گسلها بوجود آمده باشد که زون های ضعیفی را در لایه های روی نمک برای این کار حاصل کرده باشند . اثراتی که در بعضی از نقاط نمکها در معادن باقی مانده است این مسئله را روشن نموده که حرکت نمکها به سمت بالا در حالت جامد و با تناوب حرکت و سکون بطوریک در میان  بوده است . نیروی محرکه توده نمک احتمالاً وزن استاتیکی لایه های کمر بالای نمک بوده است . وزن مخصوص نمک 2/2 در صورتی که سنگهای محاصره کننده نمک وزن مخصوص بالاتری برابر 8/2 تا 6/2 را دارا می باشند و عامل کنترل کننده این حرکت نیز سبکی نسبی نمک بوده است . در واقع نمک خاصیت شکل پذیری دارد . وقتی نمک تحت فشار باشد ملکولهای سازنده آن خرده شده , شکل آن تغییر می کند و خود را از زیر بار فشار رها می نماید . مسلماً در اعماق مثلاً 5000 متری که درجه حرارت آن 150 درجه بیشتر از سطح زمین است نمک مانند سیال غلیظ به حرکت در می آید و بنا به نوشته گاسو  (Gassov ) به صورت خمیره ای نمکی از گنبد خارج شده و ضمن سرد شدن حرکت آن کند می شود در این حال حرکت آن به حالت جامد و به صورت لغزش ولی بسیار کند صورت می گیرد . با این توضیحات مساحتی که گنبدهای نمکی در سطح زمین اشغال می کنند همیشه معادل قطر ساقه اصلی خود گنبد نمی باشد زیرا با جریان یافتن نمک در اطراف ساقه گنبد مساحت گسترش سطحی خیلی بیشتر از قطراست . گاهی نیز نمک در هنگام حرکت دچار چین خوردگی می شود . این مسئله به خاصیت پلاستیک نمک و مقاومتی که در حین حرکت با آن مواجه می شود در ارتباط است . در فشار معمولی نمک در درجه حرارت 960 درجه سانتی گراد ذوب می شود . با توجه به مقدار آب تبلور که در ساختمان آن وجود دارد با افزایش فشار درجه حرارت ذوب آن کاهش می یابد . بنابراین اگر نمک در  عمق 10 کلیومتری در زیر رسوبات قرار داشته باشد که فشار در این عمق معادل 2700 بار و درجه حرارت تقریباً 300 درجه خواهد بود , که خود نقش مهمی در سیال شدن و به حرکت در آمدن نمک خواهد داشت .
فرو نشستن لایه های فوقانی بر روی نمک  , لغزندگی واحدهای ساختمانی را بیشتر می کند و به این ترتیب جریان افقی همانند مایعات غلیظ بوجود می آید که بطرف نقاط کم فشار متمایل می شود . بهم خوردگی و بی نظمی ها در طبقات نمک و لایه های زیرین و فوقانی آن که در ایجاد مناطق کم فشار موثر می باشد در حرکت نمک به سمت بالا موثر است اصولاً ضخامت روی لایه های نمک باید به اندازه ای باشد که بتواند نیروی محرکه ای در نمک بوجود آید بنابراین سرعت حرکت نمکها در همه جا یکسان نیست . بدیهی است که با حرکت نمک به سمت بالا نیروی محرکه فوق کاسته می شود بنابراین تنها با افزایش رسوبات بعدی ممکن است نمک به حرکت خود به سمت بالا ادامه دهد . لذا سرعت حرکت نمک به سمت بالا کند و غیر یکنواخت است .
در قله گنبدهای نمکی , با انحلال تدریجی نمک و شسته شدن آن , لایه ای به صورت پوششی بر جا می ماند , مسلماً هر قدر جریان آب و شستشو زیادتر باشد ضخامت لایه های پوششی بیشتر می شود لذا بخشی از لایه های پوششی از قطعاتی بوجود می آیند که در داخل نمک وجود داشته اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۳:۳۶
حمید

دفتین (دفه، کرکیت، کلوزار، دستوک)

این وسیله نام‌های زیادی دارد و هر گویش و منطقه‌ای آن را به زبان خود تلفظ می‌کرده و اکنون به نام‌ دفه، دفتین، کرکیت، کلوزار و دستوک معروف شده، اما بیشتر این وسیله را به نام دفه می‌شناسند و این نام عمومیت پیدا کرده است. دفه یکی از وسایلی است که برای قالیبافی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد و وظیفه این وسیله فلزی سر شانه‌ای، کوبیدن گره‌های فرش و همچنین پودهای آن است. در نظر اول اگر این وسیله را در دست بگیرید متوجه می‌شوید بسیار سنگین است و کار با آن راحت نیست. دفه انواع مختلفی دارد. دفه‌های بزرگی که باید با دو دست کوبیده شود و دفه‌های سبک یکدستی. البته هر دو یک کار انجام ‌می‌دهند، اما این‌که هر کدام کجا مورد استفاده قرار می‌گیرد اهمیت دارد. به طور معمول زمانی که بافت قالی به نیمه یا 50 درصد رسید از دفه دو‌دستی استفاده می‌کنند. به این دلیل که پرز‌های فرش دیگر اجازه ورود دفه یکدستی را که گره به درون تار بفرستد ندارد و دفه‌های سبک توانایی این کار را ندارند. پس باید از دفه‌های بزرگ دودستی استفاده شود تا این گره‌ها زیر تار و پود فرش قرار گیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۳:۳۶
حمید